از حضرت کلثوم-رضی الله عنها- دختر سیدنا حضرت ابوبکر -رضی الله عنه-نقل شده که از خدا خواستم تا به من شوهری عطا کند، که نسبت به من زیاد محبت بورزد و اهل عبادت باشد. خداوند طلحه بن عبیدالله-رضی الله عنه- که یکی از عشره مبشره را نصیبش کرد. نقل شده که خودش میگفت: شوهرم وقتی […]
از حضرت کلثوم-رضی الله عنها- دختر سیدنا حضرت ابوبکر -رضی الله عنه-نقل شده که از خدا خواستم تا به من شوهری عطا کند، که نسبت به من زیاد محبت بورزد و اهل عبادت باشد.
خداوند طلحه بن عبیدالله-رضی الله عنه- که یکی از عشره مبشره را نصیبش کرد.
نقل شده که خودش میگفت: شوهرم وقتی مرا میدید، چهرهاش گل میاندخت، و تا صدایم را می شنید، تبسم مینمود. و اگر گریه میکردم با من گریه میکرد. تا من در بستر جای نمیگرفتم، نمیخوابید، هرگز نمازش را ترک نکرد، و همیشه قبل از خودش برای من دعا میکرد. هر وقت مریض ی شدم، با من چنان همدم میگشت، گویا که خودش مریض شده است. تا من کنارش نمینشستم، آرام و قرار نمیگرفت. وقتی میخواستم غذا بخورم، قبل از اینکه من لقمه را در دهانم بگذارم، لقمه را در دهانم میگذاشت، و با دست خودش به من غذا میداد. من هم مایه فخر و مباهات او در آشکارا و نهان بود.