بسم الله الرحمن الرحيمالحمد لله وحده والصلاة والسلام علي من لا نبي بعده و علي آله و اصحابه الذين هم اوفوا وعده؛ اما بعد:قال الله تبارك و تعالي: و کذلک جعلناکم امة وسطا لتکونوا شهداء علی الناس و یکون الرسول علیکم شهیدا.رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود **** رهرو آنست که […]
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمد لله وحده والصلاة والسلام علي من لا نبي بعده و علي آله و اصحابه الذين هم اوفوا وعده؛ اما بعد:
قال الله تبارك و تعالي: و کذلک جعلناکم امة وسطا لتکونوا شهداء علی الناس و یکون الرسول علیکم شهیدا.
رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود **** رهرو آنست که آهسته و پیوسته رود
دین مبین اسلام جهت سعادتمند کردن بشر به تمام ابعاد وجودی انسان توجه کرده و اصول متعددی را در این زمینه بیان فرموده است. رعایت اصل اعتدال یکی از مهمترین این اصول می باشد که سیره علمی و عملی سلف صالح نمونه کامل و بارز توجه اسلام به این بعد از ابعاد زندگی انسانی است. حتی خداوند نیز این اصل را سبب تفاوت مسلمانان با دیگر امتها و مایه برتری آنها می داند.
اعتدال و میانه روی، همان گونه که از نامش پیداست، به معنای پیمودن و گزینش راه میانه و وسط و عدم تمایل به دو طرف افراط و تفریط می باشد . این واژه در منابع اسلامی، با الفاظی مانند «قصد» ، «اقتصاد» ، «وسط » گاها سواء و حنيف ، استعمال شده است .
در قرآن براي بيان مفهوم اعتدال از واژه قصد استفاده شده است. البته واژگاني چون وسط و سواء و حنيف نيز به اين معنا به كار رفته است؛ ولي بيشترين كاربرد در مفهوم و اصطلاح پيش گفته را مي توان در واژه قصد و اقتصاد يافت. از اين روست كه در روايات اسلامي به پيروي از قرآن از واژه قصد براي بيان اصطلاح اعتدال استفاده شده است.(الاقتصاد في النفقة نصف المعيش)
در آموزه هاي قرآن اقتصاد و اعتدال در هر امري پسنده شمرده شده و بسياري از آموزه هاي دستوري قرآن براي ايجاد اعتدال در قواي انساني و مهار و كنترل و هدايت آن به سوي اعتدال وارد شده است. در ارزش و اعتبار اعتدال و ميانه روي همين بس كه راه راست در قرآن به عنوان راه ميانه از آن ياد شده است و در سوره قصص آيه 22 از زبان حضرت موسي (ع) اين آرزو بيان مي شود كه راه ميانه راه درست هدايتي است و از اين رو مي فرمايد: قال عسي ربي ان يهديني سواء السبيل ؛ حضرت موسي گفت شايد پروردگارم مرا به راه ميانه و اعتدال راهنمايي و هدايت كند.
حتي حضرت ابراهيم دين خويش را دين اعتدال و ميانه بر مي شمارد و از آن به حنيف ياد مي كند تا بفهماند كه ميانه روي تا چه اندازه اصالت داشته و مهم مي باشد. خداوند در بيان ويژگي هاي دين ابراهيمي كه از اصالت خاصي برخوردار مي باشد مي فرمايد: ما كان ابراهيم يهوديا و لا نصرانيا و لكن كان حنيفا مسلما و ما كان من المشركين؛ ابراهيم نه يهودي بود و نه نصراني بلكه او بر دين معتدل اسلام بود و از مشركان نيز نبود.(آل عمران آيه 67)
امت اسلام امتي ميانه و معتدل است. اين اعتدال و ميانه روي را مي توان در بينش ، نگرش و گرايش امت ديد. قوانين آن بر پايه اعتدال است و اخلاق و احكام و آداب و ديگر امور زندگي بر اعتدال بنياد نهاده شده است.
از جمله مواردي كه قرآن در زندگي بر اعتدال و ميانه روي در آن تاكيد مي كند مسئله اعتدال در امور عبادي است. با آن كه براساس نگرش و بينش قرآني و تحليل آن، آفرينش انسان براي عبادت و پرستش خداوندي است و به صراحت بيان مي دارد: ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون؛ ما انسان و جنيان را جز براي پرستش خدا نيافريديم، با اين همه اعتدال و ميانه روي در اين حوزه نيز مورد تاكيد و تشويق قرار مي گيرد.
قرآن در مسئله اعتدال در عبادت، به مفهوم خاص آن توجه دارد؛ زيرا در تحليل كلي و عام قرآن هرگونه عملي عبادت تلقي مي شود به شرط آن كه در راستاي تكامل بشر باشد. اما در عبادت به معناي خاص آن كه شامل نماز و روزه و امور ديگر عبادي است مي بايست اعتدال را رعايت نمايد.
حتي در شيوه ها و چگونگي به جا آوردن عبادات نيز مسئله اعتدال مورد توجه و تاكيد است. از اين رو قرآن به صراحت بر لزوم رعايت اعتدال و پرهيز از افراط و تفريط در قرائت نماز اشاره مي كند و مي فرمايد كه قرائت، آن چنان بلند و يا خيلي كوتاه نباشد. از اين رو بايد انسان از جهر و اخفات در نماز به شكلي كه ديگران را متوجه سازد و يا اصولا به گوش كسي نرسد خودداري ورزد و راه ميانه را در اين مسئله بجويد. قرآن براي بيان اين معنا پس از ذكر نهي از جهر و اخفات به جستن راه ميانه با گزاره: والبتغ بين ذلك سبيلا اشاره مي كند كه به معناي جستن راهي ميان اين دو است. (اسراء آيه 110)
با پژوهشی ژرف و عمیق می توان دریافت، همان گونه که اصل توحید در تار و پود احکام و مقررات اسلام و آیات و روایات پیچیده شده، اصل اعتدال نیز در تشریع احکام لحاظ گردیده است . قرآن کریم، امت اسلام را امت میانه و وسط می نامد و می فرماید: «و کذلک جعلناکم امة وسطا لتکونوا شهداء علی الناس و یکون الرسول علیکم شهیدا» ; و این چنین شما را امتی میانه (معتدل) ساختیم تا بر مردمان گواه باشید و پیامبر (صلی الله علیه و آله) هم بر شما گواه باشد .
معنای آیه بالا این است که در آیین اسلام، هیچ گونه افراط و تفریط وجود ندارد و مسلمانان برخلاف سایر فرقه ها، از مقرراتی پیروی می کنند که قانونگذار آن، به تمام نیازهای فطری بشر آگاه بوده و همه جهات زندگی جسمی و روحی او را در نظر گرفته است .
اصل اعتدال، که در قرآن کریم به آن عنایت فراوانی شده است، در زندگی پر برکت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و ائمه هدی ( علیهم السلام) و در کلیه اعمال و رفتارشان به روشنی دیده می شود . آنان هرگز در هیچ امری از اعتدال و میانه روی خارج نشدند . سیره رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در همه وجوه، سیره ای معتدل بود . همان طوری که حضرت علی ( علیه السلام) در مورد آن حضرت فرموده است: «سیرته القصد» ; (5) رسول خدا، سیره و رفتارش میانه و معتدل بود .
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در رفتار فردی، در خانواده و اجتماع، در اداره امور و سیاست، در رویارویی با دشمنان و حتی در میدان نبرد، اعتدال را پاس می داشت و از افراط و تفریط در هر کاری پرهیز می کرد و تاکید فراوان داشت که امتش از او پیروی کنند و در زندگی میانه روی پیشه سازند . 1 . اعتدال در امور فردی
اسلام اعتدال را در زمینه امور فردی و شخصی، اعم از عبادت، گفتار، رفتار و … منظور داشته و بر آن تاکید می ورزد که امور ذیل به عنوان نمونه ذکر می شود:
الف) اعتدال در عبادت: با این که عبادت از شریف ترین مقولات محسوب می شود، اسلام اعتدال و میانه روی در آن را امری مهم منظور داشته است . رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرماید: «ان هذا الدین متین فاوغلوا فیه برفیق و لاتکرهوا عبادة الله الی عباد الله فتکونوا کالراکب المنبت الذی لا سفرا قطع و لاظهرا ابقی » ; (8) این دین محکم و متین است; پس با ملایمت در آن درآیید و عبادت خدا را به بندگان خدا با کراهت تحمیل نکنید تا مانند سوار درمانده ای باشید که نه مسافت پیموده و نه مرکبی به جا گذاشته است (به سبب زیادی سرعت، مرکبش در میان راه از رفتن بازمانده و خودش هم به مقصد نرسیده است) .
ب) اعتدال در راه رفتن: با این که به حسب ظاهر، راه رفتن، مساله جزئی و پیش افتاده ای است، اما قرآن اعتدال را در همین مورد، مورد توجه قرار داده و می فرماید: «و اقصد فی مشیک » ; (9) در راه رفتن میانه رو باش .
در جای دیگر اولین نشانه عباد الرحمن (بندگان خاص الهی) را تواضع در راه رفتن می داند و می فرماید: «و عباد الرحمن الذین یمشون علی الارض هونا» ; (10) بندگان شایسته خدا کسانی هستند که روی زمین با تواضع راه می روند .
ج) اعتدال در سخن گفتن: سخن و بیان از نعمت های بزرگ الهی و مهم ترین عامل نقل و انتقال مکنونات ضمیر آدمی است که خداوند آن را مایه امتیاز انسان از موجودات دیگر قرار داده است، و می فرماید: «الرحمن علم القرآن خلق الانسان علمه البیان » ; (11) خداوند رحمان، قرآن را تعلیم فرمود . انسان را آفرید و به او بیان را آموخت .
با این حال، اگر حرف زدن از حد اعتدال خارج شد و به پرگویی مبدل گشت، به جای نعمت، نقمت خواهد شد . از این رو، دانشمندان علم اخلاق در غیر موارد ضروری، سکوت را اولی از کلام می دانند . حضرت علی ( علیه السلام) می فرماید: «الکلام کالدواء قلیله ینفع و کثیره قاتل » ; (12) سخن گفتن مانند داروست; کم آن نفع می رساند و زیاده روی در آن کشنده و مهلک است . باز آن حضرت در جای دیگر می فرماید: «من کثر کلامه کثر خطاؤه » ; (13) کسی که بسیار سخن می گوید، خطا و اشتباهش بسیار خواهد بود .
کم گوی و گزیده گوی چون در **** کز اندک تو جهان شود پر (14)
بنابراین، سخن باید عاقلانه، حکیمانه، سنجیده و دور از افراط و تفریط باشد تا انسان در گرداب زیان های اخلاقی و اجتماعی گفتار فرو نیفتد .
د) تعادل در خوراک: مساله خوردن و آشامیدن نیز از مسائلی است که بسیاری از مردم درباره آن دو، گرفتار افراط و تفریط می شوند، و البته بیشتر در جانب افراط .
تردیدی نیست که انسان، برای زنده ماندن، احتیاج به غذا دارد و باید به سلول های بدن، غذا برسد تا بتوانند به حیات خود ادامه دهند . ولی مطلب مهم این است که مقدار غذای مورد احتیاج یک انسان چقدر است و آیا زیاده روی در غذا به سود او است یا به زیان او؟
امام رضا ( علیه السلام) می فرمایند: بدان که بدن انسان همانند زمین پاکیزه ای است که برای آباد کردن آن، اگر اعتدال در آن رعایت شود و آب به مقدار لازم به آن داده شود، نه آن اندازه که زمین زیر آب غرق شود و نه آن اندازه کم که تشنه بماند، چنان زمین، آباد می شود و محصول فراوانی می دهد . ولی اگر از رسیدگی صحیح غفلت شود، آن زمین فاسد و تباه می گردد . بدن انسان نیز چنین است . با توجه و مراقبت در خوردنی ها و نوشیدنی ها، بدن سلامت و صحت می یابد و نعمت و عافیت را به دست می آورد . (15)
در زمان هارون الرشید، خلیفه عباسی، یک پزشک نامدار مسیحی در بغداد زندگی می کرد که او را بختیشوع می نامیدند . روزی این پزشک از دانشمند معاصر خود، به نام واقدی، پرسید: آیا در قرآن شما، درباره طب هم چیزی هست؟ واقدی گفت: آری، یک جمله کوتاه «کلوا و اشربوا و لاتسرفوا» (16) که خداوند در این آیه به مسلمانان دستور می دهد: از خوردنی ها و آشامیدنی ها استفاده کنند، ولی در خوردن و نوشیدن زیاده روی و اسراف ننمایند .
پزشک مسیحی پرسید: آیا پیامبر شما درباره طب چیزی گفته است؟
واقدی گفت: آری، پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «المعدة بیت کل داء و الحمیة راس کل دواء» ; (17) معده جایگاه و خانه تمام دردها و امساک و خوردن، سرآمد همه درمان هاست . پزشک مسیحی گفت: قرآن و پیامبر اسلام، چیزی برای جالینوس در طب باقی نگذاشته اند و اساسی ترین پیشگیری و درمان بیماری ها را با کوتاه ترین عبارات بیان نموده اند . (18)
گاهي شايد افراط گرايي شخص مسلمان چهره اي خشن و زشت از اسلام ارئه دهد
عدم افراط و تفريط در محبت فرزندان
سعدي:بر احوال آن شخص بايد گريست كه * كه دخلش بود صد و خرجش دويست
اعتدال در عبادت:حديثي كه جاء ثلاثة نفر إلى بيوت النبي صلى الله عليه وسلم يسألون عن عبادته وقيامه في الليل، فلما أخبرهم أزواج النبي صلى الله عليه وسلم كأنهم تقالوا هذا. لكنهم أجابوا عن فعل الرسول بأنه قد غفر الله له ما تقدم من ذنبه وما تأخر قالوا: فنحن لسنا مثله، فهو بزعمهم لم يكثر من الصلاة؛ لأنه مفغور له، ونحن لسنا مثله، فنحن بحاجة إلى أن نجتهد أكثر، فلما جاء النبي صلى الله عليه وسلم وذُكر له ذلك تغير صلى الله عليه وسلم وأنكر عليهم وقال: “أنتم الذين قلتم كذا وكذا؟ أما والله إني لأرجو أن أكون أخشاكم لله وأتقاكم لله، وإني أصوم وأفطر وأصلي وأرقد وأتزوج النساء وآكل اللحم ومن رغب عن سنتي فليس مني”رواه البخاري ومسلم.
جماعتي ها!
اعتدال در دوستي و دشمني : عن أبي هريره رفعه:
“أحبب حبيبك هونا ما عسى أن يكون بغيضك يوما ما… وأبغض بغيضك هونا ما عسى أن يكون حبيبك يوما ما”
وأخرج الترمذي عن أبي هريرة رفعه { أحبب حبيبك هونا ما عسى أن يكون بغيضك يوما ما ، وأبغض بغيضك هونا ما عسى أن يكون حبيبك يوما ما } قال في الآداب : إسناده ضعيف . وقد روي عن علي رضي الله عنه مرفوعا وموقوفا والصحيح وقفه
اعتدال درآداب و رسوم؟
اعتدال در انفاق : ولا تجعل يدك مغولة الي عنقك و لاتبسطها كل البسط
افراط و تفريط حتي در كمك به فقراء! قرآن ميگويد: مؤمن كسي است كه «وَ الَّذينَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَ لَمْ يَقْتُرُوا» (فرقان/67ب
ارواي قرون وسطايي و قبل از رونسانس دچار افراط مفرط گرديد . بعنوان مثال شما آنچه را که در جهان غرب تحت عنوان قرون وسطی و بویژه قرون آخر می بینید، چیزی جز افراط نیست. الان نزدیک به حدود 18-17 قرن از آن زمان می گذرد، اما هیچگاه انسانها حاضر نیستند به آن زمان برگردند. این تنفر فوق العاده صرفاً به دلیل افراطی است که برخی افراد در کلیسا برای ترویج دین داشتند.
الاقتصاد في النفه نصف المعيشه
واقصد في مشيك و اغضض م ن صوتك
در شهوت! قوم لوط گناه لواط ميكردند. «في ناديكُمُ الْمُنْكَرَ»
ما ميزان نيستيم. بيش از هر دعايي بايد بگوييم: «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيمَ» خدايا ما را ميزان كن! ميزان نيستيم. ناميزان هستيم. يك كسي ميميرد، تا يك سال عروسيها تعطيل است، چرا؟ آخر هنوز سالش نشده است. خوب سالش نشده باشد. شما وقتي مرحوم از دنيا رفت، بعد از دو روز، سه روز، چهار روز، يك هفته، ازدواج را راه بياندازيد. نه هنوز چلّهاش نشده است. هنوز سالش نشده است. اين چلّه و سال را چه كسي گفته است
! اين دختر و پسر چه گناهي كردهاند؟
یکی از اثرات رعایت اعتدال در زندگی این است که انسانهای معتدل از وقایع رخ داده در طول زندگی همچون افراد معمولی دچار اضطراب نمی شوند. اضطرابهای روحی، روانی، ندامت ها، سرخوردگی ها و … معلول افراط و تفریط در رفتار انسان است. آنچه که ما تحت عنوان اهمال کاری می نامیم، خود نوعی از پیامدها و معایب این نوع نگاه همراه با عدم اعتدال و زیاده روی و یا کم کاری است. پس می توان گفت بیشترین فایده بحث اعتدال در این است که انسان همواره سعی می کند که در زمان وقوع هر رویدادی نهایت استفاده را از آن ببرد و هیچ چیز را از دست ندهد.
معمولاً آنهایی که دچار تفریط می شوند، عمدتاً حس ندامت، خسران و یک سری یافته های این چنینی در درون خود دارند. اما در انسانی معتدل اصلاً این فرصت سوزی ها وجود ندارد. انسان معتدل، انسانی است که با زمان حرکت می کند، و به خاطر اعتدالی که دارد، نوع نگاه عمومی به او همواره مثبت است و شاید نسبت به بسیاری از انسانهایی که گمان می کنند با سرعت گرفتن می توانند پیش بیافتند، جلوتر خواهند بود.
رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود **** رهرو آنست که آهسته و پیوسته رود
به عبارت دیگر رفتار انسان اگر توأم با اعتدال باشد، ماندگاری و تثبیتش در روح و روان، بیشتر از رفتاری است که توأم با افراط و تفریط باشد.
نه چندان بخور كز دهانت بر آيد نه چندان كه از ضعف جانت در آيد
«لا تُطِع» يعني از اين آدمها اطاعت نكن. اين آدمها چه كساني هستند؟ «مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنا» كسي كه از خدا غافل است. «وَ اتَّبَعَ هَواه» دنبال هوا و هوسش است. «وَ كانَ أَمْرُهُ فُرُطاً» (كهف/28) كارهايش تندروي دارد.
به هر حال. بحث ما راجع به افراط و تفريط بود. يعني انسان بايد ميانهرو باشد. به همين خاطر دعاها همه مستحب است، جز يك دعا. يك دعاي واجب داريم و آن «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيمَ»(فاتحه/6)
افراط يعني زيادهروي، تفريط يعني كمكاري. در قرآن داريم «فَرَّطْت» (زمر/56) روز قيامت افرادي ميگويند: خدايا كم كاري كردم. ميتوانستم، بالاخره ما كه يك قطعه زمين بزرگ داشتيم.
دو قبيله بودند، قبيلهي (الف) يك نفر از قبيلهي (ب) را كشت. آنها گفتند: حالا كه يكي از ما را كشتي، ما ده نفر از شما ميكشيم. يا ما چند نفر از شما را ميكشيم. آيه آمد يكي به يكي… اين يكي به يكي، يعني در قصاص اسراف نكن. يعني در كشتن قصاصي، نه كشتن همينطوري! فهم دين مهم است.
3- احسان به والدين و اطاعت از آنها
در اطاعت از والدين و احسان به پدر و مادر، چه خوب چه بد. «وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْسانا» (بقره/83) البته قرآن ميگويد: اگر پدر و مادر خواستند از خط توحيد تو را كج كنند، «فَلا تُطِعِ» دو جا «فَلا تُطِعِ» گفته است. يعني در اينجا گوش به حرف پدر و مادرت نده، گوش به حرف پدرت هم نده. چون پدر و مادر دارند تو را از مرز خدا دور ميكنند. «وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً» احسان ميكنم، اما اطاعت نميكنم. مثل اينكه شما را دوست دارم، اما هرچه گفتي بخور نميخورم. ممكن است من شما را دوست دارم، شما بگويي: اين غذا را بخور. خوب من ميفهمم اين غذا براي من خوب نيست. همان قرآني كه چهار بار ميگويد: «وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً» دو بار هم ميگويد: «فَلا تُطِعْهُما» (عنكبوت/8) اطاعت از پدر و مادر مرز و اندازه دارد.
ازدواج يك معروفي است. يعني پدر و مادرها مانع ازدواج هستند. به دخترش ميگويد: حالا باشد ليسانست را بگيري، بعد! حالا باشد ليسانست را بگيري، بعد. بابا من اين را گفتم. يك كسي تشنهاش است. ميگوييم: تشنه هستي؟ بعد از ليسانس به تو آب ميدهم. اِ… حرف غلط است. كسي كه تشنه است، آب ميخواهد. ممكن است يك دختري در دبيرستان باشد، مصلحتش ازدواج باشد. و خواستگار هم دارد. پدر و مادر حق ندارند اينجا مانع شوند. اينكه قرآن آيات زيادي دارد، ميگويد: «يَصُدُّونَ عَنْ سَبيلِ اللَّه» (اعراف/45) راه خدا را ميبندند. بعضي پدر و مادرها راه خدا را ميبندند. حديث داريم هر اولادي به طور طبيعي راه حق ميرود. بعضي پدر و مادرها هستند كه بچهها را كج ميكنند. افراط و تفريط در اطاعت از والدين.
افراط و تفريط در خوردن. اين را ديگر بلد هستيد. «كُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا» (اعراف/31)
– اعتدال در ستايش و سرزنش
افراط و تفريط در ملامت و سرزنش، توبيخ داريم اما به مقدار كم. حديث داريم اگر بچهات را زياد توبيخ كني، اين بچه لجباز ميشود. بلند شو استكان را بشوي تو كه تجديد شدي. برو نان بگير تو كه تجديد شدي. بيا كار بكن تو كه از كنكور رد شدي. بابا يكبار، حق ملامت نداري! كساني كه زياد نيش بزنند، بچه تربيت نميشود. بدتر لجباز ميشود.
6- اعتدال در اقامه نماز جماعت
– حياء به جا و بيجا
افراط و تفريط در حياء، بعضيها خيلي بيحيا هستند. هرچه ميخواهند به هركسي ميگويند. بعضيها هم در مسايل واجب خجالت ميكشند. ميگويم: غسل بلد هستي؟ ميگويد: نه! ميگويم خوب، ميگويد: من خجالت ميكشم. قرآن بخوان. ميگويد: خجالت ميكشم. ميگويم: بلند شو يك اذان بگو. ميگويد: خجالت ميكشم.
خودت احمق هستي! ابتر! «إِنَّ شانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ» (كوثر/3) خودش ابتر است. اينها خل هستند. فرمود: «أَلا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهاءُ» (بقره/13) خودش خل است.
البته آن هم بهتر است كه با مردم هم بهتر اين است «وَ الْكاظِمينَ الْغَيْظَ» (آل عمران/134) با مردم هم اگر چيزي گفت، چيزي نگو «مَرُّوا كِراماً» (فرقان/72) «خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً» (فرقان/63) «مَرُّوا كِراماً»، «وَ الْكاظِمينَ الْغَيْظَ» «ادْفَعْ بِالَّتي هِيَ أَحْسَن» (مؤمنون/96) يعني قرآن گفته: مردم هم اگر متلك گفتند، قورتش بده. حالا اگر خيلي ديگر بريدي، همان كلمهاي كه او گفت، همان را بگو.
. نه دنيا را ترك كنيد. در اين قرآن 115 كلمهي دنيا آمده است. 115 كلمهي آخرت. يعني چه؟ يعني دنيا و آخرت بايد با هم باشد. «رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ حَسَنَة» (بقره/201) هم دنيا، هم آخرت! حديث داريم كسي دنيا را رها كند از ما نيست. آخرت را هم رها كند، از ما نيست.