الحمد لله رب العالمين والصلاة والسلام على رسول الله وعلى آله و أصحابه أجمعين. و أما بعدالله متعال فطرت آدمى را به گونه ای سرشته است كه در مسير زندگى مراحل مختلفى را سپرى كند.از دوران جنينى كه با ظلمات سه گانه آغاز مى شود تا دوران كودكى و نوجوانى و جوانى و در انتها […]
الحمد لله رب العالمين والصلاة والسلام على رسول الله وعلى آله و أصحابه أجمعين. و أما بعد
الله متعال فطرت آدمى را به گونه ای سرشته است كه در مسير زندگى مراحل مختلفى را سپرى كند.از دوران جنينى كه با ظلمات سه گانه آغاز مى شود تا دوران كودكى و نوجوانى و جوانى و در انتها كهولت و ناتوانى.
در اين مراحل، مرحله ي جوانى از اهميت والايى برخوردار است. اگر زندگانى را به نمودارى تشبيه كنيم دوران جوانى در اوج (max) اين نمودار قرار مى گيرد.
سنين جوانى، دوران بسيار حساس زندگى انسان است كه بسيار مورد توجه قرآن و جامعه شناسان قرار گرفته است. مهم ترين و ارزشمند ترين قشرى كه جامعه مى تواند از آن بهره گيرد، قشر پويا، پرنشاط و محرك و محول جوانى است كه با اين قدرت مى توانند جامعه را به سوى مثبت و منفى سوق دهند. دورانى است كه بيان گر فصل شكوفايى، رشد و بالندگى زندگى آدمى است.
اگر گذرى بر آيات وحى و تاريخ داشته باشيم بسيارى از انبياى الهى و انسان هاى سرنوشت ساز و كسانى كه منشأ تغييرات مفيد و بابركت بوده اند ، جوان بوده اند.
با آيات الهى همگام مى شويم كه چه زيبا داستان جوانان مثبت را بازگو مى كند.الله متعال از اصحاب و جوانان “كهف” كه منشأ تغييرات بزرگ در جامعه بودند، سخن مى گويد. إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَ زِدْناهُمْ هُدى(آنان جوانانى بودند كه به پروردگارشان ايمان آوردند و ما بر هدايتشان افزوديم)
جوانانى ثروتمند و كاخ نشين كه به جنگ با محيط اطراف خود برخواسته و به رفاه و خوشى پشت پا زدند و بر عليه شرك و طاغوت زمان خويش قيام كردند و بارى ديگر روحيه توحيد را تازه نمودند و نام خودشان را در تاريخ بشريت جاودانه كردند.
الله سبحانه و تعالى از جوانى ديگر به نام “ابراهيم” سخن مى گويد. ابراهيم در روز موعود وارد بت خانه شد و بت ها را در هم شكست و تبر را بر دوش بت بزرگ گذاشت. مردم وقتى با شكسته شدن بت ها مواجه شدند، گفتند: قَالُوا مَن فَعَلَ هَذَا بِآلِهَتِنَا إِنَّهُ لَمِنَ الظَّالِمِينَ هنگامي كه به بتخانه برگشتند و چنين وضعى را ديدند، گفتند: چه كسي چنين كاري را بر سر خدايان ما آورده است؟ او از جمله ستمگران است. قَالُوا سَمِعْنَا فَتًى يَذْكُرُهُمْ يُقَالُ لَهُ إِبْرَاهِيمُ ، گفتند : جوانی از بتها سخن ميگفت كه به او ابراهيم ميگويند .
آرى ابراهيم در سنين جوانى بت ها را شكست و روحيه يكتاپرستى را بنا نهاد. جوانى بود كه منشأ خيرات و بركات فراوان بود. خير و بركتى كه امروزه داريم از خير و بركتى است كه سيدنا ابراهيم ايجاد كرد. با شرك مبارزه نمود و امروز اثرات يكتاپرستى را مشاهده مى كنيم. اين جوان بت و بت خانه را در هم كوبيد و به بت شكن تاريخ ملقب گرديد.
اگر به سيره ى رسول الله صلى الله عليه و سلم نگاه كنيم اكثر كسانى كه در ابتداى بعثت به او ايمان آوردند، جوان هستند.
يكى از اين جوانان، مصعب بن عمير است. جوانى اشراف زاده كه در ناز و نعمت زيسته بود. اما از آنحايى كه الله قلب سليم به او عطا كرده بود به رسول الله صلى الله عليه وسلم ايمان آورد و دستان خود را در دست او گذاشت. خانواده اش او را طرد كردند. رسول الله او را به عنوان اولين سفير و مبلغ اسلام به سرزمين مدينه فرستاد. تعداد زيادى به بركت دعوت او به اسلام مشرف شدند. گفته شده است: طى يك سال، خانه اى نبود مگر اين كه اسلام وارد آن خانه شده بود. زمانى كه رسول الله صلى الله عليه و سلم به مدينه هجرت نمود، دسته هاى زيادى با شور و شوق فراوان به استقبال او آمدند، این به خاطر زحماتى بود كه مصعب انجام داده بود وگرنه كسى پيامبر را نمى شناخت. مصعب در نبرد احد به شهادت رسيد، اما نام او همچنان مى درخشد و صفحات تاريخ را مزين نموده است.
بسيارى ديگر از جوانان صحابه كه گرداگرد رسول الله بودند جانفشانى كردند. اسلامى كه اكنون داريم مرهون زحماتى است كه صحابه به دوش كشيدند.
در تاريخ بعد از پيامبر تغيير و تحولاتى كه صورت گرفت به دست جوانان بود.
صلاح الدين ايوبى، فاتح قدس؛ در مصر حكومت ايوبيان را بنيان گذارى نمود. اين سلطان جوان و مؤمن توانست در معركه ى (حطين) سرزمين “قدس “را كه در اشغال صليبيان بود، آزاد نمايد و هديه اى گرانقدر به مسلمانان دهد. صلاح الدين با اين كار جا پاى سيدنا عمر رضى الله عنه گذاشت.(زيرا سيدنا عمر در دوران خلافت خويش توانسته بود قدس را فتح نمايد)
هر كجاى تاريخ نگاه كنيم ردپايى از جوانانى هویداست كه تاريخ را با نام خود آراسته نموده اند.
سلطان محمد فاتح، در سنين جوانى توانست “قسطنطنيه” را فتح نمايد و نام خود را در تاريخ ماندگار کند.
طارق بن زياد توانست با پشتكار فراوان “آندلس “را فتح نمايد.
اين جوانان كه سرچشمه تغييرات مفيد بوده اند خود را به سه نيروى مهم و اساسى مسلح نموده بودند:
١- ايمان ٢- علم ٣-علاقه و پشتكار
اگر اين سه نيرو در انسان رشد و تعالى يابد، آدمى به جايگاهى مى رسد كه قله ها را فتح مى نمايد.والدين به خصوص مادر خانواده نقش مهمى در به ثمر نشاندن اين جوانان دارند.
اگر به زندگى بزرگان نگاه كنيم، مي بينيم كه والدين نقش مؤثري در زندگى آن ها داشته اند. به عنوان مثال:
امام بخارى رحمه الله در دوران كودكى پدر خود را از دست مى دهد، امام مادرش در امام شدن او نقش مهمى داشت.
اگر به زندگى انيشتين نگاه كنيم، مادرش بود كه سبب شد نام او در سراسر جهان بپيچد.
جوانى، نعمتى است گرانبها كه در روز واپسين از آن در دادگاه عدل الهى مورد بازخواست قرار خواهيم گرفت.
سخن آخر اینکه، با ايجاد فضایى مناسب مى توان جوانانى را پرورش داد كه جامعه را به سوى رشد و تعالى سوق دهند.
نويسنده: فريد عبدالقادر نورى
منبع: تابش