💎 ما میخواهیم اگر کسی در یک خانواده مریض شد، بیش از رنج مریض داری، رنج دیگری نداشته باشد./ رهبر انقلاب شهر تایباد اسم و آوازهی بلندی دارد، مردمانی نجیب و اصیل، مردمانی که به سخت کوشی و نجابت شهرهی آفاق هستند؛ اما برخی بیتوجهیها به این مردم، دل انسان را به درد میآورد. نمونهاش […]
💎 ما میخواهیم اگر کسی در یک خانواده مریض شد، بیش از رنج مریض داری، رنج دیگری نداشته باشد./ رهبر انقلاب
شهر تایباد اسم و آوازهی بلندی دارد، مردمانی نجیب و اصیل، مردمانی که به سخت کوشی و نجابت شهرهی آفاق هستند؛ اما برخی بیتوجهیها به این مردم، دل انسان را به درد میآورد. نمونهاش نبود و کمبود امکانات درمانی است.
جمعه ۲۸ مهرماه حال پسرم بد شد، درست هنگامی که برای رفتن به نماز جمعه آماده شده بودم، مجبور شدم او را به بیمارستان «خاتم الانبیاء» تایباد ببرم.
وقتی آنجا رسیدم، گرچه بیمارستان شلوغ بود، ولی برایم مشخص بود که پرسنل مشغول رتق و فتق کارهای مراجعه کنندگان هستند.
بعد از ویزیت توسط دکتر، برای تهیه دارو به طرف داروخانه رفتم. قبلا در کنار بیمارستان یک دارخانه شبانهروزی قرار داشت اما متاسفانه نمیدانم به چه علتی این داروخانه تعطیل شده است.
باید هر کس برای تهیه دارو به داروخانهی شبانهروزی واقع در چهار راه پست برود، کاری که البته برای همه آسان نیست. روز جمعه تعطیل است و تاکسی هم یافت نمیشود و معمولا خیلیها وسیله شخصی ندارند، و این خود دردی بر دیگر دردهاست.
این داروخانه با این فاصلهی زیاد از بیمارستان، نزدیکترین داروخانه شبانهروزی شهر به بیمارستان است و یا شاید تنها داروخانهی شبانهروزی شهر باشد. درد دیگر اینکه مراجعه کننده زیادی دارد، خودم حداقل نزدیک به نیم ساعت منتظر بودم تا نوبتم شد و داروها را تهیه کردم. شاید به گمان شما نیم ساعت برای انسان سالم زمان زیادی نباشد، اما همه میدانیم هر ثانیه برای بیماری که از درد به خود میپیچد، ساعتها است.
وقتی به بیمارستان برگشتم و خواستیم آمپول پسرم را تزریق کنیم، به معضل دیگری برخورد کردم. متاسفانه کمبود فضای اتاق تزریقات، خود دردسر دیگری است! تختهای قسمت تزریقات که به گمانم پنج تا بودند، همه پر و برخی افراد سُرم به کف و عدهای آمپول به دست ایستاده و منتظر خالی شدن تخت بودند. مسئول بخش تزریقات که یک جوان خوشچهره و خوش کلام بود، سخت مشغول کار بود.
پرستار جوان، من را برای تهیهی قبض تزریقات به صندوق فرستاد. مشکل بزرگتر اینجا بود که مسئول صندوق سر ساعت شیفتش حاضر نشده و دوست همکارش اتاق را تخلیه کرده و پیکار خودش رفته بود. جمع زیادی برای تهیه انواع قبض ازدحام کرده بودند، بیش از بیست نفر منتظر و اعصاب همه داغون. پرسنل بیمارستان هم همواره میگفتند: مسئول الان میآیم؛ اما خدا بدهد مسئولی! چند درگیری لفظی هم بین مردم بر سر نوبت درگرفت! بنده خدایی که او هم سر نوبت قبض ایستاده بود خنده تلخی کرد و گفت: ببین تو رو خدا! بهخاطر تنبلی اینها، ما همشهریها به جان هم میافتیم! صحنه تا آنجا خشن شد که یک زن آستینش را بالا زد و صدایش را بر سر ما بالا برد.
با آمدن مسئول صدور قبض سر و صداها همچنان بالا بود و هر کس تقلا داشت سریعتر قبض تهیه کند، چون همه برای تسکین درد آمده بودند و یک درگیری لفظی بین مسئول و مردم هم شد.
نکته جالب اینکه در بیمارستان منشور حقوق پرسنل نصب شده بود که باید همه به آنها احترام بگذارند و کسی نباید نسبت به آنها بد دهنی کند یا تهمت بزند، اما خبری از منشور حقوق مراجعه کنندگان نبود که مراجعه کننده هم حقی دارد و باید مطالبه حق خود را بکند و من شماره تلفنی ندیدم که در صورت اعتراض به بخشی، بتوان با آن تماس گرفت.
متاسفانه مراجعه کنندگان اورژانسی هم بخاطر تصادف و دیگر رخدادهای ناگوار زیاد بودند و حقیقتا بخش اورژانس با فشار کاری زیادی روبرو بودند و عاشقانه خدمت می کردند.
فقط بخاطر یک مریض سرپایی سه ساعت زمان برد تا توانستم از بیمارستان خارج شوم.
وقتی سرگذشت خود را برای دوستی تعریف کردم گفت: برو خدا را شکر کن که سروکار تو و خانمت به زایشگاه بیمارستان خاتم الانبیای تایباد نیفتاده است. اگر یک بار خانمت را به آن قسمت ببری برای همیشه لقای فرزند آوری را به صفایش میبخشی!
شهرستان تایباد یکی از بزرگترین گمرکات خروجی کشور از بُعد صادرات را دارا است و بخاطر هم مرز بودن با افغانستان روزانه مسافران زیادی از این کشور به ایران وارد میشوند.
اما متاسفانه زیرساختها و بسترسازی تایباد، قابلیت این را ندارد که بتواند چشم مسافرانِ از راه رسیده را، آنقدر گرم کند که اندکی در این شهر مکث کنند.
برکسی پوشیده نیست که بخش زیادی از کسانی که به ایران وارد میشوند، به هدف درمان وارد کشور می شوند، که از آن به «توریسم درمانی» تعبیر میشود و این افراد عازم کلانشهرها میشوند، در حالی که سرمایه گذاری در این زمینه میتوانست عامل مهم برای پیشرفت شهر تایباد و مردمانش باشد. اما متاسفانه خود مردم تایباد هنوز لنگ ابتداییترین امکانات پزشکی و درمانی خود هستند.
- نویسنده: عصمت الله پورمحمد تیموری