اما آنچه مسلم است اینکه از دو طرف جوانانی کشته و خانوادههایی داغدار شدند. بیشک مادران این جوانان تا زنده هستند داغ فرزند را بر دل و دوش خواهند کشید. به حتم کمر پدرانشان شکست و به یقین زنانی بیوه گشتند و فرزندانی باید وصلهی نامیمون یتیم بودن را در این جهان بیرحم تحمل کنند و با دیدن هر کودکی با پدرش از اعماق وجود آهی سرد بکشند. و به ضرس قاطع برادران و خواهرانشان باید برای همیشه قد و قامت عزیزان شان را در قاب خیال بگنجانند و تصور کنند. دیگر هیچ وقت بهار به این خانهها بر نمیگردد، دیگر هیچ زمانی باد نوروزی جان و روان آنان را نوازش نخواهد داد و باغ و بستان جانشان را جلا نخواهد بخشید و برای همیشه در خیالشان زمستانی سرد و سخت با سوزِ دردناک جای خواهد گرفت.
از نگاه خداوند متعال هیچ چیز با شرافتتر و با ارزشتر از جان انسانها نیست. و یکی از مهمترین فلسفههای نزول کتاب و فرستادن پیامبران و تشریع احکام این بوده که در منزلت انسان خللی وارد نشود و کسی نتواند به نفع خود از ذات انسان و شرافت وی بهرهبردای نماید.
آنجا که میفرماید: «مَن قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا» هرکس انسانی را بدون ارتکاب قتل، یا فساد در زمین بکشد، چنان است که گوئی همهی انسانها را کشته است، و هرکس انسانی را از مرگ رهائی بخشد، چنان است که گوئی همهی مردم را زنده کرده است./(الماندة )۳۲ و یا پیام صحابی جلیل القدر ربعی بن عامر-رضی الله عنه- بعد از قرنها هنوز پژواک صدایش در گوش تاریخ میپیچد که گفت: ما گروهی هستیم که خداوند ما را برانگیخته تا بندگان خدا را از شر بندگی دیگر انسانها برهانیم.
اما در این میان گاهی اوقات اخباری به گوش می رسد که روح و روان انسان را میآزارد، بالاخص خبرهایی که حاوی پیامهایی مبنی بر کشته شدن انسانی باشد که طعمه حرص و یا ندانم کاری عدهای و یا تساهل فردی گردیده است.
چند روز گذشته خبرگزاریها خبری مبنی بر درگیری بین نیروهای مرزبانی ایران و افغانستان دادند، در این بین از دو طرف افرادی به ناحق کشته شدند، اینکه مقصر کی بوده و چه کسی بوده در حیطه شخصیتی و دانش من نیست.
اما آنچه مسلم است اینکه از دو طرف جوانانی کشته و خانوادههایی داغدار شدند. بیشک مادران این جوانان تا زنده هستند داغ فرزند را بر دل و دوش خواهند کشید. به حتم کمر پدرانشان شکست و به یقین زنانی بیوه گشتند و فرزندانی باید وصلهی نامیمون یتیم بودن را در این جهان بیرحم تحمل کنند و با دیدن هر کودکی با پدرش از اعماق وجود آهی سرد بکشند. و به ضرس قاطع برادران و خواهرانشان باید برای همیشه قد و قامت عزیزان شان را در قاب خیال بگنجانند و تصور کنند. دیگر هیچ وقت بهار به این خانهها بر نمیگردد، دیگر هیچ زمانی باد نوروزی جان و روان آنان را نوازش نخواهد داد و باغ و بستان جانشان را جلا نخواهد بخشید و برای همیشه در خیالشان زمستانی سرد و سخت با سوزِ دردناک جای خواهد گرفت.
نکته دردآور ماجرا اینجاست که دو همسایه یکدیگر را متجاوز و هر یک خود را حق به جانب میداند. در حالی که انتظار میرود عقلای قوم مشکلات خود را نه از طریق اسلحه و جنگ بلکه با گفتگو و مذاکره حل نمایند.
چیزی که در این بین میتوانست از فاجعهای به این عظمت جلوگیری کند، بکار گرفتن افراد پخته و کارکشته در پستهای نظارتی و مرزبانی و اندکی خودداری در مقابل تحریک طرف مقابل بود. اینکه مقصر کیست خدا میداند، ولی همینقدر عیان است که حفاظت از جان انسانها از ضرویات حق همسایگی و همجواریاست. کاری که میشود با انتخاب انسانهای کارآزموده و دوراندیش در دو طرف قضیه و نه انسانهای احساسی و هیجانی به این هدف رسید.
- نویسنده: عصمت اله پورمحمد تیموری