قرباني به چيزي گفته ميشود كه : وسيلهي تقرب الي الله باشد ، خواه ذبح حيواني باشد يا عموم صدقات ديگر . ابوبكر جصاص ـ رحمه الله ـ معني عامتري بيان كرده ميفرمايند : قرباني عبارت است از هر عمل نيكي كه بوسيلهي آن ، قصد نزديكي به رحمت الهي كرده شود . البته در […]
قرباني به چيزي گفته ميشود كه : وسيلهي تقرب الي الله باشد ، خواه ذبح حيواني باشد يا عموم صدقات ديگر . ابوبكر جصاص ـ رحمه الله ـ معني عامتري بيان كرده ميفرمايند : قرباني عبارت است از هر عمل نيكي كه بوسيلهي آن ، قصد نزديكي به رحمت الهي كرده شود . البته در عرف عام اطلاقش بيشتر بر حيوان مذبوحه ميآيد.
اين لفظ چندين جا در قرآن مجيد نيز آمده و در اكثر مواقع مراد جانور مذبوحه است .(1)
البته از نظر فقه ، قرباني عبارت است از: ذبح كردن حيوان مخصوص (شتر ، گاو و گوسفند ) و با شرايط مخصوص ، در ايام مخصوص (ايام عيد الاضحي)كه بر افراد واجد الشرايط واجب ميگردد .
تاريخ قرباني
قرباني از بدو آفرينش بشر وجود داشته است ، چنانكه خداوند در كلام خود ميفرمايد :
« و اتل عليهم نبأ ابني آدم اذ قربا قرباناً فتقبل من إحدهما و لم يتقبل من الآخر »(2)
« بخوان بر آنان داستان دو پسر آدم را هنگامي كه هر دو قرباني كردند پس قرباني يكي از آنان (هابيل) قبول شد و قرباني ديگري (قابيل) قبول نشد .»
علامت قبول شدن در آن زمان اين بود كه آتشي از آسمان ميآمد و قرباني را ميسوزاند.
قرباني در همهي ملل و اديان بصورت يك عبادت ، مشروعيت داشته است .
از مطالعهي اسفار يهود و نصاري مشخص ميشود كه قرباني، قبل از حضرت موسي ـ عليه السلام ـ نظر به نوع مذبوح و عدد و احوال، اختياري بوده است .(3)
ذبيحه در شريعت حضرت موسي ـ عليه السلام ـ به دو صورت وجود داشته است ؛ دموي (خونی) و غير دموي (بی خون).
ذبيحهي دموي بر سه قسم بوده است ؛ ذبيحهي محرقه ، ذبيحهي خطا يا تكفير وذبيحهي سلامت .
ذبيحهي محرقه ، همهي آن را ميسوزاندند و به جز پوست آن ، چيزي براي كاهن باقي نميماند . ذبيحهي خطا يا تكفير براي پاك كردن از تعدي ناموس بود و همهي آن هم سوزانده نميشد، بلكه پيه ( چربي) حيوان سوزانده ميشد و گوشت آن را كاهنها در مكان مقدس ميخوردند . و ذبيحهي سلامت كه براي شكر خدا بر نعمات و طلب بركت درآن ، قرباني ميشد.(4)
مسيحيت معتقدند كه مسيح، قربانيای است كه ذريعهي محو خطاياي بنيآدم قرار گرفت ـ العياذبالله ـ و او آخرين قرباني است و بعد از او قرباني ديگري مشروعيت ندارد مگر به صورت «عشاء رباني ». عشاء رباني عبادتي است كه آن را كاتوليكها انجام ميدهند و در آن نان و شراب را تقديم ميكنند و پاپ برآن چيزي ميخواند و معتقدند كه شراب به خون مسيح منتقل ميشود و نان به گوشت وي .
اما پروتستانها به عشاء رباني معتقد نيستند و ميگويند: آخرين قرباني همان مسيح بوده است و بعد از وي قرباني نيست .
بتپرستان معتقد بودند كه در تمامي اجزاي طبيعت ، ارواحي وجود دارد كه ايشان خدا ميباشند ، اين ارواح داراي حواس و شهوت بوده و داراي جنسيت مذكر و مؤنث هستند ، ازدواج ميكنند ، ميخورند ، مينوشند و به قربانيها طمع ميورزند و از بوهاي خوش و دود گوشتهاي ذبيحه تغذي ميكنند .
قرباني يونانيها در ابتدا، گياهان بود كه آنها را با برگها و ميوههايشان ميسوزاندند ، بعد به عوض آنها چيزهاي خوشبو را جايگزين كردند و در ابتدا ذبح حيوانات را كار خوبي نميدانستند، اما بعدها كه از گوشت حيوانات در مجالس خود استفاده كردند، قرباني حيوان را برگياهان ترجيح ميدادند.
هر گروه از بتپرستان، روشهایی در قرباني براي خدايان خود داشتند و گمانشان اين بود كه اين قرباني ، خدايانشان را تقويت نموده و درآنها حيات و سرور ايجاد ميكند.
داستان قرباني حضرت ابراهيم ـ عليه السلام ـ
بعد از اينكه حضرت ابراهيم ـ عليه السلام ـ مجبور شد وطن خود را ترك كند ، از عراق روانهي فلسطين شد و دعا كرد :
« رب هب لي من الصالحين »(5)
« پروردگارا ! براي من فرزندي از صالحان عنايت كن! »
خداوند دعايش را اجابت كرد چنان كه مي فرمايد:
«فبشرناه بغلام حليم »(6)
از اشارات قرآني و احاديث نبوي چنين معلوم ميشود كه مراد از غلام حليم( فرزند بردبار) ، حضرت اسماعيل ـ عليه السلام ـ ميباشد .(7)
خداوند ميفرمايد :
« فلما بلغ معه السعي قال يبني اني اري في المنام اني اذبحك فانظر ماذا تري .(8)
«چون اسماعيل ـ عليه السلام ـ به اين سن رسيد كه همراه پدرش برود و در كارها به او كمك كند ، حضرت ابراهيم ـ عليه السلام ـ گفت : اي فرزندم ! من در عالم خواب ميبينم كه تو را قرباني كنم ، حالا نظر شما در اينباره چيست ؟ »
از جايي كه خواب انبياء مانند وحی صادق است، ذبح در خواب مانند ذبح در بيداري است .
علامه مفتي محمد شفيع ـ رحمه الله ـ مي نويسد : بعد از اين كه حضرت ابراهيم ـ عليه السلام ـ از جانب خدا مأمور به اين كار شد ، براي انجام اين كار نيازي به مشوره نداشت ، بلكه فقط مشورتش به خاطر امور ذيل بود:
1ـ براي اين كه بداند پسر ارجمندش تا چه اندازه عزم و همت و انگيزهي اطاعت خداوندي را دارا ميباشد.
2 ـ اين كه اگر در اين امر اطاعت كند، موجب ثواب خواهد بود , زیرا نیت و قصد در ثواب مؤثراست .
3 ـ بدین خاطر که هنگام ذبح رحم و شفقت پدری مانع نگردد.(9)
اسماعيل ـ عليه السلام ـ در پاسخ پدرش گفت :
« يا ابت افعل ماتؤمر ستجدني ان شاء الله من الصابرين»(10)
«اي پدر ! آن چه را كه از جانب خدا به تو دستور داده شده ، انجام بده ـ ان شاء الله ـ مرا از صبركنندگان خواهي يافت .»
همچنان كه ذبح فرزند براي حضرت ابراهيم ـ عليه السلام ـ امتحان بسيار سختي بود ، اطاعت پدر جهت درگذشتن از حق حيات هم براي حضرت اسماعیل ـ عليه السلام ـ امتحان بسيار مشكلي بود ، اما از جايي كه خداوند اين خاندان را براي خود انتخاب فرموده بود ، در هر امتحان كامياب ميشدند.
در اين ميان شيطان هم وقتي كه ديد ابراهيم و پسرش اسماعيل ـ عليهما السلام ـ جهت امتثال امر الهي آماده شدند ، شروع كرد به مكر و حيله ، تا در ارادهي ايشان خللي وارد كند .چنانچه نخست، نزد هاجره، مادر اسماعيل ـ عليهما السلام ـ رفته ودربارهي ابراهيم از وي سؤال كرد .
هاجر در جواب فرمود : با پسرش به بيابان رفته است.
شيطان گفت : تو از حقيقت اطلاع نداري ، او براي ذبح فرزندت اسماعيل رفته است.
هاجره گفت : آيا هيچ پدري فرزندش را ذبح ميكند؟
شيطان گفت : او ميگويد از جانب خدا به اين كار مأمور است.
هاجره گفت : اگر او از جانب خدا مأموراست (چنانكه تو ميگويي) پس حكم خدا بايد اجرا گردد.
پس از اين شيطان خواست ابراهيم ـ عليه السلام ـ را از ارادهاش باز دارد و به صورت دوستي صميمي با او ملاقات كرد ، اما چون ابراهيم ـ عليه السلام ـ او را شناخت، اين حيله نيز خنثي شد . پس از آن، شيطان نزديك جمرهي عقبه خود را به صورت جثهاي انداخت و ابراهيم ـ عليه السلام ـ بنا به فرموده فرشتهاي كه همراه او بود، هفت سنگريزه برداشت و بر هر سنگريزه « الله اكبر» گفته به طرف او پرتاب كرد تا شيطان از آنجا فرار كرده و نزديك جمره الوسطي سنگر گرفت، در آنجا هم ابراهيم ـ عليه السلام ـ هفت سنگريزه برداشت و به او زد .شيطان از آن جا غايب شد و نزديك جمرهي اولي ظاهر گرديد و حضرت ابراهيم ـ عليه السلام ـ در آنجا هم همان عمل را تكرار كرد .
ابراهيم و اسماعيل ـ عليهما السلام ـ به راه خود ادامه دادند تا به قربانگاه رسيدند و در آنجا براي انجام امر الهي آماده شدند. چنانكه خداوند ميفرمايد :
« فلما اسلما و تله للجبين »
« چون پدر و پسر هر دو تسليم (امرالهي)شدند و ابراهيم ، اسماعيل را بر پيشاني (رخسار)انداخت .»
«و ناديناه ان يابراهيم قد صدقت الرؤيا »
« ندا كرديم كه اي ابراهيم ! تو خوابت را تصديق كردي (و به آن چه در خواب ديدي جامهي عمل پوشانيدي )».
خداوند ، قوچی فرستاده و به ابراهيم دستور داد كه آن را در عوض اسماعيل ذبح كند . چنانكه ميفرمايد :
«و فديناه بذبح عظيم »(11)
يعني « ما در عوض به او يك ذبح بزرگ داديم . »
و در واقع قرباني كردن اسماعيل ـ عليه السلام ـ از جانب پدرش ابراهيم ـ عليه السلام ـ آزمايشي بود براي هر دو ، و خداوند ايشان را در اين امتحان نيز كامياب و سربلند گردانيد .
قرباني در اسلام
همان گونه كه در ابتدا بيان شد، قرباني در ميان اقوام و ملل ديگر وجود داشته است ، اما بسياري از آنها با اينكه براي بتها و غير خدا ذبح ميكردند ، قرباني آنها با بسياري از خرافات و اوهام نيز همراه بود . اسلام آمد با همهي اينها مبارزه نمود و فرمود قرباني بايد براي خدا باشد ؛
« قل ان صلاتي و نسكي و محياي و مماتي لله رب العالمين »
«بگو : همانا نماز من و قرباني من (يا حج من) و زندگي و مردن من براي خدا است .»
و نيز فرمود :
« لن ينال الله لحومها و لا دماءها و لاكن ينالها التقوي منكم »
« گوشتها و خونهاي قرباني به خدا نمي رسد (آنگونه كه مشركين ميگفتندكه خدايان ما از خون و گوشت قرباني ما تقويت ميشوند ) بلكه آنچه به خدا ميرسد تقواي شماست .»
پس اصل در قرباني اين است كه از سر اخلاص و پرهيزگاري باشد و در آن فقط رضاي الله مقصد باشد و گوشت و خون ، مظاهر و صورت ظاهري آن است .
يك روز صحابه ـ رضي الله عنهم ـ از پيامبر اكرم ـ صلی الله علیه و سلم ـ پرسيدند : كه اين قربانيها چيست ؟ آن حضرت ـ صلی الله علیه و سلم ـ فرمودند : « سنة ابيكم ابراهيم »(12)
«اين سنت پدرتان ابراهيم عليه السلام است .»
قرباني در اسلام يكي از شعائر و يادگارهايي است كه از ابراهيم ـ عليه السلام ـ به جا مانده است و اين نمايانگرِ از خودگذشتگي در اجراي دستورات الهي و مبارزه با شيطان و نفس ميباشد .
قرباني، عبادتي است براي تقرب به خدا و آزمايشي است براي سنجش ميزان فرمانبرداري بنده در برابر او و دستوراتي كه ميتواند موافق خواهش نفس باشد يا نباشد.
لذا اينكه عدهاي سطحينگر ميگويند: قرباني امري بيفايده است ـ چون از نظر اقتصادي و اجتماعي مضر بوده و نوعي هدردادن مال به شمار ميآيد ـ اين خطايي فاحش است و با توجه به حقيقت قرباني ، پوچي اين سخن آشكار ميگردد ، زيرا قرباني يك امتحان است ، اعم از اينكه موافق رأي باشد يا نباشد .
حضرت ابراهيم ـ عليه السلام ـ با وجود اينكه از نگاه ظاهر به جز ضرر چيز ديگري نبود ، حاضر شد براي امتثال امر الهي فرزند خود را قربان كند و فرزندشان هم بدون چون و چرا براي اجراي امر الهي آماده شد .(13)
علاوه بر اين، با توجه به توصيه و تأكيدي كه از جانب پيامبر اسلام ـ صلی الله علیه و سلم ـ بر تصدق گوشت قرباني شده , اين امر باعث شده كه مستمندان و مستحقان نيز از اين نعمت خدا برخوردار گردند و در روز عيد قربان كه روز مهماني خداوند است مورد پذيرايي قرار گيرند .
پس در واقع قرباني، هدردادن مال هم نيست . امروزه مشاهده ميشود كه براي مجالس و محافلي كه ظاهراً درآن فايدهاي نيست ، انسانها اموال بسياري خرج ميكنند ، بنابراين براي اين امر عظيم كه داراي فوايد و حكمتهاي متعددي است ، چگونه ميتوان گفت تضييع مال است ؟!
تاريخ مشروعيت قرباني در اسلام
قرباني در سال دوم هجري مشروع گرديد(14)، پيامبراكرم ـ صلی الله علیه و سلم ـ مدت ده سالي در مدينه قرباني ميكردند .(15)
مشروعيت قرباني در پرتو آيات قرآني :
1 ـ خداوند متعال در سورهي كوثر ميفرمايد : « فصل لربك وانحر » يعني « براي پروردگار خود نماز بخوان و شتر را نحركن .»
2 ـ در جايي ميفرمايد : «والبدن جعلناها لكم من شعائرالله لكم فيها خير» «ما ذبح شتران (چاق و فربه و ديگر چهارپايان) را (در حج) براي شما از جملهي مراسم و مناسك ( دين و نشانههاي آيين ) الهي قرار دادهايم و در چنين حيواناتي خير (دنيا و اجر آخرت ) شماست . »
3 ـ « و فديناه بذبح عظيم » «و عوض داديم او را گوسفندي بزرگ جثه ، آماده براي ذبح »
فضيلت قرباني در حديث نبوي ـ صلی الله علیه و سلم ـ
1 ـ « ما عمل ابن آدم يوم النحر عملاً أحب الي الله من احراق الدم و إنها لتأتي يوم القيامة بقرونها و اظرافها و اشعارها و ان الدم يقع من الله بمكان قبل ان يقع علي الارض فطيبوا بها نفساً .» « فرزند آدم در روز عيد قربان ، هيچ عملي انجام نميدهد كه در نزد خداوند از ريختن خون قرباني محبوبتر باشد و همانا قرباني در روز قيامت همراه با شاخها ، سمها و موهايش (در ميدان محشر ) حاضر ميشود و خون قرباني ، قبل از اينكه بر زمين بريزد در بارگاه الهي به مرتبهي قبوليت ميرسد ، پس با طيب خاطر قرباني كنيد .»
2 ـ « عن أنس قال : ضحّي رسول الله ـ صلی الله علیه و سلم ـ بكبشين ، املحين ، اقرنين ، فرأيته واضعاً قدميه علي صفاحها و يسمي و يكبر فذبحهما بيده »(15)
« حضرت انس رضي الله عنه روايت ميكند كه رسول خدا عليه السلام دو رأس قوچ سياه و سفيد و شاخدار را قرباني كردند و ديدم پيامبر خدا ـ صلی الله علیه و سلم ـ را در حالي كه گذاشته بودند پاهاي خويش را بر … و بسم الله و الله اكبر گفته و با دست مبارك آنها را ذبح نمودند .
خلاصه : با توجه به احاديث فوق ، قرباني يك عملي است كه در روز عيد قربان ، هيچ عملي از آن نزد خدا محبوبتر نيست و پاداش آن زياد است . لذا بر كسانيكه استطاعت دارند لازم است كه خود را از اين همه ثواب محروم نكنند و با قلبي سرشار از اخلاص و محبت الهي ، قرباني كنند .
پيامبراكرم ـ صلی الله علیه و سلم ـ دو قرباني ميكردند ؛ يكي از طرف خود و ديگري از طرف امت خود . و اين نشانهي كمال محبت آن حضرت ـ صلی الله علیه و سلم ـ به امت بود كه در همهي احوال فكر امت را داشتند ، حتي در قرباني هم به فكر امت بودند كه از اين اجر و ثواب محروم نباشند .
قرباني مختص به حجاج هم نيست ، بلكه قرباني بر هر كسي كه واجد الشرايط است ، واجب است و پيامبر ـ صلی الله علیه و سلم ـ همانگونه كه در حج قرباني كردند در غير حج نيز قرباني ميكردند . حضرت عبدالله بن زبير ـ رضي الله عنهما ـ ميفرمايد : در سفري با آن حضرت ـ صلی الله علیه و سلم ـ همراه بودم (كه وقت قرباني فرا رسيد)، آنوقت هر هفت نفر از ما گاوي ذبح كرديم .(17)
عادت مبارك رسول اكرم ـ صلی الله علیه و سلم ـ اين بود كه در مدينهي طيبه بعد از اداي نماز عيد ، همانجا در عيدگاه قرباني ميكردند تا عموم مسلمانان از حكم شرعي قرباني اطلاع يافته و آدابش را ياد بگيرند . و اين مسئله براي مردم واضح گردد كه قبل از نماز عيد ، ذبح قرباني جايز نيست .(18)
نویسنده: عبدالله فروردين، مدرس انوارالعلوم
ـــــــــــــــ
1ـ عثماني، مفتي محمد شفيع ، تاريخ قرباني ، ترجمه محمد امين حسين بر
2ـ سورة المائده ، 27
3ـ عثماني ، مفتي محمد تقي تكمله فتح الملهم ج3 ص544
4ـ همان
5ـ صافات /100
6ـ صافات /101
7ـ عثماني، مفتي محمد شفيع ، تاريخ قرباني ، ترجمه محمد امين حسين بر ، ص 17
8ـ صافات /102
9ـ عثماني، مفتي محمد شفيع ، تاريخ قرباني ، ترجمه محمد امين حسين بر ، ص 21 به نقل از تفسير روح البيان
10ـ صافات /102
11ـ صافات /107
12ـ مشكوه المصابيح
13ـ عثماني ، مفتي محمد تقي تكمله فتح الملهم ج3
14ـ زحيلي ، وهبه ، الفقه الاسلامي و ادلته ، ص 2703
15ـ عثماني، مفتي محمد شفيع ، تاريخ قرباني ، ترجمه محمد امين حسين بر
16ـ متفق عليه
17ـ روايت از نسائي و ابن ماجه به نقل از تاريخ قرباني
18ـ تاريخ قرباني