سخنرانی مولانا محمد یوسف کاندهلوی ـ رحمه الله ـ17فروری1965، مسجد بلال پارک، لاهور، پاکستان [در مورد امور دنیا دو ديدگاه وجود دارد؛] یكي حقیقت است و ديگري فریب. فریب آن است که [انسان فكر كند] با بودنِ چیزها[و اسباب مادیِ]دنیا، احوال[و مشکلات، حل و] بهبود میيابد. و حقیقت این است که فساد و درستیِ حالات […]
سخنرانی مولانا محمد یوسف کاندهلوی ـ رحمه الله ـ
17فروری1965، مسجد بلال پارک، لاهور، پاکستان
[در مورد امور دنیا دو ديدگاه وجود دارد؛] یكي حقیقت است و ديگري فریب. فریب آن است که [انسان فكر كند] با بودنِ چیزها[و اسباب مادیِ]دنیا، احوال[و مشکلات، حل و] بهبود میيابد. و حقیقت این است که فساد و درستیِ حالات را خداوند متعال[و آفرینندهی عالَم] با اعمال [اعم از نیک وبد] مربوط ساخته است. [حال] فرقی نمیکند حاکم باشد یا محکوم، عالِم [یا بیسواد]، تمامی افراد جامعه، عزت و ذلتشان، ناراحتی و نگرانیشان، بدحالی و خوشحالیشان، به چیزهای [موجود در بينِ]آسمان و زمین ربطی ندارد، بلکه با اعمال هر شخص بسته است. خداوند احوالِ[خوب و بد] را با اعمال وابسته است. و اعمال را با اعضا و جوارح. و اعضا و جوارح هر شخص را با چیزها[و اسباب مادی] مربوط نساخته، بلکه اعضای وی را نيز با دلش مرتبط نموده است. اگر دل برای دیدن، خوردن و گفتن آماده نباشد، پس انسان نه میبیند و نه میخورد و نه سخن میگوید. [به عنوان مثال] زنی زیباروی در برابر چشمانش قرار میگیرد، اگر دل نخواهد به او نمینگرد.
خداوند متعال دل را در دست [و تحت کنترل خود] قرار داده است. نه وزرا، نه ثروتمندان و نه مشایخ، هیچ یک دلشان در دست [و تحت اختیار ] خودشان نیست، بلکه الله تعالی دل همه را در قبضهی خود در آورده است. تا جایی که رسول خدا ـ صلی الله علی و سلم ـ میفرمود: «ای منقلب کنندهی دلها! دلم را به سوی اطاعت خود منقلب فرما! »
هر گاه جهد و تلاش در راستاي به دست آوردن ملك و مال صورت گيرد، خداوند دلها را از سوي خود به سوي غير خود ميچرخاند. به اين صورت كه انسان ديگر متعهد و پايبند احكام و دستورات خدا نيست بلكه آزادانه زندگي ميگزارد. و زماني كه دل متوجه غير خدا باشد، اعضا و جوارح هم به سوي غير خدا ميچرخد، تا جايي كه نماز را هم آدمي به اعتبار و در جهت رضايت ديگران انجام ميدهد. وقتي انسان عملِ[نيك] را براي غير خدا انجام ميدهد، ديگر مهم نيست [در اثر اين جهد و تلاش] چه طرح و نقشهاي به وقوع پيوندد، خداوند حالات و مشكلات را درست نمي نمايد. اين گونه است كه زندگيها با وجود زحمت و تلاش بينهايت، به سوي نابودي پيش ميرود. خداوند تلاش و زحمتِ انسان را بينتيجه نميگذارد و در پي آن به وي امكان درست كردن طرح و نقشههاي ظاهري و مادي را ميدهد، اما در اثر خراب و فاسدشدن اعمال، احوال نيز فاسد و خراب ميگردد. و اين زحمت و تلاش به همين صورت ادامه پيدا ميكند [تا عاقبت] روزي خداوند انسان را ميگيرد و مؤاخذه ميكند و او را در مقابل خود ميايستاند و ميپرسد كه چشم و دست و پايت را به اعتبار غير من به كار گرفتي يا براي من؟ و اگر اين فيصله بشود كه [اعضا و جوارحش] بنابر رعايت غير استعمال شده است، در دوزخ انداخته ميشود.
صورت دوم اين است كه انسان بر عبادت(نماز)، سعي و تلاش نمايد و از خداوند بخواهد كه دلم را به طرف خودت منقلب بگردان!
[در نماز وقتي] «الحمد لله رب العالمين» [ميگوييم، يعني:] مربي خداوند است، بلكه فقط تربيت كننده[ي واقعي] اللهتعالي است. احوال قارون را با اموالش، حالات شداد را در قصرها و كاخهايش خراب فرمود. احوال فرعون را در حكومت و دولتش خراب كرد. در لفظ «تربيت» همهي حالات داخل است؛ حالات انفرادي، اجتماعي و مملكتي، همه در لفظ «رب» داخل است. خداوند بنا بر اعمال، احوال ميفرستد.
[پيامِ] «اياك نعبد و اياك نستعين» [اين است كه:] اگر عبادت را درست نمودي، [آن زمان است كه] درستيِ احوال را [از خداوند] ميخواهي و حالات هم درست ميشود. و در بين عبادات هم، بزرگترين عبادت كه جهت انسان را از مخلوقات به سوي خداوند ميچرخاند نماز است. [چرا كه] در بقيهي عبادات آدمي به چيزها[ي مادي] نيز متوجه و مشغول است. يعني انسان در ضمن حج، روزه و زكات ميشود به چيزه[ي مادي] هم مشغول باشد و آن را نيز ادا كند. اما در حين نماز اجازهي متوجهشدن و مشغولشدن به هيچ مخلوقي نيست. در حين نماز خوردن و قضاي حاجت هم ممنوع است، بده بستان و معامله هم ممنوع.
«حي علي الصلاة، حي علي الفلاح…» نماز بدون همه چيز، عمل محسوب ميشود. روزه، حج و زكات بدون چيزها[ي مادي] عمل به حساب نميآيد، اما نماز بدون در كار بودن چيز هاي مادي با نشست و برخاست، عمل محسوب ميگردد. براي نماز اين ندا و فراخوان سر داده ميشود كه به نماز بياييد، به سوي سعادت و كاميابي بشتابيد. وقتي خداوند ميفرمايد در نماز سعادت و كاميابي وجود دارد، پس راه گرفتن و حصول سعادت و خوشبختيها بدون اسبابِ[مادي]، صرفاً با يقين بر اعمال كه سعادت در گروي آن است، بايد تلاش نموده و از خداوند بخواهيد. قبل از هر دعايي از اللهتعالي انقلاب دل ها را بخواهيد.
پيامبران الهي ـ عليهم السلام ـ به هر نعمتي دست يافتهاند، از طريق نماز بوده است. سليمان ـ عليه السلام ـ با نماز صاحب تخت شاهي شده است. عيسي ـ عليه السلام ـ با نماز از خداوند سفرهي غذا خواست. موسي ـ عليه السلام ـ به وسيلهي نماز غرق شدن فرعون را درخواست نمود. ابراهيم ـ عليه السلام ـ به وسيلهي نماز تربيت و پرورشِ زن و فرزندش را از خداوند مسئلت نمود. و با نماز است كه طرح و برنامهي ابراهيمي هنوز ادامه دارد. [در واقع] معجزات تمامي پيامبران، [جوايز و] انعامات نماز است. عبادت[به طور خلاصه] يعني كوشيدن بر نماز. وقتي نماز[به كمال رسيد و] شما به وسيلهي آن انقلاب دلها را بطلبيد، دلها منقلب ميگردند. [لذا] ميدان تلاش و جهد خود را بر [اكمالِ] نماز قائم كنيد. پس از آن در دلها انقلاب ميآيد.
حال[اين سؤال مطرح است كه با تلاش در راستاي به رشد و كمال رساندن نماز] چه تعدادي از قلبها منقلب ميگردند؟! [جواب اين است كه:] هر كس ميدان جهد و تلاشش را درستكردن نماز[هاي اهلِ] يك شهر قرار دهد، در درون تمامي اهل آن شهر انقلاب برپا ميشود. اگر بر اهالي يك كشور تلاش و محنت شود، اين انقلاب در قلوب اهل آن كشور صورت ميگيرد. و اگر كل عالم ميدان محنت نماز قرارگيرد، خداوند دل تمامي اهل دنيا را منقلب ميگرداند.
اما شرط اين است كه جهد و تلاش در اين راستا داراي چهار وصف باشد. [و آن اوصاف چهارگانه عبارتند از اين كه: اولاً پرواي جان نشود. ثانياً پرواي مال و ثروت در كار نباشد. ثالثاً پرواي اهل و خانواده نشود. و رابعاً اين تلاش و زحمت، براي گرفتن چيزي از كسي انجام نگيرد.] در جهد و محنت انبياء اين هر چهار شرط يافته مي شود. [به عنوان مثال] حضرت موسي ـ عليه السلام ـ با كسب دهساله و همسرش در حركت بود. [در بين راه] خداوند ايشان را به كوه طور فراخواند [و اعلام فرمود] كه ما شما را [براي رسالت خود] انتخاب كرديم. (وَأَنَا اخْتَرْتُكَ فَاسْتَمِعْ لِمَا يُوحَى *إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لا إِلَهَ إِلا أَنَا فَاعْبُدْنِي ) (فقط من الله [و معبود] هستم) كسي ديگر را نبايد در مقابلت بگذاري و جهد و تلاش نمايي. فقط مرا عبادت كن! با اين گفته حضرت موسي ـ عليه السلام ـ نه كسب و كار دهسالهاش را پروا كرد و نه هم همسر مريضش را در نظر گرفت. [بلكه فوراً] با نداي خداوندي به دربار فرعون شتافت و دعوتش را شروع كرد.
هر گاه [دعوتگران و] كساني كه در اين راستا مجاهده و تلاش ميكنند، پرواي اين سه چيز(جان، مال و همسر) را ننمايند، بلكه به بالاتر از آن بينديشند و سعي و تلاش به خرجدهند و از سويي مورد چهارم را هم مد نظر داشته باشند كه اين كار را براي گرفتن مفاد از كسي انجام ندهند (إن أجري إلا علي الله). از كساني كه بر ايشان زحمت و محنت صرف ميكنند نه در خواست غذا باشد و نه لباس و نه هم چيزي ديگر. در اين زمان است كه اگر خسارت و صدمهاي به ايشان واردگردد، محنتكننده با گريه و زاري در پيشگاه خداوند دعا ميكند و خداوند در صورتي كه تلاشش در حد استانهاست، دلهاي اهل استانها را منقلب ميگرداند و اگر ميدان مجاهدهاش در سطح عالَم باشد دل تمامي اهل دنيا را منقلب ميفرمايد.
ولي ما [به مصداق ضرب المثل هندي] ميگوييم: «به گونهاي محنت و تلاش كن كه هم مار كشته شود و هم عصا آسيبي نبيند». اين معامله به صورت نسيه است و با اين سخن [و عملكرد] متضاد، در دلها انقلاب نميآيد. هر گاه شما خود منقلب شويد، در دلها[ي ديگران] هم انقلاب ميآيد.
كسب و كار دين نيست بلكه پوسته و غلاف دين است. زندگي خانوادگي [نيز]دين نيست بلكه پوسته و قشر دين است. دين يعني در اين ها[(كسب وكار و زندگي خانوادگي)]، عمل حضرت رسول خدا ـ صلی الله علی و سلم ـ را اجرا كردن. وقتي در دلها انقلاب بيايد، حاكم در حكومتش و تاجر در تجارتش روش پيامبر را جاري مينمايد. و آن زمان است كه خودِ اين شعبهها هم، دين ميگردد.
اگر خواهان امنيت كامل در يك كشور هستيد و ميخواهيد همدردي اهل آن كشور را نسبت به يكديگر مشاهده كنيد و دوست داريد دين كامل در آن مملكت زنده شود، پس ابتدا جمعي درست كنيد كه در دنيا طالب عزت، اختيارات و مفاد دنيوي نباشند و همچون پيامبرانِ الهي، محور زندگيشان را بر فدا و قربانكردن خود قرار دهند.
در ماه مبارك رمضان، صحبتهايي در همين موضوع در[مركز جهاني دعوت و تبليغِ] نظام الدينِ[دهلي] القاءكردم، حتي كساني كه پول هم نداشتند براي اين مجاهده و تلاش آماده شدند. با هر بيان هفت الي هشت گروه آماده ميشدند.
[مولانا ـ رحمه الله ـ در ادامهي صحبتهايش] در ضمن ترغيب و تشويقهايش فرمود: هر كس در راستاي انقلاب دلها تلاش و محنت نمايد، در دنيا نسلهاي آيندهاش محبوب دلها ميشوند. و به اندازهي كساني كه دلشان منقلب شده و زندگيشان، اسلامي شده، در آخرت به او جنت و بهشت داده مي شود.
ترجمه: سیدشهاب الدین موسوی