در ادامه بحث پیشین که مربوط به «علل تلاش صحابه ـ رضی الله عنهم ـ در راستای خدمت به سنت پاک پیامبر ـ صلی الله علیه و سلم ـ» بود، موارد زیر را نیز میتوان برشمرد:پنجم: اجتهاد صحابه ـ رضی الله عنهم ـ در مواردی که حکمی از شریعت در آن نبوده و بیان آن […]
در ادامه بحث پیشین که مربوط به «علل تلاش صحابه ـ رضی الله عنهم ـ در راستای خدمت به سنت پاک پیامبر ـ صلی الله علیه و سلم ـ» بود، موارد زیر را نیز میتوان برشمرد:
پنجم: اجتهاد صحابه ـ رضی الله عنهم ـ در مواردی که حکمی از شریعت در آن نبوده و بیان آن برای پیامبر ـ صلی الله علیه و سلم ـ توأم با آگاهی کامل و فهم دقیق جهت دانستن حکم آن.
صحابه بزرگوار، افرادی بیتوجه نبودهاند، بلکه از زمرهی باهوشترین افراد و مؤمنترین مردم بودند. ایمان در قلب آنها جای گرفته و محبت پیامبر ـ صلی الله علیه و سلم ـ در تن و روح آنان ساری گشته بود و انوار نبوت در گفتار آنها ملموس بود. پیامبر ـ صلی الله علیه و سلم ـ نیز به نحوی عمل نمیکردند که فکر، اندیشه و عقل آنها را بیتاثیر قلمداد نمایند، یا زیرکی و فطانتشان را بیاثر جلوه دهند،
بلکه آنها را تشویق میکردند تا در مواردی اجتهاد کنند و اشتباهاتشان را اصلاح میکردند تا به فضل خداوند و بر اساس تدبیرهای حکیمانه رسول خدا ـ صلی الله علیه و سلم ـ ، دانشمندانی بزرگ و پیشوایانی جلیل القدر بعد از وفات آنحضرت ـ صلی الله علیه و سلم ـ گردند.
علامه ابن قیم می فرماید: صحابه ـ رضی الله عنهم ـ در زمان حیات پیامبر ـ صلی الله علیه و سلم ـ در احکام زیادی اجتهاد میکردند، و پیامبر نیز آنها را توبیخ نمی کرد.[1]
در اینجا نمونهای از اجتهاد صحابه ـ رضی الله عنهم ـ در زمان پیامبر ـ صلی الله علیه و سلم ـ را بیان میدارم و اینکه چگونه اجتهاد خود را نزد پیامبر ـ صلی الله علیه و سلم ـ بیان میداشتند تا نبی رحمت، حق را برایش بیان دارد:
ابوجحیفه میگوید: پیامبر ـ صلی الله علیه و سلم ـ بین حضرت سلمان و ابودرداء پیمان برادری بست، روزی سلمان به دیدار ابودرداء رفت. وی امدرداء را دید که پریشان هست و اوضاع نابسامانی دارد.
سلمان گفت: چرا اینگونه بهم ریخته ای؟ ام درداء گفت: برادرت هیچ نیازی به دنیا احساس نمیکند. تا اینکه ابودرداء آمد و برایش غذا درست کرد. به او گفت: بخور. ابودرداء گفت: من روزه هستم. سلمان گفت: تا تو نخوری من هم نمیخورم. ابودرداء روزهاش را افطار کرد و خورد. شب که شد، خوابیدند. بخشی از شب که رفت، ابودرداء خواست برای ادای نماز شب بلند شود. سلمان گفت: بخواب. او خوابید. بعد از مدتی خواست دوباره بلند شود. سلمان گفت بخواب. آخر شب که شد، سلمان گفت: اینک بلند شو نماز بخوان. سلمان گفت: پروردگارت بر تو حقی دارد. جانت بر تو حقی دارد. خانوادهات بر تو حقی دارند. هر حق را به صاحبش باز گردان- حق همه را اداء کن-. ابودرداء نزد رسول خدا ـ صلی الله علیه و سلم ـ آمد و ماجرا را بازگو کرد. نبی رحمت فرمودند: سلمان راست میگوید.[2] .
ابودرداء ماجرا را بیان کرد و پیامبر اجتهاد حضرت سلمان را تایید کرده و سلمان ـ رضی الله عنه ـ را تحسین نمود.
2-از عمرو بن عاص ـ رضی الله عنه ـ نقل شده: شبی سرد، در غزوه «ذات السلاسل» احتلام شدم. از ترس برودت هوا ـ که می ترسیدم هلاک شوم ـ غسل نکردم. تیمم زدم و نماز صبح را به همراه دوستان گزاردم. آنها ماجرا را برای رسول خدا ـ صلی الله علیه و سلم ـ بیان داشتند. ایشان فرمودند: آیا تو در حالی که جنب بودی نماز صبح را خواندی؟ من علت غسل نکردنم را برای شان بیان کردم و گفتم: من در قرآن خواندهام که خداوند میفرماید: خودتان را به دست خود نکشید. خداوند نسبت به شما بسیار مهربان هست.(بقره 195 ). پیامبر خندیدند و چیزی نگفتند.[3]
1- از عبدالله بن عمر ـ رضی الله عنهما ـ نقل شده که رسول خدا ـ صلی الله علیه و سلم ـ روز جنگ احزاب فرمودند: همهی شما باید نماز عصر را در منطقه بنی قریظه بخوانید. برخی وقت نماز عصر در راه بودند. بعضی گفتند: ما در منطقه بنی قریظه نماز میخوانیم. و دستهای دیگر گفتند: ما در راه نماز میخوانیم. پیامبر ـ صلی الله علیه و سلم ـ از ما چنین چیزی نخواسته-بلکه منظورشان این بوده که سریعا به آنجا بروید- ماجرا را برای پیامبر بازگو کردند. نبی رحمت هیچ یک از دو گروه را توبیخ ننمود.[4]
صحابهی بزرگوار در برخی مسائل اجتهاد میکردند و اجتهاد و نظریه خود را برای نبی رحمت بیان میداشتند، پیامبر ـ صلی الله علیه و سلم ـ در صورت صحیح بودن اجتهادشان آنها را تایید میکرد و در صورت خطا بودن اجتهادشان، آن را تصحیح مینمود.
بعد از اینکه رسول خدا از دنیا رخت بربستند و عصر نبوت و سنت که قانون گذاری الهی بر اساس آن دو بود، پایان یافت، و هر دو اصل قرآن و سنت که پایه و اساس قانونگذاری اسلامی بودند، کامل شدند؛ آنگاه عصر صحابه ـ رضی الله عنهم ـ شروع شد. و بر دامنهی فقه افزوده شده و وسیعتر شد. صحابه با رویدادها و حوادثی روبرو میشدند که پیش از آن و در زمان پیامبر ـ صلی الله علیه و سلم ـ نبوده، و لازم بود تا حکم خدا و دین را در مورد آنها بدانند.
با گسترده شدن فتوحات اسلامی و پیش آمدن برخی قضایا و رخدادها می طلبید تا حکم شریعت در مورد آنها دانسته شود، از همین رو، صحابه تلاش داشتند حکم آن را بدانند، و بر همین اساس اجتهاد می کردند و آراء و نظریات خود را با مد نظر داشتن مقاصد شریعت، در پرتو قرآن و سنت بیان می نمودند.
صحابه با رویدادها و حوادث جدید روبرو شدند و توانستند احکام آنها را استنباط نمایند. و این خود به مدد بازگشت به کتاب خدا و سنت پیامبر بوده است. چنانچه اگر حکم مسئله را در قرآن و سنت نمییافتند دست به اجتهاد میزدند و به هر اجتهادی که مبتنی بر قرآن و سنت دست مییافتند، جامهی عمل میپوشاندند و از همین مسیر برای ما دانش و احکام زیادی برجای گذاشتند.
منابع:
[1] إعلام الموقعين عن رب العالمين؛ ابن قيم الجوزية، 1/ 203.
2-صحیح بخاری، كتاب الصوم، باب مَن أقسم على أخيه ليُفْطِر في التطوُّع، ولم يَرَ عليه قضاءً إذا كان أوفق له، 4/ 246، شماره: 1978.
[3] سنن أبو داود في سننه، كتاب الطهارة، باب إذا خاف الجنب البرد أيتيمم؟ 1/ 90، شماره: 334، مسند امام احمد 13/ 507، شماره: 17739، سنن الدارقطني،كتاب الطهارة، باب التيمم 1/ 178، السنن الكبرى بيهقي، كتاب الطهارة، باب التيمم في السفر إذا خاف الموت أو العلة من شدة البرد، 1/ 225،
[4] صحیح بخاري، كتاب المغازي، باب مرجع النبي صلى الله عليه وسلم من الأحزاب ومخرجه إلى بني قريظة ومحاصرته إياهم، 7/ 471، شماره: 4119، و صحیح مسلم ، كتاب الجهاد والسير، باب المبادرة بالغزو، وتقديم أهم الأمرين المتعارضين، 3/ 1391، شماره: 1770
به قلم: د. أيمن محمود مهدي
مترجم: عصمت الله تیموری