بنده صالح که خیرخواه نفس خودش می‌باشد، کسی‌ست که بین او و خدایش عملی صال و صادقانه وجود دارد که اگر برایش مشکل و یا مصیبتی رسید، بواسطه آن از خدا کمک بخواهد. زیبنده هست بدانیم که از نشانه‌های اسلام خوب یک فرد و کمال ایمان وی و وجود محبت خدا در قلبش این است […]

بنده صالح که خیرخواه نفس خودش می‌باشد، کسی‌ست که بین او و خدایش عملی صال و صادقانه وجود دارد که اگر برایش مشکل و یا مصیبتی رسید، بواسطه آن از خدا کمک بخواهد.

زیبنده هست بدانیم که از نشانه‌های اسلام خوب یک فرد و کمال ایمان وی و وجود محبت خدا در قلبش این است که در تمام برهه و حالات به خداوند متعال پناه میبرد.
او سعی می‌کند تا شناخت خود نسبت به پروردگار را بیشتر کند، به او نزدیک شود و در تمام حالات اعم از سختی و فراخی، شادی و مصیبت، عافیت و مشکلات دوستی خدا را بدست آورد و تنها هدف او در تمام حالات همین است و بس.
یکی از عوامل مهم اجابت دعا در زمان‌های بحرانی و شرایط سخت، پایبندی انسان مؤمن به فرمان‌بری و بندگی خدا در زمان خوشی‌ها می‌باشد، چنانکه سرور دو عالم رسول خدا ـ صلی الله علیه و سلم ـ فرمودند:  «کسی که دوست دارد دعایش در زمان سختی‌ها اجابت شود، در زمان خوشی ها زیاد دعا کند.» (ترمذی)
این وصیت رسول خدا ـ صلی الله علیه و سلم ـ بود که به نمایندگی از تمام امت به ابن عباس ـ رضی الله عنه ـ نمودند. رسول خدا ـ صلی الله علیه و سلم ـ اصول و چارچوب دین را برای ابن عباس برشمردند و فرمودند: «حدود خدا را رعایت کن تا خداوند تو را حفاظت کند.» و در ادامه فرمودند: «در خوشی‌ها خدا را بشناس تا در سختی‌ها تو را بشناسد.» (مسند امام احمد و ترمذی).   
حدیث ، گویای این نکته است که: اگر می‌خواهی در زمان سختی‌ها و مشکلات خداوند تو را یاری نماید و مصیبت‌ها و عوامل نگرانی را از تو بزداید، و دینت را از فتنه‌ها سالم بدارد، در زمان خوشی، حدود او را رعایت کن.»
اگر بنده در زمان خوشی حدود خدا را رعایت کرد و به حقوق خداوند پایبند بود و نیز از دین و فرامین او تبعیت کرد، نسبت به خدا معرفت، شناخت و محبت خاصی به دست می‌آورد و در زمان  سختی، خداوند او را حفاظت و نگهداری می‌کند.  چنانکه مفهوم حدیث قدسی نیز همین است که فرموده است: «بنده‌ام همواره با نوافل به من نزدیک می‌شود تا اینکه او را دوست می‌دارم. وقتی او را دوست داشتم؛ گوش او می‌شوم که با آن بشنود، چشم او می‌شوم تا با آن ببیند، دست او می‌شوم تا با آن بگیرد، پای او می‌شوم تا با آن راه برود و اگر از من چیزی بخواهد قطعا به او می‌دهم و اگر از شرّ چیزی به من پناه بیاورد، یقینا به او پناه می‌دهم.»
مردی به صحابی بزرگوار رسول خدا، حضرت ابودرداء ـ رضی الله عنه ـ گفت: مرا وصیتی بکن. فرمودند: «در خوشی‌هایت از خدا یاد کن تا در سختی‌ها خدا تو را یاد کند و در زمان خوشی‌ات دعا کن تا در زمان مصیبت‌ات اجابت شود.»
ضحاک بن یونس ـ رحمه الله ـ فرموده است: در زمان خوشی و راحتی خدا را یاد کنید تا در زمان سختی شما را یا نماید.
خداوند، اقوامی که تنها در زمان سختی‌ها و مصیبت‌ها او را یاد می‌کنند و وقتی که مشکل‌شان برطرف شد، خدا را فراموش می کنند و هیچ توجهی نمی‌کند را نکوهیده است: «وَإِذَا مَسَّ الإِنسَانَ الضُّرُّ دَعَانَا لِجَنبِهِ أَوْ قَاعِدًا أَوْ قَائِمًا فَلَمَّا كَشَفْنَا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ كأن لَمْ يَدْعُنَا إِلَى ضُرٍّ مَسَّهُ كَذَلِكَ زُيِّنَ لِلْمُسْرِفِينَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ »(يونس12)
هنگامی که به انسان ناراحتی و بلائی می‌رسد (که نه خود و نه دیگران نمی‌توانند آن را دفع و چاره کنند)، چه بر پهلو خوابیده، و چه نشسته، و چه ایستاده باشد (برای رفع مشکل) ما را به کمک می‌خواند. امّا هنگامی که ناراحتی و بلائی را (که در مقابل آن درمانده بود) از او به دور داشتیم، آن چنان راه (سابق) خود را در پیش می‌گیرد (و خدای را باز هم فراموش می‌کند) که انگار ما را برای دفع محنتی که بدو رسیده است به فریاد نخوانده است (و اصلاً ضرر و زیانی متوجّه او نبوده و بلائی بدو دست نداده است. آری! همیشه) این چنین اعمال اسرافگران در نظرشان آراسته شده است (و تکرار گناه از قباحت آن کاسته است، و اهریمن نابکار باطل را برای آنان حق جلوه داده است).
و نیز فرموده است: «وَإِذَا مَسَّ الْإِنسَانَ ضُرٌّ دَعَا رَبَّهُ مُنِيبًا إِلَيْهِ ثُمَّ إِذَا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِّنْهُ نَسِيَ مَا كَانَ يَدْعُو إِلَيْهِ مِن قَبْلُ وَجَعَلَ لِلَّهِ أَندَادًا لِّيُضِلَّ عَن سَبِيلِهِ ۚ قُلْ تَمَتَّعْ بِكُفْرِكَ قَلِيلًا إِنَّكَ مِنْ أَصْحَابِ النَّارِ» (الزمر:8)
(هنگامی که گزندی متوجّه انسان می‌گردد، پروردگار خود را به فریاد می‌خواند و تضرّع کنان رو به درگاه او می‌آورد. سپس هنگامی که نعمت بزرگی از جانب خود بدو داد (و شقاوت او را به سعادت و ناخوشی وی را به خوشی تبدیل کرد) خدا را که قبلاً به فریاد می‌خواند فراموش می‌کند (و گزند را از یاد می‌برد و به ترک دعا می‌گوید) و خداگونه‌هائی را برای خدا می‌سازد تا (هم خود را و هم مردمان را بدان) از راه او به در برد و گمراه کند. (ای پیغمبر! به چنین فردی) بگو: اندک روزگاری از کفر خود بهره‌مند شو (و با آن خوش بگذران، امّا بدان که) تو از دوزخیانی.
 و در جای دیگری فرموده است: «فَإِذَا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذَا هُمْ يُشْرِكُونَ . لِيَكْفُرُوا بِمَا آتَيْنَاهُمْ وَلِيَتَمَتَّعُوا ۖ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ» (العنكبوت:65، 66)
هنگامی که (مشرکان) سوار کشتی می‌شوند (و ترس و نگرانی بدیشان دست می‌دهد) خالصانه و صادقانه خدای را به فریاد می‌خوانند (و غیر او را فراموش می‌گردانند). سپس هنگامی که خدا آنان را نجات داد و سالم به خشکی رساند، باز ایشان شرک می‌ورزند (و به انبازهائی برای خدا معتقد می‌شوند). * بگذار چیزهائی را که بدیشان داده‌ایم نادیده بگیرند و (کفران نعمت کنند، و چند روزی از لذّات زودگذر) بهره‌مند گردند، (سرانجام) خواهند فهمید (که چه سرنوشت شومی در انتظار ایشان است).
همچنین فرموده است: «وَإِذَا غَشِيَهُم مَّوْجٌ كَالظُّلَلِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ فَمِنْهُم مُّقْتَصِدٌ ۚ وَمَا يَجْحَدُ بِآيَاتِنَا إِلَّا كُلُّ خَتَّارٍ كَفُورٍ»(لقمان:32)
(منکران خدا) هنگامی که (سوار کشتی می‌شوند و) موجهائی همچون کوه آنان را فرا می‌گیرد، خالصانه خدا را به فریاد می‌خوانند و عبادت را خاصّ او می‌دانند. ولی هنگامی که آنان را نجات داده و سالم به خشکی رساندیم، برخی از ایشان میانه‌روی را در پیش می‌گیرند (و بر ایمان خود وفادار و پایدار می‌مانند، و تعداد زیادی دوباره خدا را فراموش کرده و راه کفر در پیش می‌گیرند). آیه‌های ما را هیچ کسی جز خیانت پیشگان ناسپاس، انکار نمی‌کند.
خداوند متعال در کتاب خود مثالی از هر دو گروه ذکر کرده است ( گروهی که در همه حال به یاد خدا هستند، و پایبند به اعمال صالح‌اند و از هرگونه غفلت و بی توجهی به دور هستند و گروه دیگری که از خدا غافلند تا زمانی که به مشکلات بر می خورند،آنگاه به یاد خدا میافتند) نمونه گروه اول حضرت یونس ـ علیه السلام ـ و گروه دوم فرعون می‌باشد.
هر دو، سختی‌های مشابه و نزدیک به هم را تجربه کرده‌اند و دعا هم کرده‌اند، ولی فرق بین عاقبت و خاتمه آنها، فرق ِ بین زمین تا آسمان است.
یکی پیامبر خدا حضرت یونس بن متی است که در دریا می افتد، موج‌های دریا او را فرو می‌برند  و ماهی او را می‌بلعد، سه تاریکی توأم و همزمان با هم او را احاطه کرده بودند، تاریکی شکم ماهی، تاریکی دریا و تاریکی شب.
به جز خداوند که هیچ چیزی بر او پوشیده نیست و بر همه  چیز آگاه است، احدی از محل یونس آگاهی ندارد و نه کسی او را می‌بیند و نه صدایش را می‌شنود.  در تاریکی‌های سه گانه خدا را می‌خواند و دعا می‌کند: «لا إله إلا أنت سبحانك إني كنت من الظالمين»(الأنبياء: 87)
 پروردگاری جز تو نیست و تو پاک و منزّهی (از هرگونه کم و کاستی، و فراتر از هر آن چیزی هستی که نسبت به تو بر دلمان می‌گذرد و تصوّر می‌کنیم. خداوندا بر اثر مبادرت به کوچ بدون اجازه‌ی حضرت باری) من از جمله‌ی ستمکاران شده‌ام (مرا دریاب!).
نتیجه چه می شود؟ فرشتگان می‌گویند: صدا آشنایی از جای ناشناخته‌ای می آید . آری این یونس است که همیشه کارهای نیکو انجام می‌داده است و اینک دعایش قبول می‌شود و خداوند چنین پاسخ می‌دهد: «فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّيْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَكَذَٰلِكَ نُنجِي الْمُؤْمِنِينَ»(الأنبياء:88)
دعای او را پذیرفتیم و وی را از غم رها کردیم، و ما همین گونه مؤمنان را نجات می‌دهیم (و در برابر دعای خالصانه، آنان را از گرفتاریها می‌رهانیم).
چرا چنین شد؟ خداوند در مورد حال یونس می‌گوید: «فَلَوْلَا أَنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُسَبِّحِينَ.  لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلَىٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ»﴿الصافات /144/143﴾
اگر او قبلاً از زمره‌ی پرستشگران نمی‌بود. او در شکم ماهی تا روز رستاخیز می‌ماند. بدین معنا که او در زمان خوشی‌هایش و قبل از اینکه بدین مصیبت گرفتار شود از جمله ذاکرین بود. و اگر غیر این می بود او را تنبیه می نمودیم و او را همانجا رها می کردیم.
پس عمل‌های نیک گذشته‌ی او و کارهای خوبش دست او را گرفتند و خداوند فرمود: «فَنَبَذْنَاهُ بِالْعَرَاءِ وَهُوَ سَقِيمٌ. وَأَنبَتْنَا عَلَيْهِ شَجَرَةً مِّن يَقْطِينٍ. وَأَرْسَلْنَاهُ إِلَىٰ مِائَةِ أَلْفٍ أَوْ يَزِيدُونَ»( الصافات 145-147)
ما او را در یک سرزمین برهوت خالی (ازدرخت و گیاه) افکندیم، در حالی که بیمار و نزار بود. ما کدوبُنی بر بالای او رویانیدیم (تا در سایه‌ی برگهای پهن و مرطوب آن بیارامد). (یونس کم‌کم بهبودی یافت) و او را به سوی جمعیّت یک صد هزار نفری یا بیشتر فرستادیم (تا ایشان را به ایمان آوردن و توبه کردن از بدیها و انجام نیکیها دعوت کند).
و نعمت‌ها و الطاف خداوند یکی بعد از دیگری شامل حال او می‌شد و خداوند به عنوان یک قانون کلی فرمود: «وكذلك ننجي المؤمنين» و ما همین گونه مؤمنان را نجات می‌دهیم (و در برابر دعای خالصانه، آنان را از گرفتاریها می‌رهانیم).
حسن بصری می‌گوید: وی در زمان خوشی کار نیکی انجام داده است و خداوند در زمان سختی او را یاد کرده است. و عمل صالح بر منزلت صاحبش می افزاید  و اگر بلغزد تکیه گاهی می یابد.
اما نمونه گروه دوم فرعون است، او هم دچار شرایطی بحرانی همانند شرایط حضرت یونس شد، موج‌ها از هر طرف او را در برگرفتند، او هم خدا را صدا زد، اما بین دو صدا کننده فرق‌های زیادی وجود دارد. فرعون گفت: « قَالَ آمَنتُ أَنَّهُ لَا إِلَـٰهَ إِلَّا الَّذِي آمَنَتْ بِهِ بَنُو إِسْرَائِيلَ وَأَنَا مِنَ الْمُسْلِمِينَ» ﴿یونس/90﴾
(در این هنگام بود که) گفت: ایمان دارم که خدائی وجود ندارد مگر آن خدائی که بنی‌اسرائیل بدو ایمان آورده‌اند و من از زمره‌ی فرمانبرداران (و مطیعان فرمان یزدان) هستم.
در پاسخش گفته شد: آلْآنَ وَقَدْ عَصَيْتَ قَبْلُ وَكُنتَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ ﴿یونس٩١﴾ آیا اکنون (که مرگت فرا رسیده است و توبه پذیرفتنی نیست، از کرده‌ی خود پشیمانی و روی به خدای می‌داری؟) و حال آن که قبلاً سرکشی می‌کردی و از زمره‌ی تباهکاران بودی.
چطور امکان دارد کسی که در زمان خوشی‌هایش پیوسته مشغول به دعا و ذکر و عمل صالح بوده را  همطراز کسی بگردانیم که از جمله کافرین و ظالمین و منکرین و غافلین بوده است. قطعا با هم برابر نیستند.
این یک قاعده و قانون کلی و ثابت هست که: «کسی که در زمان خوشی به یاد خدا بود، خداوند در زمان سختی‌ها حافظ اوست و کسی که در خوشی‌ها با خدا بود، خداوند در سختی‌ها با اوست.»

موقعیت‌های عجیب
این قانون و قاعده‌ی خداوند فقط مخصوص پیامبران نیست. خداوند دعاهای زیادی از پیامبران خود را که در زمان سختی و بحران از او کمک طلبلیده بودند را اجابت کرد که از آن جمله می‌توان به نمونه‌های زیر اشاره کرد:
حضرت «ایوب» را در زمان مصیبت و بیماری جسمی، حضرت «یونس» را در زمان افتادن در شکم ماهی ،حضرت «زکریا» را به هنگام دعا برای فرزند، حضرت «ابراهیم» را به هنگام افتادن در آتش، دعای «پیامبر اسلام» را وقتی که به همراه دوستش حضرت ابوبکر در غار بود.
کسانی که همیشه و صادقانه به یاد خدا هستند، خدا نیز آنها را در سختی‌ها و مشکلات فریادرسی می کند.
وقتی حسن بصری از دست حجاج گریخت، به خانه یکی از دوستانش به نام ابومحمد حبیب رفت. حبیب گفت:  ای ابوسعید! آیا بین تو و خدا چیزی نیست تا بواسطه آن از خدا بخواهی که تو را از چشم آنها مخفی نگه دارد؟ حال داخل خانه شو. حسن وارد خانه شد و سربازهای حجاج پشت سر او وارد خانه شدند.  شروع به گشتن کردند، ولی او را ندیدند. به حجاج گفتند: او را ندیدیم. حجاج گفت: او داخل همان خانه هست. ولی خداوند بر چشم‌های آنها پرده‌ای قرار داده بود و حسن بصری را ندیدند.
یا آن سه نفری که داخل غاری رفتند و غار بسته شد؛ بواسطه اعمال نیکی که قبلا انجام داده بودند، کم کم سنگ برداشته شد و راهشان باز شد.

برخی مشکلات همگانی
دسته‌ای از مشکلات هستند که همه گرفتار آنها نمی‌شوند، مثلا یکی ثروتمند است و فقر دست به گریبانش نمی‌شود، یا یکی همیشه در سلامتی هست و مریض نمی‌شود و یا دیگری را خداوند از مشکلات و فتنه‌ها حفاظت می نماید. اما دسته‌ای دیگر از مشکلات و بحران ها هستند که گریبان گیر همه می شوند از قبیل: مرگ و سختی‌های آن، قبر و تاریکی و تنهایی آن،  پل صراط و لغزیدن از آن، روزقیامت و ترس از سختی‌های خاص آن.
اینها همه شرایطی هستند که بر سر همه ما خواهد آمد، پس لازمی‌ست تا برای آن خود را آماده و مهیا نماییم.  شناخت و معرفت خدا در زمان خوشی و عبادت او در وقت راحتی و عافیت بهترین چیزی‌ست که ما می‌توانیم در زمان چنین بحران‌هایی با آن روبرو شویم.
بین کسانی که قبل از گرفتار شدن به چنین شرایطی به عبادت خدا مشغول بوده و کسانی که  نسبت به خدا و فرامین او بی‌توجه بوده‌اند، تفاوت بسیاری است.
به هنگام وفات بندگان مومن و فرمان‌بردار، فرشتگان رحمت نازل شده و به آنها اطمینان خاطر و بشارت می دهند:«إن الذين قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل عليهم الملائكة ألا تخافوا ولا تحزنوا وأبشروا بالجنة التي كنتم توعدون» (فصلت:30)
کسانی که می‌گویند: پروردگار ما تنها خدا است، و سپس (بر این گفته‌ی خود که اقرار به وحدانیّت است می‌ایستند، و آن را با انجام قوانین شریعت عملاً نشان می‌دهند، و بر این راستای خداپرستی تا زنده‌اند) پابرجا و ماندگار می‌مانند (در هنگام آخرین لحظات زندگی) فرشتگان به پیش ایشان می‌آیند (و بدانان مژده می‌دهند) که نترسید و غمگین نباشید و شما را بشارت باد به بهشتی که (توسّط پیغمبران) به شما (مؤمنان) وعده داده می‌شد.
وقتی در قبر گذاشته می‌شوند، از جانب خداوند متعال بر آنها آرامش و ثبات نازل می شود: «يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآخِرَةِ وَيُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمِينَ وَيَفْعَلُ اللَّهُ مَا يَشَاءُ»(إبراهيم:27)
خداوند مؤمنان را به خاطر گفتار استوار (و عقیده‌ی پایدارشان) هم در این جهان (در برابر زرق و برق مادیات و بیم و هراس مشکلات محفوظ و مصون می‌نماید) و هم در آن جهان (ایشان را در نعمتهای فراوان و عطایای بی‌پایان، جاویدان و) ماندگار می‌دارد، و کافران را (در دنیا و آخرت) گمراه و سرگشته می‌سازد، و خداوند هرچه بخواهد انجام می‌دهد.
در قیامت و به هنگام عبور از پل، صاحب نور می‌شوند: «نورهم يسعى بين أيديهم وبأيمانهم»(حدید 12)
 نور (ایمان و اعمال خوب) ایشان، پیشاپیش آنان و در سمت راستشان در تلألؤ و درخشش است.
و عاقبت و فرجام آنها بهشت جاویدان است و سبب آن این است که: «إِنَّهُمْ كَانُوا قَبْلَ ذَٰلِكَ مُحْسِنِينَ . كَانُوا قَلِيلًا مِّنَ اللَّيْلِ مَا يَهْجَعُونَ . وَبِالْأَسْحَارِ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ.وَفِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ لِّلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ»(الذاريات16/17/18/19)
آنان پیش از آن (در سرای جهان) از زمره‌ی نیکوکاران بوده‌اند. آنان اندکی از شب می‌خفتند. و در سحرگاهان درخواست آمرزش می‌کردند. در اموال و دارائیشان حقی و سهمی (جز زکات) برای گدایان و بینوایان تهی‌دست بود.
و فرموده است: «قَالُوا إِنَّا كُنَّا قَبْلُ فِي أَهْلِنَا مُشْفِقِينَ .فَمَنَّ اللَّهُ عَلَيْنَا وَوَقَانَا عَذَابَ السَّمُومِ . إِنَّا كُنَّا مِن قَبْلُ نَدْعُوهُ إِنَّهُ هُوَ الْبَرُّ الرَّحِيمُ»(الطور26/27/28)
می‌گویند: ما پیش از این (در دنیا) در میان خانواده و فرزندانمان بیمناک (از خشم خدا و حساب و کتاب و جزا و سزای قیامت) بودیم.* می‌گویند: ما پیش از این (در دنیا) در میان خانواده و فرزندانمان بیمناک (از خشم خدا و حساب و کتاب و جزا و سزای قیامت) بودیم. *  ما پیش از این (در جهان، تنها) او را به فریاد می‌خواندیم و فقط وی را پرستش می‌کردیم. واقعاً او نیکوکار و مهربان است.
 و در جایی دیگر می‌فرماید: «ومن يتق الله يجعل له مخرجا.ومن يتق الله يجعل له من أمره يسرا»(الطلاق 2-4)
 هر کس هم از خدا بترسد و پرهیزگاری کند، خدا راه نجات (از هر تنگنائی) را برای او فراهم می‌سازد. هر کس که از خدا بترسد و پرهیزگاری کند، خدا کار و بارش را ساده و آسان می‌سازد.
بنده صالح که خیرخواه نفس خودش می‌باشد، کسی‌ست که بین او و خدایش عملی صال و صادقانه وجود دارد که اگر برایش مشکل و یا مصیبتی رسید، بواسطه آن از خدا کمک بخواهد.
خدا را در زمان عافیت بشناسید تا در زمان سختی شما را بشناسد.

مترجم: عصمت الله تیموری