اشاره: حضرت مولانا محمد یوسف کاندهلوی ـ رحمة الله علیه ـ سه روز قبل از وفات شان یعنی در سه شنبه 26/ذیقعده 1384هجری مطابق با 30/مارچ1965میلادی، بعد از نماز صبح در مرکز دعوت و تبلیغ رایوند لاهور سخنرانی بسیار مهمی ایراد فرمودند که می شود گفت این آخرین سخنرانی مهم شان در زندگی مبارک می […]
اشاره: حضرت مولانا محمد یوسف کاندهلوی ـ رحمة الله علیه ـ سه روز قبل از وفات شان یعنی در سه شنبه 26/ذیقعده 1384هجری مطابق با 30/مارچ1965میلادی، بعد از نماز صبح در مرکز دعوت و تبلیغ رایوند لاهور سخنرانی بسیار مهمی ایراد فرمودند که می شود گفت این آخرین سخنرانی مهم شان در زندگی مبارک می باشد.
این بیان از طریق مولانا عبدالعزیز کهلنوی به دست مان رسیده است. اصل آن 26 صفحه بود که به علت عدم گنجایش صفحات و برای سهولت فهم خوانندگان با اندکی اختصار و دخل و تصرف لفظی آن را تقدیم خوانندگان گرامی می نماییم. ما خیلی تلاش کردیم که بخش های مهم آن حذف نشود. حضرت مولانای مرحوم ـ رحمة الله علیه ـ بر خلاف معمول همیشگی بعد از حمد و صلوة، سخنرانی خود را این گونه شروع فرمودند:
« ببینید حالم خوب نیست، در طول شب خواب نرفتم، با وجود این لازم می دانم چند کلمه ای عرض کنم، هر کس آن را فهم کرده و به آن عمل نماید خداوند متعال او را می درخشاند ورنه به پاهای خویش کلنگ می زند.»
بعد در ادامه فرمودند:
« این امت با مشقت های بسیاری درست شده است. برای درست شدن این امت حضرت رسول خداـ صلی الله علیه و سلم ـ و صحابه ی کرام ـ رضی الله عنهم ـ زحمات زیادی را متحمل شده اند. و دشمنان دین یعنی یهود و نصارا همیشه کوشیده اند که مسلمانان به صورت امت باقی نمانند، بلکه تکه تکه شوند.امروز امت، امت بودنش را فراموش کرده است. تا زمانی که این امت به صورت امت بود، چند صدهزار نفر وزنه ای شده بودند برای تمام دنیا، هنوز ساختمان درستی نداشتند، حتی مسجدشان نیز کاملاً [از نظر ظاهر] درست نشده بود، حتی در مسجدشان چراغی برافروخته نشده بود. در مسجد نبوی ـ صلی الله علیه و سلم ـ در سال نهم هجری چراغ روشن شد، روشن کننده ی آن حضرت تمیم داری ـ رضی الله عنه ـ در سال نهم اسلام آورد. و تا سال نهم اکثر عرب های دور وبر در اسلام داخل شده بودند. از اقوام مختلف با زبان های مختلف و قبایل مختلف امتی درست شده بود. وقتی همه ی این امور شد، پس از آن در مسجد نبوی ـ صلی الله علیه و سلم ـ چراغی هم روشن شد. اما نور هدایتی که حضرت نبی کریم ـ صلی الله علیه و سلم ـ با تشریف فرمایی خود به ارمغان آورده بودند در تمام[شبه جزیره ی] عرب، بلکه خارج از آن هم منتشر شده بود و امتی بنا شده بود. سپس این امت در دنیا قیام نمود و به هر سو که رفت کشورها [با ذلت و خواری] زیر قدم هایشان افتاد.
این امت به گونه ای درست شده بود که هیچ یک از افراد آن طرفدار قوم و قبیله و فامیل و هم زبانان و هم وطنان خود نبود. و نظرش به جانب مال و مقام، زن و فرزند نیز نبود، بلکه هر یک نگاه می کرد که الله و رسول چه می فرمایند. امت وقتی درست می شود که در برابر دستور خدا و رسول ـ صلی الله علیه و سلم ـ از تمامی تعلقات و وابستگی هایش منقطع شود. تا زمانی که مسلمانان، یک امت بودند، با قتل یک مسلمان تمام امت تکان می خورد. اما امروزه گلوی صدها هزار مسلمان بریده می شود و صدای آن به گوش ها نمی رسد.»
در ادامه ی صحبت ها فرمود:
« امت نام یک قوم و قبیله ی ساکن در منطقه ای نیست، بلکه امت از به هم پیوستن صدها هزار قوم و منطقه تشکیل می شود. کسی که افراد یک قوم یا منطقه را خودی می داند و دیگران را غیر خودی، او امت را ذبح می کند و تکه تکه می نماید و بر زحمات و مشقت هایی که پیامبر ـ صلی الله علیه و سلم ـ و صحابه ـ رضی الله عنهم ـ در این راستا برداشت کرده اند آب می پاشد. امت را اول خود ما ذبح کرده ایم، یهود و نصاری پس از آن به قطعه قطعه کردن امت پرداخته اند.
اگر اکنون نیز مسلمانان یک امت شوند، تمامی قدرت های دنیا باهم شده نخواهند توانست مویی از سرش کم نمایند. بمب اتم و موشک نخواهد توانست آن را از بین ببرد. اما اگر به سبب تعصبات قومی و منطقه ای از هم متفرق شوند به خدا قسم سلاح و نیروی نظامی شما نیز شما را نجات نخواهد داد.»
در ادامه فرمود:
مسلمان در سرتاسر دنیا کتک می خورد و کشته می شود، به این دلیل که امت بودن خود را از دست داده و بر زحمات و قربانی های پیامبر ـ صلی الله علیه و سلم ـ آب پاشیده است. من دردهای دلم را بیان می کنم، دلیل تمام تباهی و بربادی ها این است که امت، دیگر امت باقی نمانده است، بلکه این را نیز فراموش کرده که امت یعنی چه و پیامبر ـ صلی الله علیه و سلم ـ چگونه امت را درست کرده اند.
برای امت بودن و این که مدد خداوند با مسلمانان همراه شود این کافی نیست که در بین مسلمانان نماز باشد، ذکر باشد، مدرسه و آموزش دینی باشد. قاتل حضرت علی ـ رضی الله عنه ـ ابن ملجم، چنان اهل نماز و ذکر بود که وقتی مسلمانان سر تا پا خشم خواستند زبانش را قطع کنند، گفت: هر چه دلتان می خواهد بکنید اما زبانم را نبرید تا بتوانم تا آخرین نفس هایم با آن ذکر خدا را بکنم. این در حالی است که حضرت رسول خدا ـ صلی الله علیه و سلم ـ فرمودند:« قاتل علی ـ رضی الله عنه ـ بدبخت ترین شخص از امت من خواهد بود.»
علوم دینی را ابوالفضل فیضی نیز حاصل کرد، و چنان آموخته بود که تفسیری بی نقطه بر قرآن مجید نوشت، حال آن که همین شخص سبب گمراهی «اکبرشاه» شد [که در ابتدا ادعای نبوت و نهايتاً ادعاي الوهيت نمود] و دین را نابود کرد. پس چگونه آنچه در وجود ابن ملجم و ابوالفضل فیضی بود برای درست شدن امت و نصرت های غیبی خداوند کافی خواهد بود.»
و در ادامه فرمودند:
حضرت شاه اسماعیل شهید ـ رحمة الله علیه ـ و حضرت سید احمد شهید ـ رحمة الله علیه ـ و افرادشان بهترین مجموعه را تشکیل داده بودند، وقتی به مناطق «سرحد» رسیدند و مردم آن مناطق ایشان را به عنوان رهبر انتخاب نمودند، شیطان در دل بعضی مسلمانان آن مناطق این را القا کرد، که چرا دستور این افراد بیگانه در این جا اطاعت می شود؟ به همین دلیل علیه شان شروع به بغاوت و سرکشی نمودند و تعداد زیادی از یاران شان را به شهادت رساندند. و بدین صورت خود مسلمانان بنا بر انگیزه های منطقه ای بدنه ی امت را متلاشی کردند و خداوند هم در مقابل این کارشان، انگلیس ها را بر ایشان مسلط نمود، این عذابی از جانب خدا بود.
خوب به خاطر داشته باشید که سرزمین من، قوم و فامیل من، تمام این ها سخنان شکننده و نابود کننده ی امت است، و این گونه سخنان چنان در نزد خداوند متعال ناپسند و مکروه است که وقتی از صحابی جلیل القدری چون حضرت سعد بن عباده ـ رضی الله عنه ـ در این مورد اشتباهی سرزد ـ که اگر جلوی آن گرفته نمی شد در بین انصار و مهاجرین تفرقه می افتاد ـ که در اثر آن در همین دنیا حضرت سعد ـ رضی الله عنه ـ تبعات آن را برداشت نمود. در روایات آمده که ایشان را جن ها به قتل رساندند و در مدینه این صدا به گوش ها رسید بدون این که گوینده به نظر آید:
قتلنا سیدالخزرج سعدبن عباده
رمــیناه بســهم فلم یـخط فـؤاده
این واقعه نمونه ای شد و این درس را داد که بهترین انسان ها هم اگر بر اساس و بنیاد قومیت یا منطقه، سبب شکستن اتحاد امت اسلامی شوند خداوند متعال نیز ایشان را شکسته و رها می نماید.
امت زمانی تشکیل می شود که تمامی طبقات امت بدون تفرقه به این کاری که به حضرت رسول الله ـ صلی الله علیه و سلم ـ داده شده، مشغول شوند. و به یاد داشته باشید که شکننده ی کالبد امت، فساد در معاملات و معاشرات شان می باشد. وقتی فرد یا طبقه ای در حق دیگران بی انصافی و ظلم می کند، یا حقشان را به طور کامل ادا نمی کند، یا به ایشان آزار می رساند، یا تحقیر و بی احترامی روا می دارد، در امت تفرقه ایجاد می شود، و امت بنا شده می شکند. بدین سبب من می گویم صرفاً با کلمه و تسبیح، امت درست نمی شود، امت از اصلاح معاملات و معاشرات و اداکردن حق همه و بزرگداشت و احترام به همگی درست می شود، بلکه فراتر از این برای درست شدن امت نیاز است که شخص حق و فایده ی خود را برای دیگران فدا و قربان کند. حضرت رسول خدا ـ صلی الله علیه و سلم ـ و حضرت ابوبکر ـ رضی الله عنه ـ و حضرت عمر ـ رضی الله عنه ـ همه چیز خود را فداکردند و سختی ها را به جان خریدند تا امت درست شد.
در دور حضرت عمر ـ رضی الله عنه ـ روزی صدها هزار درهم به خزانه ی مسلمین آمد، در مورد تقسیم آن مشوره شد، این زمانی بود که امت درست شده بود، مشوره کنندگان فقط اهل یک قبیله یا طبقه ی خاص نبودند، بلکه از طبقات و قبایل مختلف کسانی شرکت داشتند که از بزرگان و خواص صحابه ـ رضی الله عنهم ـ شناخته می شدند. ایشان در مشوره شان فیصله کردند که به این شکل تقسیم شود که از همه بیشتر به قبیله ی پیامبر ـ صلی الله علیه و سلم ـ داده شود، بعد از آن به قبیله ی حضرت ابوبکر ـ رضی الله عنه ـ سپس به قبیله ی حضرت عمر ـ رضی الله عنه ـ به این ترتیب خویشاوندان حضرت عمر ـ رضی الله عنه ـ در ردیف و مرتبه ی سوم قرارگرفتند. وقتی این طرح در نزد حضرت عمر ـ رضی الله عنه ـ مطرح شد آن را نپذیرفت و فرمود: آنچه به این امت رسیده و دارد می رسد، صرفاً به سبب و برکت آن حضرت ـ صلی الله علیه و سلم ـ می باشد. بنابراین فقط نسبت و خویشاوندیِ با حضرت ـ صلی الله علیه و سلم ـ معیار و ملاک قرار داده شود. هر کس در قرابتش با پیامبر ـ صلی الله علیه و سلم ـ نزدیک تر باشد به او بیشتر عطا شود، سپس کسانی که در درجه ی دوم و سوم و چهارم قرار گرفته اند. به این ترتیب از همه بیشتر به بنی هاشم داده می شد، پس از ایشان بنی عبد مناف، بعد فرزندان قصی، سپس اولاد کلاب، پس از آن اولاد کعب، سپس فرزندان مره. با این حساب قبیله ی حضرت عمر ـ رضی الله عنه ـ خیلی به عقب رانده می شدند و سهم شان خیلی کم می شد. با این وجود حضرت عمر ـ رضی الله عنه ـ همین فیصله را نمود و در تقسیم اموال به این صورت قبیله اش را عقب انداخت.
در این رابطه ادامه داد که:
برای درست شدن امت لازم و ضروری است که سعی و کوشش همه این باشد که با یکدیگر محبت و تعلق برقرار شود و تفرقه و جدایی نیفتد. مضمون حدیثی از حضرت رسول ـ صلی الله علیه و سلم ـ است که در قیامت شخصی را حاضر می کنند که علی رقم این که در دنیا نماز، روزه، حج و تبلیغ نموده است، اما با این وجود در عذاب انداخته می شود، چرا که به سبب سخنی که گفته در بین امت اختلاف افتاده است. به او گفته می شود؛ اول سزای همین یک کلمه ات را بچش که به وسیله ی آن به امت خسارت وارد نمودی! و [باز] شخصی دیگر را می آورند که در نزدش ذخیره ی نماز،روزه، حج و غیره بسیار اندک است و خیلی از عذاب خدا می ترسد، ولی با اجر و ثواب زیادی مورد نوازش قرار می گیرد. خودش [با تعجب] می پرسد: این لطفی که با من شده است به سبب کدام عمل شده است؟! به او گفته می شود که تو در فلان موقع سخنی گفتی که به و سیله ی آن جلوی فساد [و اختلاف]ی که در میان امت افتاده بود، گرفته شد و به جای تفرقه و جدایی، محبت و اتحاد ایجاد شد. تمام این ثواب ها جایزه ی همان یک کلمه است.
مهم ترین نقش را در تعمیر و تخریب امت، تفرقه انگیزی یا اتحاد امت، زبان بر عهده دارد. زبان می تواند قلب ها را با هم پیوند هم بدهد و می تواند در میان شان شکاف هم ایجاد نماید. با سخنی غلط و فاسد که از زبان خارج می شود دعواها و فسادها برپا می شود. و با یک سخن پیوند و مودت برقرار می گردد و دل های شکسته را به هم پیوند می دهد. بنابراین بسیار ضروری است که زبان ها[و قلم ها]ی خویش را در کنترل خود درآوریم. و این زمانی امکان پذیر است که بنده هر لحظه این تصور را داشته باشد که خدا در همه وقت و هر جا با او است و همه ی سخنانش را می شنود.
در این رابطه این گونه ادامه داد:
در مدینه[ی منوره] دو قبیله به نام های«اوس» و«خزرج» از زمان ها و نسل های خیلی دور با هم دشمنی و سر جنگ داشتند. زمانی که حضرت رسول ـ صلی الله علیه و سلم ـ هجرت فرموده با مدینه رسیدند و انصار ـ رضی الله عنهم ـ توفیق اسلام یافتند، به برکت حضرت رسول اکرم ـ صلی الله علیه و سلم ـ و اسلام جنگ های چند نسلی شان پایان یافت و اوس و خزرج با هم [مثل] شیر و شکر شدند. یهودیان این[صحنه] را دیده توطئه نمودند که چگونه دوباره ایشان را به جان هم بیندازند. در مجلسی که از افراد هر دو قبیله موجود بودند، شخصی سازشکار[با یهود] اشعاری مربوط به جنگ های قدیم شان خواند که ایشان را برافروخت. در ابتدا درگیری لفظی در بین شان درگرفت، سپس از هر دو طرف شمشیرها کشیده شد. کسی به اطلاع آن حضرت ـ صلی الله علیه و سلم ـ رساند. حضرت فوراً تشریف آورد و فرمود: شما با بودن من در بینتان به جنگ و خونریزی می پردازید؟ حضرت ـ صلی الله علیه و سلم ـ خطبه ای خیلی مختصر ولی سراسر درد ایراد فرمود. هر دو گروه احساس کردند که ما را شیطان برانگیخته است. هر دو فریق گریستند و یکدیگر را در آغوش گرفتند. و این آیه ها نازل شد:) یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله حق تقاته ولا تموتن الا وانتم مسلمون( [آل عمران/102]
« ای مؤمنان! از خدا چنان بترسید آن چنان که او از شما انتظار دارد و تا دم موت مسلمان و بنده ی فرمانبردار خدا باشید!»
وقتی بنده همیشه خداوند را مد نظر داشته باشد، از قهر و عذابش بترسد و هر آن مطیع او باشد، شیطان هم نمی تواند او را فریب دهد. و امت از تشتت و سایر بیماری ها مصون می گردد.
در ادامه [خدای سبحان] فرمود:( واعتصموا بحبل الله جمیعا ولا تفرقوا واذکروا نعمة الله علیکم اذ کنتم اعداء فالف بین قلوبکم فاصبحتم بنعمته اخوانا وکنتم علی شفا حفرة من النار فانقذکم منها کذلک یبین الله لکم آیاته لعلکم تهتدون) [آل عمران/103]
و همگی تان ریسمان خداوند یعنی کتاب پاک و دینش را چنگ زنید و محکم بگیرید. (یعنی با همدلی کامل و به صورت امتی واحد همه با هم ریسمان دین را محکم چنگ زنید و بر اساس ملیت یا بر اساس کشور یا زبان یا بر هر اساس دیگر تکه تکه و متفرق نشوید.) و این احسان خداوند را هرگز از یاد نبرید که او آن دشمنی و عداوت را از دل های شما زدود که از نسل ها ادامه یافته بود. و در دل هایتان الفت و محبت پیدا فرمود و شما را با هم مثل برادر گردانید و شما (در وقت درگیری با یکدیگر) بر لبه ی دوزخ ایستاده بودید (که نزدیک بود در آن سقوط کنید) پس الله تعالی شما را گرفت و از دوزخ نجات داد.
سپس در ادامه فرمود:
شیطان با شما همراه است، راه نجات از وی این است که در بین شما گروهی باشند که موضوع [و وظیفه ی اصلی شان] فراخواندن به سوی نیکی ها و خوبی ها و ممانعت و بازداشتن از بدی ها و فسادها باشد (ولتکن منکم امة یدعون الی الخیر ویامرون بالمعروف وینهون عن المنکر واولئک هم المفلحون)[آل عمران/104]
در امت باید یک گروهی باشند که کار و موضوع شان این باشد که آن ها به سوی دین و هر نوع خیر و خوبی فراخوانند، برای ایمان و حرکت بر راه خیر و خوبی ها زحمت بکشند، برای [اقامه ی] نماز و ذکر بکوشند. برای [نافذکردن]علمی که رسول اکرم آورده اند سعی و تلاش نمایند. و برای احتراز و دوری از بدی ها و گناهان بکوشند. و در اثر این سعی و تلاش هاست که امت، یک امت درست می شود. در ادامه فرمود:
(ولا تکونوا کالذین تفرقوا واختلفوا من بعد ما جاءهم البینات واولئک لهم عذاب عظیم) [آل عمران/105]
کسانی که پس از این هدایات و ارشادات باز هم پیروی شیطان را بنمایند و بر راه های دیگر قدم گذاشته و در امت اختلاف بیندازند و امت را بشکنند، از سوی خداوند سخت گرفتار عذاب خواهند شد(اولئک لهم عذاب عظیم).
تمام آموزه های دین اسباب پیوند [امت] است. نماز وسیله ی پیوند، روزه وسیله ی پیوند، در حج میان اقوام و ممالک و اهل زبان های مختلف پیوند برقرار می گردد. حلقات درس و تعلیم وسیله ی محبت و پیوند اند. اکرام و احترام مسلمانان و رد و بدل کردن هدایا و تحفه ها، همه ی این موارد اسباب پیوند و اتحاد و اسباب سوق دهنده به سوی بهشت می باشند. و در قیامت چهره ای افرادی که برای احیای این اعمال کوشیده اند نورانی و درخشنده خواهد شد.
و در مقابل این ها،اعمالی مثل: بغض و حسادت، غیبت و پشت گویی،خبرکشی و نمامی، توهین و تحقیر و دل آزاری، اسباب تفرقه افکن و سوق دهنده به سوی دوزخ می باشند. و افرادی که مرتکب این اعمال شده اند در قیامت روسیاه خواهند شد. (یوم تبیض وجوه وتسود وجوه فاما الذین اسودت وجوههم اکفرتم بعد ایمانکم فذوقوا العذاب بما کنتم تکفرون )[آل عمران/106]
کسانی که تفرقه انداختند و با اعمال تفرقه افکنانه امت را شکستند، ایشان در روز قیامت با چهره های سیاه از قبرها بر می خیزند و به ایشان گفته می شود که شما بعد از ایمان و اسلام راه اهل کفر را پیشه کردید، اکنون در این جا عذاب دوزخ را بچشید! و کسانی که بر راه راست و درست حرکت می کنند، چهره شان نورانی و درخشان خواهد شد و ایشان برای همیشه در [جوار] رحمت های الهی و بهشت به سر خواهند برد.
برادران و دوستان من! تمامی این آیات زمانی فرود آمد که یهودیان سعی نمودند در بین انصار ـ رضی الله عنهم ـ تفرقه و دودستگی بیندازند و آن دو قبیله را در مقابل هم قرار دهند. در این آیات به تفرقه و عداوت بین مسلمانان کفر اطلاق شده است و از عذاب آخرت ترسانده شده است.
امروز در تمام دنیا برای شکستن و متفرق ساختن امت سعی و تلاش می شود. علاج و مقابله ی آن این است که خود را به کار پیامبر ـ صلی الله علیه و سلم ـ مشغول سازید. مسلمانان را به مساجد بیاورید. در آن جا بحث های ایمانی مطرح شود. حلقات علم و ذکر برپا شود. در مورد فعالیت های دینی مشوره صورت گیرد. مردم از طبقات مختلف و زبان های متفاوت و اقوام گوناگون به سبک مسجد نبوی ـ صلی الله علیه و سلم ـ به این امور بپردازند. [بدین صورت] وقتی امت به سوی امت شدن حرکت نماید، از آن گفتمان هایی که به شیطان فرصت تفرقه افکنی می دهد، پرهیز خواهد نمود. هرگاه سه نفرشان با هم بنشینند، تصور خواهند نمود که چهارمی ما الله تعالی است. چهار پنج نفر که بنشینند، همیشه به خاطر خواهند سپرد که پنجم و ششمیِ جمع ما الله است و او سخنان مارا می شنود و ما را می بیند که ما داریم در راستای تشکیل و بنای امت اسلامی می کوشیم یا در جهت شکستن و ایجاد تشتت در امت! ما غیبت و نمامی کسی را که نمی کنیم، بر خلاف کسی سازش و توطئه که نمی کنیم!
این امت با خون و [تحملِ] فقر و فاقه از سوی حضرت رسول ـ صلی الله علیه و سلم ـ بنا شده بود. حال ما با بهانه های واهی [وحدتِ]امت را می شکنیم. خوب به خاطر بسپارید که با ترک نماز جمعه این قدر مورد گرفت، قرار نخواهید گرفت که با ایجاد شکاف در بین امت مورد گرفت [و عذاب] قرار خواهید گرفت.
اگر مسلمانان به سوی امت شدن بازگردند، هرگز در دنیا ذلیل نخواهند شد. قدرت روس و امریکا هم در برابرشان به زانو درخواهد آمد. و امت به سوی امت شدن زمانی بازمی گردد که مسلمانان بر «أذلة علی المؤمنین» عمل نمایند. یعنی هر مسلمان در برابر دیگری خودش را کوچک کند و تواضع و فروتنی را شیوه ی خود سازد. در[حرکت جهانی دعوت و تبلیغ] بر همین تمرین و سعی می شود. وقتی در مسلمانان صفت «أذلة علی المؤمنین» پیدا شود، در دنیا «أعزة علی الکافرین» خواهند شد. یعنی حتماً بر کفار پیروز و غالب خواهند شد، فرقی نمی کند آن کفر اروپا باشد یا آسیا.
برادران و دوستانم! الله و رسول از آن گفتگوهایی که در دل ها ایجاد سوءظن نماید و خطره ی تفرقه در آن باشد به شدت منع فرموده اند. از این که دو نفر دو نفر، چهار نفر چهار نفر با هم سرگوشی کنند، منع فرموده است، چرا که به وسیله ی این کار شیطان در دل ها بدگمانی ایجاد می کند. [خداوند]این را کاری شیطانی نامیده است.( انما النجوی من الشیطان لیحزن الذین آمنوا ولیس بضارهم شیئا الا باذن الله وعلی الله فلیتوکل المومنون ( [المجادلة/10]
به همین صورت از تحقیر و استهزاء و تمسخر منع فرموده است.( یا ایها الذین آمنوا لا یسخر قوم من قوم عسی ان یکونوا خیرا منهم)[الحجرات/11]
و نيز از تجسس در مورد عیوب پوشیده ی دیگران منع فرموده است. و همچنین از بازگویی عیوب منکشف شده ی دیگران هم ممانعت فرموده است. و غیبت را حرام فرموده است. غیبت عبارت است از این که بدی و عیب حقیقی کسی پیش دیگران بازگو شود. (ولا تجسسوا ولا یغتب بعضکم بعضا)[الحجرات/12]
[خداوند از]صفاتی مثل تحقیر، تمسخر، تجسس و غیبت که به وسیله آن در بین افراد امت تفرقه ایجاد می شود و امت را متلاشی می نماید، از همه ی آن ها منع فرموده است.
و به احترام و اکرام یکدیگر که سبب وحدت قلوب می شود و امت را به هم پیوند می دهد، دستور اکید داده است. و از توقع احترام گذاشتن و اکرام کردن دیگران نسبت به خود منع فرموده است، چرا که از این[صفت] هم امت متلاشی می گردد و درست نمی شود.
امت زمانی درست می شود که هر شخص [در درون خود] به این باور برسد که من ارزش عزت و احترام را ندارم، بدین جهت من خواستارِ عزت نیستم بلکه دیگران باید احترام و عزت شوند. و دیگران همه شایسته ی این اند که من ایشان را عزت و احترام بگذارم.
وقتی [خواسته های] ذات و نفس خود را فدا و قربان کنیم، امت تشکیل می شود. و هرگاه امت ساخته شود به عزت دست می یابیم. عزت و ذلت در طرح و نقشه های روس و آمریکا نیست، بلکه در دست خدا است. و خداوند اصول و ضوابطی دارد. هر شخص یا قوم یا خاندان یا طبقه ای که این اصول و اعمالی که سبب درخشش هستند اختیار کند، خداوند او را می درخشاند. و هر کس آن اعمال و کارهایی را اختیار کند که سبب نابودی می شوند، خداوند او را نابود می نماید. یهود، فرزندان انبیاء ـ علیهم السلام ـ بودند، اصولِ[خداوندی] را شکستند، الله هم ایشان را تنبیه فرموده و ایشان را درهم شکست. صحابه ی کرام ـ رضی الله عنهم ـ اولاد بت پرستان بودند، اصول درخشاننده را اختیار نمودند، الله هم ایشان را درخشاند. خداوند با کسی خویشاوندی ندارد، بلکه خداوند قانون و ظابطه دارد.
دوستان! خود[و استعدادتان] را برای این کار و محنت بکار گیرید تا امت پیغمبر ـ صلی الله علیه و سلم ـ به سوی امت شدن بازگردد. در امت ایمان و یقین بیاید. امتی اهل ذکر و تسبیح و اهل علم گردد. امتی اهل تذلل در برابر خداوند و اهل خدمت، اهل تحمل و صبر، اهل اعزاز و اکرام نسبت به دیگران، شود. اهل نجوی و سرگوشی کردن نباشد. اهل نافرمانی نباشد. امتی درست شود که اهل تمسخر و استهزاء، تجسس و غیبت نسبت به دیگر مؤمنان و برادران خود نباشد.
اگر حتی در یک منطقه هم این برنامه و کار به صورتی شایسته اجرا شود، اثرش در تمام دنیا خواهد افتاد. لذا اکنون سعی کنید از اقوام مختلف، از مناطق و طبقات مختلف و از اهل زبان های مختلف گروه هایی مبلغ آماده کنید و با هم آن ها را درآمیزید و اصول و قواعد[مذکور] را برایشان بیان کنید و توصیه به اهتمام آن نمایید و [به مناطق مختلف] بفرستید [تا عملاً اصول و اخلاق اسلامی را با هم مشق و تمرین کنند]. پس از آن ـ إن شاءالله ـ امت اهلیت این کار را به دست خواهد آورد. و خداوند اگر بخواهد نفس و شیطان نخواهند توانست انسان را منحرف سازند.
مترجم: سیدشهاب الدین موسوی