در حكايات چنين آورده اند كه حاتم اصم ـ رحمه الله ـ به بغداد در آمد ، [ خليفه را خبردادند كه زاهد خراسان آمده است ، كس فرستاد و او را بخواند تا او را ببيند ، چون اندر آمد ] خليفه را ، گفت : السلام عليك يا زاهد !  خليفه او را […]

در حكايات چنين آورده اند كه حاتم اصم ـ رحمه الله ـ به بغداد در آمد ، [ خليفه را خبردادند كه زاهد خراسان آمده است ، كس فرستاد و او را بخواند تا او را ببيند ، چون اندر آمد ] خليفه را ، گفت :

السلام عليك يا زاهد !  خليفه او را گفت : من زاهد نيستم كه همه دنيا زير فرمان من است ، زاهد تويي . گفت : نه بل تويي زاهد ، كه خداي تعالي گفت : « متاع الدنيا قليل » زاهد آن باشد كه به قليل قناعت كرده باشد ، و تو به قليل قناعت كرده اي . من به دنيا و عقبي قناعت نمي كنم چگونه زاهد باشم ؟!*

*  مستملي بخاري    ابوابراهيم  اسماعيل بن محمد ، شرح التعرف لمذهب التصوف ، ج 1 ص 127  ، انتشارات اساطير 1363