شب همواره بيانگر آرامش و سكون بوده و هست. گرچه با غروب خورشيد و پهن شدن چادر سياه شب و سوسو زدن ستارگان زيبا، بعضي تازه شروع به كار ميكنند؛ اما عامهي مردم شب را به استراحت اختصاص داده و بر اين باور هستند كه بايد خستگيهاي طول روز را از تن زدود و قوتي حاصل نمود، تا بتوان فردا با بر آمدن خورشيد، براي طلب روزي، روز را از نو شروع كرد.
چنانچه خداوند نيز در سورهي مباركهي يونس ميفرمايد: «هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِتَسْكُنُوا فِيهِ» ، « شب را براي اين پديد آورد تا در آن بياراميد. »
از نظر عرفان و معنويت اما شب و عبادت در آن، سهم بسزا و قابل توجهي در پيمودن مسير بندگي و عبوديت دارد. بگونهاي كه با كنكاش در آيات قرآني و زندگي سلف صالح، با نمونههايي فراوانی مواجه می شویم.
خداوند متعال در باب برشمردن صفات اهل ايمان و پرهيزگاران ميگويد: اندكي از شب را ميخوابند « ذاريات 17». و يا درجايي ديگر ميفرمايد: «بخشي يا تمام شب را در ركوع و سجده به صبح ميرسانند.»
با نگريستن در سيرت بهترين و شايستهترينِ سلف ما، حضرت پيامبر ـ صلی الله علیه و سلم ـ نيز ميتوان مواردي متعدد و بسياري را برشمرد كه ايشان با زبان گفتار و كردار به اصحاب و آيندگان وصيت مينمودند كه به شب بيداري توجه بسزايي شود. حضرت مغيرة بن شعبه ميگويد: رسولخدا در شب آنقدر نماز ميگذارد كه پاهاي مباركش ورم می کرد.
امالمومنين عائشه ـ رضی الله عنها ـ ميگويد: شبي رسولخدا به خانهي من آمدند و فرمودند:اي عائشه به من اجازه بده كه امشب را به پروردگارم اختصاص بدهم و حضرت آن شب را تا به صبح در نماز و گريه به درگاه خداوند سپري نمودند.
صحابه نيز با تأسي از نبيرحمت و براي به كف آوردن گوي سبقت در ميدان خير و خوبي، بدين مهم توجه شايان و شگفتانگيزي داشتند.
علامه ابنكثير در بيوگرافي اميرمومنان عمربن خطاب مينگارد: بخش عظيمي از شب را به خدا و نماز اختصاص ميداد.
با تأمل در زندگي صحابه، صحنههاي بيشماري در اين زمينه ميتوان يافت. و يا در مورد اويس قرني آمده كه ميگفت: امشب، شب ركوع است و تا به صبح درحال ركوع ميبود و يا اينكه ميگفت: امشب شب سجده است و شب را تا به صبح در حال سجده ميگذراند.
در مورد شب زندهداري امام شافعي آمده: ربيع ميگويد: من چند شب را در منزل امام شافعي خوابيدم و ميديدم كه ايشان فقط در شب مقدار كمي ميخوابيدند.
امام شافعي به اين حقيقت رسيده بود كه شب زندهداري و شب بيداري جايگاه والا و رفيعي در راستاي رسيدن انسان به مدارج كمال و تعالي دارد. چنانچه فرمودند:
بقدر الكد تكتسب المعالي / ومن طلب العلي سحر الليالي
به اندزهي سختيهايي كه تحمل ميشود، ميتوان كمال بدست آورد و هركس خواهان پيمودن مدارج كمال و تعاليست بايد شب بيداري بكشد.
سلف صالح و نيكان وارستهي ما بدين حقیقت رسيده بودند كه در شب، رحمتهاي بيكران و لايتناهي الهي به جوش ميآید و درشب است كه انسان ميتواند با وجود تاريكي حاكم بر محيط، نور ايمان خود را فروزانتر نمود و درشب است كه با وجود تنهايي، انسان ميتواند انيس و همدم برترين ذات شود.
خواجه عبدالله انصار، طلايهدار عرفان و طريقت نيز با نگاهي برخواسته از حلاوت ايمان ميگويد:
برخيز كه عاشقان به شب راز كنند/ گرد در و بام دوست پرواز كنند
هر جا که بود دری به شب بربندند / الا در دوست را که شب باز کنند
لذا ميطلبد كه هر انسان مومن خواستار بركات و رحمات الهي، به شب و شببيداري و جايگاه آن نگاهي روشنگرانهتر داشته باشد و از اين فرصت به كف آمده تا زماني كه مهلت دارد بهترين و برترين بهره را ببرد.
عصمت الله پورمحمد تیموری