امپراطوری عثماني در اوايل قرن بيستم، حال خوشي نداشت، بحران‌هاي داخلي از قبيل قوميت‌گرايي و حزب‌هاي سياسي رمق چنداني برايش باقي نگذاشته بود و از طرفي ديگر دولت‌هاي اروپايي به بهانه‌هاي مختلف دست درازي به ممالك تحت سلطه عثماني را آغازكرده بودند. در سال 1886 مصر و سودان تحت اشغال دولت انگلیس قرار گرفته بودند […]

امپراطوری عثماني در اوايل قرن بيستم، حال خوشي نداشت، بحران‌هاي داخلي از قبيل قوميت‌گرايي و حزب‌هاي سياسي رمق چنداني برايش باقي نگذاشته بود و از طرفي ديگر دولت‌هاي اروپايي به بهانه‌هاي مختلف دست درازي به ممالك تحت سلطه عثماني را آغازكرده بودند.
در سال 1886 مصر و سودان تحت اشغال دولت انگلیس قرار گرفته بودند و خاک تونس و الجزائر تسخیر چکمه های سربازان فرانسوی شدند.
در سال 1911 ايتاليا به بنادر طرابلس، بنغازي و برقه آتش گشود، گرچه پيشتر به بهانه‌هاي مخالف از قبيل عمران و آبادي و تاسيس بانك پا به ليبي گذاشته بود و استعمار خود را كليد زده بود اما اينك عملا وارد ميدان شد و خاك ليبي را از آن خود مي‌دانست.
سربازان ايتاليايي مستبدانه پا به خاك ليبي گذاشتند و با يكديگر اين جملات را هم‌خواني مي‌كردند:
من با خوشحالي و سرور به ليبي مي‌روم. تا خونم را در راه از بين بردن امت نفرين شده و محو قرآن فدا كنم. اي مادرم!‌ اگر من كشته شدم بر من گريه نكن و اگر كسي از تو پرسيد كه چرا گريه نمي‌كني؟ تو بگو: او رفته تا با اسلام نبرد كند.

جنایت‌های دولت ايتاليايي‌
مهاجمان ایتالیایی برای استقرار حکومت و توسعه اشغال‌گری خود فجایع ننگینی را بر صفحه تاریخ برجای
گذاشتند که بصورت گذرا به چند مورد اشاره می‌گردد.
در ۱۲ اکتبر ۱۹۱۱میلادی ایتالیایی‌ها وارد منطقه‌ای به نام منشیه شدند. تعداد اهالي آن بین چهار تا هفت هزار نفر تخمین زده می‌شد. تعداد زیادی از آنان را مثله کردند و به زنان هتک حرمت نمودند و بی‌رحمانه به آزار و اذیت اهالی آن منطقه پرداختند. حدود نهصد نفر از آنان را تبعید و تعداد زیادی از مردان و زنان را به زندان افکندند.
در ۲۷ اکتبر ۱۹۱۱ میلادی حدود پنجاه نفر از زنان و کودکان را در شهر طرابلس تیر باران کردند. در آن سال‌ها تقریبا هر روز ایتالیایی‌ها فجیع‌ترین جنایات را مرتکب می‌شدند. اشخاصی را که هنوز به مجاهدان کمک می‌کردند، در پادگان‌های سواره نظام ، در روستاها و نواحی مختلف، دار می‌زدند یا تیر باران می‌کردند. افراد باقي مانده را هم به زندان‌ها می‌بردند و عده‌ای را به ایتالیا و صقلیه تبعید می‌کردند. نسبت به زنان هتک حرمت و جسارت می‌ورزیدند، شکم زنان حامله را پاره می‌کردند، اموال را مصادره و زمین‌ها را غصب می‌کردند.
آن ها مسجد سیدی عزیز در فتائح را بدون هیچ دلیلی ویران کردند، به دین اسلام اهانت کردند به طوری که سربازان در حال مستی، برای آزار و اذیت مسلمانان داخل مساجد می‌شدند و اهالی را از اقامه شعائر دینی‌شان باز می‌داشتند. توهين آن‌ها نسبت به دین اسلام، در این مدت، تا پست‌ترین مرحله افزایش یافت. از زشت‌ترین کارهای آن‌ها این بود که فرمانده ایتالیایی طبرق، قرآن شریف را به زمین انداخت و در برابر عده‌ای از اهالی آن را لگدکوب کرد، در حالی که می‌گفت: «مادامی که این کتاب در دست شماست، شما مسلمانان آدم نمی‌شوید». و برای توهین بیشتر اسب‌ها و اشتران را وارد اماکن متبرکه و مقدس می‌کردند.

وقتي كتابخانه سنوسي‌ها بدست‌شان افتاد، تعداد زيادي از كتابها چپاول و غارت شد و بقيه را با 40 كاميون و تعداد زيادي شتر به بنغازي بردند هر چه توانستند در اين مدت براي سوخت و سوز زير ديگدان‌ها گذاشتند و باقي مانده را با كشتي به ايتاليا منتقل كردند.
آنها به بهانه‌ي اينكه اعراب در كشاورزي مهارت ندارند 80 هزار نفر را در صحراي سرت ساكن كردند و زمين‌ها را از صاحبان‌شان غصب نمودند.
قيام سنوسي‌ها
بنيان‌گذار فرقه صوفیه سنوسی شخصی به نام محمد علی سنوسی ست.
محمد علي درخلال حضورش در شهر فاس فعالیت سیاسی خود را آغاز کرد. پادشاه مراکش از حضور و افکار وی احساس خطر کرد به همین خاطر او را به دربار خواست تا بیشتر تحت نظر باشد اما شیخ سنوسی این را نپذیرفت و به قصد ترویج افکار و حفظ باورهای خود عازم مصر و سرزمین حجاز و بالاخص مکه معظمه شد. وی در طی مدتی که در مکه مقیم بود، در جلسات علماي زيادي شرکت می‌جست و از برخی بزرگان تصوف از قبیل سيداحمد بن ادريس حسني رئيس طريقت خضريه بهره‌ها برد و بدين خاطر مرارت‌ها و مشقت‌هاي زيادي را نيز متحمل شدند. تا اینکه در سال1253هـ.ق اولين زاویه(خانقاه) را بر فراز کوه ابوقبیس بنا نهاد. بعد از مدتي به الجزاير رفت و بخاطر اشغال الجزاير توسط فرانسه به ليبي بازگشت.
برپایی اولین خانقاه يا زاویه او در لیبی به سال1842 دربیضاء برمی‌گردد و سپس به تمام لیبی، صحرای آفریقا، مصر، مراکش، شام و حجاز گسترش یافت.
سنوسي‌ها بخاطر تفكرات و عملكردهايي كه داشتند، افراد زيادي به سمت آنها گرايش پيدا مي كردند، چرا كه آنها در همان زاويه يا خانقاه هاي خود به آموزش انواع علوم فنون مي‌پرداختند آمده: از نظر تشكيلاتي، زاويه (خانقاه) هسته‌ي مركزي حكومت سنوسي بود و از جهت سياسي، تجاري و نظامي اهميت وي‍ژه‌اي داشت. تبليغ، ترويج احكام دين و آموزش علوم اسلامي مانند تفسير، حديث، فقه، اصول فقه، تصوف، صرف و نحو و آموزش مشال و صنايع مانند ساخت باروت و اسلحه سازي، برقراي ثبات و امنيت ميان قبايل فراهم آوردن امكانات ويژه براي تجار و كشاورزان، دامپروري …. بود. زاويه‌هاي سنوسي بر خلاف ساير خانقاه‌ها كه در آنها دراويش در انزوا كامل به عبادت و اعتكاف مي‌پردازند مراكز فعاليت‌هاي ديني و اجتماعي بودند.

عصمت الله پورمحمد تیموری