انواروب: مولوی عبدالغفار شیخ جامی در سخنان نماز جمعه این هفته خیرآباد(15 اسفند 1393) بعد از تلاوت آیه مبارکه «إِنَّمَا يُرِ‌يدُ اللَّـهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّ‌جْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَ‌كُمْ تَطْهِيرً‌ا» به بیان فضایل فاطمة الزهراء ـ رضی الله عنها ـ پرداخت.   وی ابتدا به روایت و تشریح حدیثی پرداخت که حضرت عائشه ـ رضی الله […]

انواروب: مولوی عبدالغفار شیخ جامی در سخنان نماز جمعه این هفته خیرآباد(15 اسفند 1393) بعد از تلاوت آیه مبارکه «إِنَّمَا يُرِ‌يدُ اللَّـهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّ‌جْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَ‌كُمْ تَطْهِيرً‌ا» به بیان فضایل فاطمة الزهراء ـ رضی الله عنها ـ پرداخت.

 

وی ابتدا به روایت و تشریح حدیثی پرداخت که حضرت عائشه ـ رضی الله عنها ـ می فرمایند:«ما رَأَیْتُ أَحَدًا أَشْبَهَ سَمْتًا وَدَلًّا وَهَدْیًا بِرَسُولِ اللَّهِ فِی قِیَامِهَا وَقُعُودِهَا مِنْ فَاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَتْ وَکَانَتْ إِذَا دَخَلَتْ عَلَی النَّبِیِّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَامَ إِلَیْهَا فَقَبَّلَهَا وَأَجْلَسَهَا فِی مَجْلِسِهِ وَکَانَ النَّبِیُّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ إِذَا دَخَلَ عَلَیْهَا قَامَتْ مِنْ مَجْلِسِهَا فَقَبَّلَتْهُ وَأَجْلَسَتْهُ فِی مَجْلِسِهَا» ترمذی (3807).»

مولوی شیخ جامی افزود: امروز بحثی پیرامون صدیقة الکبری، فاطمة الزهراء خدمت شما ارائه خواهم داد. پیرامون شخصیتی که الگو است و اگر کسانی می خواهند به قله های سعادت برسند، باید به افرادی چون او اقتدا نمایند. فاطمه، فضایل بسیاری دارد، فضایل واقعی او به حدی زیاد است که نیازی به غلو درباره شخصیت او نیست ، ما اگر خواسته باشیم حقایقی که راجع به او وجود دارد را بگوییم، نیاز به منبرها و ساعت ها وقت دارد. برای مقام فاطمه (رض) همین بس که رسول الله صلی الله علیه و سلم دستان او می بوسید.

در حدیثی که خواندم عائشه (رض) می فرماید : کسی را از فاطمه در حرکات و سکنات شبیه تر به پیامبر (ص) ندیدم. هرگاه خدمت پیامبر(ص) می رسید، آنحضرت(ص) بلند شده دستانش را می گرفت و می بوسید و او را در کنار خود می نشاندند و چون رسول الله(ص) به خانه فاطمه تشریف می بردند، فاطمه(رض) همین رفتار را با پیامبر داشتند.

فاطمه(رض) آرامش قلب رسول الله بود، او تنها، دختری شایسته برای پیامبر(ص)  نبود، بلکه همسری مهربان برای علی(رض)  و مادری دلسوز برای حسن و حسین(رض) بود.

وی القاب و کنیه های فراوانی داشت: صدیقه، مبارکه، راضیه ، مرضیه ، طاهره ، مطهره و…. پیامبر (ص) به او کنیه «ام ابیها» یعنی «مادرِ پدرش» داده بودند.

وی آخرین دختر رسول الله(ص) بود ، او در زیر سایه پیامبر، کسی که به جهانیان روح بخشید و در دامان خدیجه الکبری(رض)، اولین زنی که مسلمان شد، پرورش یافت.

محبت رسول الله (ص) به فاطمه (رض) باعث به چالش کشیدن تفکر جاهلی ای شد که زن را زنده به گور می کرد و از داشتن دختر شرم داشت. وی از ابتدای تولد با مشکلات و سختیها بزرگ شد، در سال اول یا دوم بعثت و به روایتی، 5 سال قبل از بعثت، به دنیا آمد و لذا تمام دوران رسالت پیامبر(ص) را تجربه کرد. در شعب ابی طالب کنار پدر بود، در مکه، وقتی که همه مشرکین با پدرش به مخالفت پرداختند،او شاهد همه ناملایمات بود، همه سختی ها را تحمل نمود.او در اوان کودکی با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم کرد و هر آنچه بر پدرش می گذشت دید و چشید. در راه هجرت، چه مشقاتی را تحمل کرد! بدین خاطر بود که رسول الله (ص) بر روی منبر اعلان می کند: «فاطمه پاره تن من است ، هر کس او را بیازارد من را آزرده است» اصحاب و خلفای راشدین، محبتِ رسول الله به فاطمه را مشاهده می کردند و می دیدند.

علمای شیعه و سنی تأیید می کنند که در ازدواج علی(رض) با فاطمه،  ابوبکر و عمر(رضی الله عنهما) نقش مهمی داشتند. امام باقر (رحمه الله) روایت می کند که وقتی ابوبکر و عمر به علی پیشنهاد ازدواج با فاطمه را دادند، علی(رض) دو عذر بیان کرد: اول اینکه: من از پیامبر شرم دارم به خواستگاری دخترش بروم و دوم اینکه: من مالی ندارم که بتوانم ازدواج کنم. و این خلفای ثلاثه بودند که وی را دلداری دادند و در این امر کمکش کردند. بلاخره علی(رض) به خواستگاری رفت، ولی شرم می کرد خواسته اش را مطرح کند، اما پیامبر(ص) او را به سخن آوردند و چون پیامبر(ص) خواسته اش را شنیدند، فرمودند: من با فاطمه مشوره می کنم و چون مسئله را با فاطمه مطرح نمودند، ایشان سکوت کرد، که خود علامت رضاست. آنحضرت(ص) به علی(رض) فرمودند: چی داری؟ عرض کرد: هیچ! پیامبر(ص) فرمود: زرهی که در جنگ بدر به غنیمت گرفتی را چه کردی؟ فرمود: دارم. پیامبر(ص) فرمودند: برو و آن را بفروش و پولش را بیار. و چون حضرت علی(رض) آن را به فروش گذاشت حضرت عثمان(رض) آن را به چهارصد درهم (بالاتر از قیمت واقعی آن) خرید و قیمت را به علی داد و باز خود زره را نیز به علی هدیه داد. پیامبر(ص) بخشی را به بلال جهت تهیه عطر و خوشبویی دادند و حصه ای را به ابوکر (رض) دادند تا وسایل جهزیه عروسی را خریداری نماید. این مسئله را شیخ ابوجعفر طوسی در «امالی» و علامه باقر مجلسی در جلاءالعیون، و تعداد کثیری از علما نقل کرده اند. هم در کتب شیعه و هم سنی.

همین‌ واقعه‌ را “میرزا رفیع‌ باذل”‌ در «حمله‌ حیدری‌» چنین‌ به‌ نظم‌ در آورده‌ است‌ :

چو بگذشت‌ چندی‌ بدین‌ داوری‌  /    یكی‌ روز رفتند نزد علی‌
زیاران‌ مخصوص‌ او چند تن‌  / بگفتند ای‌ شمع‌ آن‌ انجمن‌
درین‌ كار خیر اولویت‌ تراست‌   /  سكوتت‌ درین‌ خطبه‌ چندی‌ چراست‌
رو از خدمت‌ سید انبیاء /  بكن‌ خواستگاری‌ خیرالنساء
به‌ پاسخ‌ چنین‌ گفت‌ یعسوب‌ دین  / كه‌ دارم‌ دو مانع‌ بر اقدام‌ این‌
نخست‌ آنكه‌ شرم‌ آیدم‌ از نبی‌    /  دوم‌ خامشم‌ كرده‌ دست‌ تهی‌
بگفتند یارانش‌ ای‌ شهر یار  /  تو در خاطر خویش‌ از اینها میار
ترا با نبی‌ نسبت‌ دیگر است‌  / ازو آنچه‌ خواهی‌ كنی‌ در خورست‌
زدست‌ تهی‌ نیز بر خود مپیچ‌    /  نخواهد رسول‌ كریم‌ از تو هیچ‌
به‌ ترغیب‌ یاران‌ علیِ ولی    /  ‌ بروز دگر رفت‌ نزد نبی‌
حمله‌ حیدری‌، ج‌ 1، ص‌ 61

امام جمعه خیرآباد افزود: ما انسانها معمولا رازهای خود را جلو دوست ، رفیق ، هم دل و هم عقیده ی خود مطرح می کنیم و علی(رض) مشکل ازدواج خود را با بهترین دوستان خود ابوبکر و عمر در میان نهاد.

بالاخره این عقد و پیوند خجسته  بسته شد و پیامبر(ص) دعا کردند که خدایا، در نسل و زندگی شان برکت بده. و نتیجه دعاهای رسول اسلام (ص)این شد که رشته نسبی پیامبر(ص) و سیادت از خاندان و نسل علی و فاطمه است.

مولوی شیخ جامی بیان داشت: محبت علی ، فاطمه و اهل بیت رسول الله(ص) در خون و وجود ما جای گرفته است. فاطمه در نزد رسول الله(ص)و یارانش منزلتی داشت که در هیچ نقل صحیحی نمی توان مطلبی یافت که دلالت بر بی احترامی آنان به دخت رسول الله (ص) داشته باشد. شایسته مسلمان نبوده، نیست و نخواهد بود که نسبت به فاطمه (رض) کوچکترین حرفی بزند.

فضایل حضرت فاطمه(رض) بسیار زیاد است، از جمله اینکه:سردار زنان بهشت است. عائشه صدیقه می فرماید: پیامبر(ص) دستش را می بوسید. همین فضیلت برای فاطمه بس که دستش را کسی می بوسد که فرشتگان منتظرند و آرزو دارند، پایش را ببوسند. پیامبر(ص) به او لقب ام ابیها دادند. عائشه(رض) می گوید: من راستگوتر از فاطمه، فقط پدرش را دیدیم. زهد و تقوایش مثال زدنی است ، چه آنکه این تقوا را از پدر، مادر و شوهری گرفته بود که هر کدام الگوی تقوا و پرهیزگاری بودند، حیای او به حدی زیاد بود که گاهی که می خواست چیزی از پیامبر(ص) بخواهد حیا می کرد و مطرح نمی کرد.

روزی علی به خانه آمد، دید فاطمه مریض احوال است، فرمود: چه شده؟ فاطمه فرمود: چند روزی است که غذا به اندازه کافی در خانه نیست و آن را هم به بچه ها می دهم و برای خودم غذایی نمی ماند. حضرت علی فرمود: چرا این مسئله را به من نگفتی؟ فاطمه رضی الله عنها عرض نمود: پدرم مرا وصیت نمود که ای فاطمه! به خانه علی می روی، اگر چیزی به خانه آورد استفاده کن و اگر چیزی نداشت و کمبودی بود، نباید از علی مطالبه کنی.

علم و دانش فاطمه زبانزد است: 18 روایت از ایشان در کتب حدیث موجود است. وصایای رسول مکرم اسلام(ص) به فاطمه(رض) معروف است. این وصایا را حضرت جعفر صادق رحمه الله نقل کردند و حتی در سند آن که از طرق مختلف نقل شده است سه نفر از اهل بیت هستند. پیامبر (ص) در آخرین روزها فرمودند: يَا فَاطِمَةُ ابْنَةُ رَسُولِ اللَّهِ : ” اعْمَلِي لِلَّهِ خَيْرًا , إِنِّي لَا أُغْنِي عَنْكِ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا يَوْمَ الْقِيَامَةِ ، قَالَهَا ثَلَاثَ مَرَّاتٍ  “. ای فاطمه! کار نیک انجام بده، بدان که دختر محمد بودن برای تو کافی نسیت، بدان که من برای آخرت تو هیچ کاری نمی توانم بکنم. این درسی است برای ما که خود ما برای آخرت خود تلاش کنیم.

و نیز توصیه نمودند که :«وقتى من وفات يافتم، بر مرگ من چهره خويش مخراش و بر من به موى چنگ مزن و با «اى واى بر من» فرياد مزن و نوحه كنان بر سر من مايست.»

این شخصیت جایگاه بزرگی در قلوب همه دارد . امروز هر خانه اهل سنت را نگاه کنیم، فرزندی مسمی به یکی از نام ها و یا القاب فاطمة الزهراء دارد. و در هر فامیل چندین زن به نام زیبای فاطمه مزین هستند و این برخاسته از محبت اهل سنت به فاطمه و خاندان پیلامبر(ص) است.

ان شاءالله در هفته آینده بیشتر به این مبحث خواهیم پرداخت.