پدر یکی از عناصر اصلی بنیاد خانواده بلکه محور مرکزی این نظام را تشکیل میدهد که وظایف مهم و سنگینی بر عهده دارد . در این بین میتوان گفت که دیگر اعضای این نظام حول این محور و وابسته بدان در حرکتاند. پدر علاوه بر اینکه مسئولیت تأمین خرج و مخارج خانه را بر دوش […]
پدر یکی از عناصر اصلی بنیاد خانواده بلکه محور مرکزی این نظام را تشکیل میدهد که وظایف مهم و سنگینی بر عهده دارد . در این بین میتوان گفت که دیگر اعضای این نظام حول این محور و وابسته بدان در حرکتاند.
پدر علاوه بر اینکه مسئولیت تأمین خرج و مخارج خانه را بر دوش کشیده و مستحکمترین پناهگاه برای همسر و فرزندانش است، وظیفه ای پرورشی ـ تربیتی در جامعه را نیز ایفا می کند.
با تعریف خاصی که از پدر نمودیم به طور عموم می توان گفت: فرزند یگانه پل ارتباطی بین نظام خانواده و جامعه است. فرزند با مساعدت و همراهی پدر است که می تواند وارد جامعه شود. وی از کانال همراهی پدر با افراد بزرگتر از خود و یا با سایر اعضای تشکیل دهنده جامعه رابطه برقرار نموده و یا در آینده دوستانی برای خود اختیار مینماید. با این وجود پدر اولین عنصر مؤثر در شخصیت فردای کودک به شمار می رود. همگام شدن فرزند دیروز در جامعه امروز بدون هیچ گونه ترس و تردیدی از برخورد و تعامل با کسانی که تا به امروز ندیده است، و نیز موفقیتهای روزافزون وی در مسیر آینده و تکوین نظام جامعه، دلیل محکمی بر اثرپذیری فرزند از پدر به عنوان اولین عامل سازنده در تکوین شخیصت وی می باشد.
پس پدر نقش مهمی را در خانواده بر عهده دارد، به طوری که وی با پشتیبانی مالی و اجتماعی فرزند، البته در کنار علاقه و عطوفت مادری، نقش ایجابی را ایفا می کند و این نقش در مراحل مختلف رشد و تربیت فرزند بویژه در خانواده هایی که مادر جهت کار ناچار به ترک خانه می باشد، بیشترین تأثیر را دارد.
در عرصه خارج از نظام خانواده نیز پدر با تربیت و آموزش صحیح شعور اجتماعی و چگونگی ارتباط، برخورد و تعامل با دیگران و برقراری روابط صمیمانه با آنان به نقش ایجابیاش در تربیت فرزند حقیقت بیشتری بخشیده و با اعتماد به نفسی که در وجود فرزند میآورد، مقابله با هر نوع چالش و مانعی در آینده فردای وی را برایش آسان می نماید.
بررسیها نشان می دهند که پدر بهترین الگوی فرزند برای استقامت و پشتکار در امور زندگی می باشد. به عنوان مثال استقامت پدر در زندگی می تواند در مسیر پرفراز و نشیب تحصیلی فرزند تاثیر بسزایی داشته باشد؛ وقتی پدر میکوشد تا ذهن فرزندانش به درس و مدرسه معطوف باشد و زمینه گفتگو و طرح مسایل و مشکلات تحصیلی را نیز برای آنها فراهم مینماید، یقینا این شیوه در کیفیت تحصیلی فرزندان تاثیر مستقیم و مثبت دارد، به طوری که فرزندان از طریق برخورد پدر می توانند شیوههای متعدد تربیت صحیح و نیز راههای مقابله با مشکلات زندگی را بیاموزند.
در ادامه این مطلب روشها و راهکارهایی که می توانند هر پدر را در تربیت صحصح فرزندانش کمک نمایند، خطاب به همه پدرها بیان می شوند:
• هرگز در جایگاه واقعیات فرزندت را مخاطب قرار نده، بلکه جسم و فکر خود را با جسم و فکر وی همگام کن. مثلا هنگامی که او را در حال بازی دیدی با هیبتی مردانه از بازیاش سوال نکن، بلکه در کنارش نشسته و تعجبت را نسبت به آن بازی اظهار نما.
• فرزندت را از کاری که خود بدان عمل می کنی منع نکن. مثلا دختربچهات را از عواقب نامطلوب دوستیهای نامشروع دختر و پسر برحذر داشته و از او می خواهی تا از ارتباط با همکلاسیهای پسر دوری بجوید، اما خودت وقتی یکی از همکاران خانم برای موضوعی با تو تماس می گیرد، در برابر دخترت با آن زن گرم صحبت می شوی؛ و این بدان معناست که به گفتهات عمل نمیکنی.
• فرزندت را به کاری امر نکن مگر اینکه پیگیر آن کار باشی. به عنوان مثال اگر تعدادی مساله به فرزندت دادی تا آنها را حل کند، حتما پیگیر موضوع باش که او در حل مسائل به کجا رسیده و چگونه جواب داده است. در غیر اینصورت در تصور فرزندت به عنوان شخصی مردد و تغییرپذیر مجسم می شوی که خواستههای خود از فرزندش را صرفا به خاطر جایگاه پدری مطرح می کند و تحقق آنها برایش چندان اهمیتی ندارد.
• فرزندت را با فرزندان سایر اقوام و خویشاوندان مقایسه نکن، بهخصوص زمانی که در حقیقت امر تفاوتهای ویژهای بین آنان وجود داشته باشد. برای نمونه هرگز خطاب به فرزندت نگو: «نمرات فرزند فلانی از نمرات تو بهتر است.»، در حالیکه خودت می دانی که پدر آن بچه بهترین معلمها و برنامهریزیها را در راستای پیشرفت علمی فرزندش بهکار می گیرد، اما تو نسبت به پیشرفت درسی فرزندت بیتوجه بوده و صرفا از طریق امر و نهی توقع پیشرفت فرزندت را داری.
• در سخن گفتن با کودکانت اختصار و سادهگویی را اختیار کن و از تکلفگویی بپرهیز؛ زیرا عموما کودکان تمرکز فکری کمتری داشته و به آسانی تمرکزشان از هم میپاشد.
• فرزندانت را با نامهایشان صدا بزن. زیرا دنیای کودک در توجه به بُعد شخصیتی و جامعه اطرافش اعم از خانواده، فامیل و دوستان صمیمی خلاصه می شود. در این بین رابطه حقیقی خود با اقوام و فامیل خود که کودک با آنها سر و کار دارد را برایش بیان کن. مثلا ممکن است کودک بارها کلمه “پدربزرگ” را تکرار نماید، در حالی که ممکن است او این مطلب را نداند که این “پدربزرگ” پدرِ پدر یا پدرِ مادرش است. گاهی اوقات ممکن است کودک درباره نسبت تو با پدربزرگش سوال نماید، که تو باید با مهربانی و عطوفت تمام سوالات کودک را پاسخ دهی.
• از سخن گفتن با صدا و زبان کودکانه با فرزندانت بپرهیز. گرچه کودکان نمی توانند مانند بزرگترها صحبت کرده و حروف را تلفظ نمایند، اما حرفهای بزرگترها را میفهمند. لذا تقلید از کلمات غریب کودکان سبب می شود تا آنها تلفظ صحیح و درست حروف و کلمات را یاد نگیرند.
• زمانی که فرزندت از مسئولیتهای گذشته احساس خستگی می کند، مسئولیت جدیدی را بر او تحمیل نکن.
• تمام وقت فرزندت را در مطالعه و درس خواندن منحصر نگردان، بلکه با برنامه ریزی دقیق وقتی را نیز برای تفریح و استراحتش در نظر بگیر و این مسأله را به خودش نیز گوشزد کن.
• از زیاده گویی و جملاتی از قبیل «من بهخاطر شما سختی می کشم» و یا «تمام روز را برای راحتی شما کار می کنم»و… اجتناب کن، زیرا فرزندانت خود بر این امر واقف اند. به جای این جملات بهتر است با جملاتی همچون «آرزو می کنم که از من بهتر شوید» و یا «دوست دارم پیشرفت همیشگی شما را ببینم» و… انگیزه موفقیت و پیشرفت را در آنان ایجاد نمایی.
• خوشرویی و احوالپرسی پدر با فرزند، هرچند اندک هم باشد، بیشتر تاثیر را بر کودکان می گذارد؛ همانگونه که تکه ای شیرینی بیشترین تأثیر را در رفع کدورتهایی که گاها بین کودکان و والدینشان رخ می دهد، دارد.
• از ترک خانه به مدت طولانی و محول کردن تمام مراحل تربیت فرزندان به مادر اجتناب کن، زیرا این امر موجب اضطراب و نگرانی کودکان می شود.
• بر پدر ضروری است که در کنترل و مدیریت خانه و فرزندان عدالت و نرمی را اختیار نماید و همواره در مسیر صحیح پیش برود تا فرزندان بر پایه و اصول محبت و دوستی و تعاون رشد کنند. اگر پدر، تک محور و مستبد بوده و مانند یک دیکتاتور تمام امور منزل را با سنگدلی و تعذیب و محرومیت به پیش ببرد و با این اسلوب خشن در مقابل همسر و فرزندانش اظهار وجود نماید، این امور سبب نافرمانی فرزندان از پدر و حتی جبهه گیری آنان در مقابل وی می شوند.
در هر حال، محیط خانه ای سالم و به دور از درگیری و نزاعهای خانوادگی بهترین و بزرگترین نقش را در تربیت امروز و فردای کودک ایفا می کند. لذا لازم و ضروری است که این محیط سرشار از آرامش و برنامه ریزیهای دقیق و منظم در تعلیم و تربیت کودک باشد.
منبع: تعلیم وب