تا زمانی که الفت ومحبت در بین افراد یک جامعه نباشد، آن جامعه، موفق نخواهد شد، یک جامعه موفق زمانی به وجود میآید که میان افراد آن جامعه وابستگی و محبت باشد. البته زمانی که این محبت نه از سر نیاز و احتیاج باشد و نه با زور و جبر. تا زمانی که الفت ومحبت […]
تا زمانی که الفت ومحبت در بین افراد یک جامعه نباشد، آن جامعه، موفق نخواهد شد، یک جامعه موفق زمانی به وجود میآید که میان افراد آن جامعه وابستگی و محبت باشد. البته زمانی که این محبت نه از سر نیاز و احتیاج باشد و نه با زور و جبر.
تا زمانی که الفت ومحبت در بین افراد یک جامعه نباشد، آن جامعه، موفق نخواهد شد، یک جامعه موفق زمانی به وجود میآید که میان افراد آن جامعه وابستگی و محبت باشد. البته زمانی که این محبت نه از سر نیاز و احتیاج باشد و نه با زور و جبر.
جامعه را میتوان به یک دستگاه تشبیه کرد که قطعات مختلف آن را به هم طوری بستهاند که هرگز ازهم جدا نمیشوند و اگر هم جدا شوند از کار میافتد.
رسول الله ـ صلی الله علیه وسلم ـ میفرماید:
مومنان در محبت و دوستی خویش همانند یک پیکر هستند که اگر به یک عضو این پیکر دردی برسد همه اعضای آن دردمند میشوند.
الله تعالی میفرماید: « هُوَ الَّذِي أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِينَ، وَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ ۚلَوْ أَنفَقْتَ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا مَّا أَلَّفْتَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ وَلَـٰكِنَّ اللَّـهَ أَلَّفَ بَيْنَهُمْ»، «اوست کسی که تو را با یاری خود و به وسیله مؤمنان نیرومند ساخت. و میان دل هایشان الفت و پیوند برقرار کرد که اگر همه آنچه را در روی زمین است، هزینه می کردی نمی توانستی میان دل هایشان الفت اندازی، ولی خدا میان آنان ایجاد الفت کرد»
و در آیهای دیگر، بزرگترین نعمت خداوندی بعد از ایمان آوردن، محبت والفت میان اهل ایمان ذکر شده است؛ پس نعمت اسلام بزرگترین نعمت است، زیرا با اسلام، امنیت و محبت در میان جامعه آن روزی برقرارشد؛
«وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّـهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا» «و نعمت خدا را بر خود یاد کنید آن گاه که [پیش از بعثت پیامبر و نزول قرآن] با یکدیگر دشمن بودید، پس میان دل های شما پیوند و الفت برقرار کرد، در نتیجه به رحمت و لطف او با هم برادر شدید» این آیه در کنار شواهد تاریخی دیگر نشان میدهد که درجامعه جاهلی، هرج و مرج وغارت و چپاول به اموال و ظلم و ستم امری شایع بود. در این جامعه خبری ازعاطفه ومحبت و گذشت نبود. اما جامعهای که پیامبر ـ صلی الله علیه و سلم ـ بنیاد نهاد، اساس آن محبت، تقوا، خداترسی، قناعت، احسان و نیکوکاری بود.
محبت و الفت همواره مورد توجه اقشار مختلف جامعه خصوصا شاعران بوده است.
شاعر عرب میگوید:
وما سمی الانسان إلا لانسه
وما سمی القلب إلا أنه یتقلب
آدم، چون با دیگران اُنس میگیرند به او «انسان» میگوید و «قلب» هم به خاطر دگرگونی نام قلب گرفته است.
سعدی شیرین سخن نیز میگوید:
بنی آدم اعضای یکدیگرند
که در آفرینش زیک گوهراند
چوعضوی بدرد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
توکز محنت دیگران بیغمی
نشاید که نامت نهند آدمی
شاعر هندی به زبان اردو میگوید:
زندگی کیا ہے عناصر میں ظہور ترتیب
موت کیا ہے انہیں اجزا کا پریشاں ہونا
زندگی واقعی معنایش چیست؟ ظهور الفت درمیان عناصر
مرگ واقعی چیست؟ حدوث ناهنجاری دربین همین بخشها
با توضیحاتی که گذشت، به این نتیجه میرسیم که شیرازۀ وحدت و انسجام اجتماعی، الفت، محبت و گذشت است. الله متعال از ایثار و فداکاری اهل مدینه در قرآن کریم به نیکی یاد کرده است. «وَيُؤْثِرُونَ عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ» «و آنان (دیگران) را بر خود ترجیح می دهند، گرچه خودشان را نیاز شدیدی [به مال و متاع] باشد.» این مزایا و مکارم اخلاق تا دربین مردم جامعه ساری باشد، جامعه هنجار و آرامش و لذت خود را خواهد داشت و گرنه پناه بردن به غارها به مراتب پرآرامشتر از جامعهای است که مردم آن بر یکدیگر رحم نمیکنند.
از حلاوت و شهد ایمان این است که مومن، مردم گراست نه مردم گریز، و کسی که مردم گریز باشد و یا مردم بخاطر اخلاق او از وی بگریزند، در او خیر و خوبی نیست. «المؤمن يأْلَف ويُؤْلَف، ولا خير فيمن لا يأْلَف ولا يُؤْلَف»
امری که باید مرکز توجه ما باشد این است که وقتی اسلام آمد، الفت ومحبت زنده شد. و زمانی که از اسلام فاصله گرفته شد، شاهد جنگها ودعواها هستیم. پس راه ریشه کن کردن این آسیبهای اجتماعی، برگشت مجدد به همان راهی است که مومنان نخستین رفتند.
اللهم ردنا الی دینک ردا جمیلا بفضلک وجودک
✍? مولوی عبدالواحد مؤمنی