دوست من! بادیه‌نشینی از بادیه و صحراها می‌آمد، و به مجلس رسول الله صلی الله علیه و سلم که بین صحابه نشسته بود، وارد می‌گردید و می‌گفت: محمد کدام تان هست؟! دوست من! این چگونه تواضع و فروتنی است؟ جایگاه و تخت بزرگی نداشت که بر آن بنشیند، لباس فاخرانه و گران‌قیمتی نداشت تا از […]

دوست من!
بادیه‌نشینی از بادیه و صحراها می‌آمد، و به مجلس رسول الله صلی الله علیه و سلم که بین صحابه نشسته بود، وارد می‌گردید و می‌گفت: محمد کدام تان هست؟!
دوست من!
این چگونه تواضع و فروتنی است؟
جایگاه و تخت بزرگی نداشت که بر آن بنشیند، لباس فاخرانه و گران‌قیمتی نداشت تا از یاران خود متفاوت باشد، مثل دیگران روی زمین می‌نشست، و همانند دیگران لباس می‌پوشید!
هیچ تازه‌واردی پیامبر مهربانی‌ها صلی الله علیه و سلم را نمی‌شناخت، مگر این که او را معرفی می‌کردند.
این صحنه‌ی ساده و دل‌انگیز را تصور کن!
آیا تصور میکنی این شخصیتی که به خاک می‌نشست، شبی در آسمان هفتم عروج کرده بود؟!
چگونه تصور می کنی که این شخصیتی که در میان گروهی از مردم می‌نشست، در روز رستاخیر تمام بشریت دست به دامان او هستند که دروازه‌ی بهشت را برای شان بگشاید؟!
آیا تصور کرده‌ای آن شخصیتی که روزی نزد کودکی زانو می‌زند تا به خاطر مرگ گنجشک‌اش برایش غم‌شریکی نماید؛ او اولین کسی است که در روز رستاخیر از قبر خویش بلند می‌شود؟!
آیا تصور کرده‌ای این شخصیتی که لباس خود را پینه می‌زد، کفش خود را می‌دوخت و گوسفندش را می‌دوشید؛ در شب اسراء و معراج به تمام پیامبران امامت داده و رهبری تمام بشریت را به دوش گرفت؟!
آیا تصور کرده‌ای آن شخصیتی که همراه همسرش مسابقه دوش برگزار می‌کند، و روزی او برنده می‌شود و روز دیگر همسرش برنده است؛ همانی است که روز سفر طایف، فرشته‌ی مؤظف کوه‌ها به دفاع و یاری او می‌آید و می‌خواهد هر دو کوه طایف را به هم وصل نماید تا هیچ کس زنده باقی نماند، و اما پیامبر مهربانی‌ها صلی الله علیه و سلم در جواب می‌گوید: امید وارم از نسل این‌ها کسی پیدا شود که به الله ایمان بیاورد!
دوست من!
بزرگان و شخصیت‌های نیرومند، تواضع دارند و آدم‌های کوچک و ناچیز، خود را بزرگ جلوه می‌دهند!
کسی تکبر می‌ورزد که شخصیت خویش را زبون و خوار می‌پندارد!
دوست من!
حکیم بن حزام از بزرگان قریش بوده و نزد معاذ بن جبل شاگردی کرده و به فراگیری علوم می‌پرداخت، و این در حالی بود که پنجاه سال از معاذ بزرگ‌تر بود، برایش گفته شد: آیا نزد این جوان درس میخوانی؟ گفت: تکبر و خود بزرگ‌بینی مردم را نابود می‌کند!
دوست من!
به الله سوگند، تکبر و خودخواهی مردم را هلاک و نابود می‌کند!
یکی ازین مردم متکبر، دارایی زیادی را به دست آورده و بین مردم همانند قارون رفت و آمده کرده و به داشتن گنج‌های خود فخرفروشی می‌کند.
و یک دیگری شهادتنامه‌ی تحصیلی دریافت نموده و طوری بین مردم راه می‌رود که گویا تمام علوم جهان را فراگرفته و هیچ کس هم‌سطح او نیست.
و یکی را می‌بینی که به یک مقام و منصبی رسیده و طوری برخورد می‌کند که گویا شهنشاه تمام جهان است.
و دیگری را می‌بینی که به اثر اندک فعالیتی در شبکه های اجتماعی مشهور شده و طوری بین مردم با طمطراق راه می‌رود که گویا فاتح قسطنطیه باشد.
دوست من!
ثرومند متکبر، فقیر و مستمند است.
شهادتنامه‌ی تحصیلی با تکبر، جهالت و نادانی است.
منصب و مقام همراه با تکبر، پستی و ذلت است.
شهرت با تکبر، انحطاط و زبونی است.
دوست من!
هیچ وقت با انسان‌های متکبر همراهی نکن، و اگر چه وقت اندکی باشد! و به انسان‌های متواضع و فروتن خوبی کن، اگر چه در حق تو جفا کرده باشند./اصلاح وب

 

▪️ نوشته: ادهم شرقاوی
▪️ترجمه: عبدالخالق احسان