بارها شده که ما آرزو کردیم تا مانند فلان شخص باشیم! چون فلان دانش‌مند، فلان با اخلاق، فلان پهلوان، فلان عالم یا فقیه، فلان ثروت‌مند یا هر انسان مشهوری که برای مردم به گونه‌یی الگو یا نمونه قرار گرفته است؛ اما هیچوقت چنان نشده‌ایم. چرا؟ الگو قرار دادن و الگو گرفتن دو مرحله‌ی جداگانه است، […]

بارها شده که ما آرزو کردیم تا مانند فلان شخص باشیم! چون فلان دانش‌مند، فلان با اخلاق، فلان پهلوان، فلان عالم یا فقیه، فلان ثروت‌مند یا هر انسان مشهوری که برای مردم به گونه‌یی الگو یا نمونه قرار گرفته است؛ اما هیچوقت چنان نشده‌ایم. چرا؟

الگو قرار دادن و الگو گرفتن دو مرحله‌ی جداگانه است، طوری‌که در نخست ما کی را الگو قرار می‌دهیم و به زبان ساده‌تر از کی تقلید می‌کنیم؟ در مرحله‌ی دوم چه را تقلید می‌کنیم و تا چه اندازه به آن پابند هستیم؟ یعنی درین‌جا باید دو پرسش پاسخ داده شود:

    ما چه “کسی” را اسوه و نمونه یا الگو برای خود بر می‌گزینیم؟
    “چه عامل” در انتخاب ما نقش دارد؟

پاسخ سوال دوم (چه عامل) پاسخ‌گو و مکمل پرسش نخست ما (کی) نیز خواهد بود.

عوامل مختلف در الگو پذیری ما چه در کودکی و چه در جوانی و بزرگ‌سالی نقش دارد. در کودکی بیش‌تر الگوی کودک را خانواده، اطرافیان، و در کل اجتماعی که کودک در آن زندگی می‌کند معرفی می‌نماید. فردی که در خانواده مورد ستایش قرار می‌گیرد (سیاست مدار، عالم دین، هنر پیشه و…) کودک تلاش می‌کند خود را به مثابه‌ی همان انسان جلوه داده و آنرا الگوی خود قرار بدهد، و همواره خود را در شخصیت او تصور می‌کند، از حرکات و سلوک او تقلید می‌کند، و هر سخن در مورد او را به‌دقت گوش می‌دهد؛ هرچند در سنین بعدی و با تغییر مکان‌های زندگی کودک (کودکستان، مکتب و مدرسه) ممکن است الگو تغییر کند؛ اما اثرات آن پا برجاست و تغییر الگو خود می‌تواند کماکان سد موقتی رشد کودک شود.

با این وضع، ممکن است در دروان نوجوانی و جوانی، و بزرگ‌سالی الگو پذیری جدیدی بوجود بیاید که عوامل مختلفی در آن دخیل بوده می‌تواند. این تغییر الگو ممکن است در دوره‌های سنین بزرگ‌تر به اثر تغییر محیط و یا تغییر قابل ملاحظه در زندگی فرد مانند: فقر اقتصادی و یا عکس آن (در وضع بهتر اقتصادی قرار گرفتن)، گذشتن از یک مرحله تحصیلی، انجام مراسم مذهبی “حج” و… بوجود آید.

بنابر این، کسی را ما الگوی خود قرار می‌دهیم که به‌نحوی از طرف جامعه و یا گروهی مورد ستایش قرار گیرد. تأثیر رسانه‌های همگانی و تبلیغات به‌طور گسترده در قالب بندی الگوی افراد جامعه به ویژه کودکان چشم گیر است و بستگی دارد به اینکه ما کدام رسانه را دنبال می‌کنیم و چقدر از آن متأثر می‌شویم.

فرض را بر این می گذاریم که الگوی ما به‌طور قطعی، یک عالم دین است و ما آرزو داریم که روزی به درجه علمیت او برسیم و همچون او از مقام و منزلت نزد الله (جل جلاله)‌ و امت برخودار باشیم، سوال اینست که:

چرا چنان نمی‌شویم؟

از خود بپرسید چرا از او تقلید می‌کنید؟!

خلاصه اینکه ما معمولاً در انتخاب الگو و نمونه دچار اشتباه نمی‌شویم؛ بلکه بهترین انتخاب را هم می‌داشته باشیم؛ اما پیروی ما از فرد مورد نظر دچار مشکل است.

او شب و روز زحمت کشیده علم آموخته و به این درجه رسیده است، و ما سعی می‌کنیم تا ظاهرمان را همچون او بسازیم (ریش، لباس، و طرز صحبت)؛ ولی در واقع تلاش عملی و آن‌چنانی نمی‌کنیم، که درین‌صورت نا گفته پیداست که به آن درجه نمی‌رسیم. شاید چند نفر بگوید که: “استایل فلان را اختیار کردی” وبس!

و اما مسئله دیگری که ممکن است مانع رسیدن ما به هدف شود، عدم پای‌بندی دقیق به مراحل رسیدن به آن ویژگی‌ها است.

ممکن است ما چند روزی به شدت درس بخوانیم و زحمت بکشیم و بعد دوباره کُند شویم. عامل عمده که اکثراً در نوجوانان دیده می‌شود، تغییر سریع الگو است. نوجوانی با تغییرات فیزیالوژیکی همراه بوده و از لحاظ روان‌شناختی مرحله گذار از کودکی به بزرگ‌سالی است، فرد در این مرحله تمامی بندهای کودکی را پاره می‌کند و در جستجوی معیارهای جدیدی برای زندگی برمی‌آید.

نوجوان از یک شاخه به شاخه‌ی دیگر می‌پرد و الگوی جدید و جدیدتری برای خود برمی‌گزیند، این وضع تا حدی معمول است؛ اما به سرپرستی و هدایت نیاز دارد.

با این وصف، الگو گیری و الگو پذیری تنها عامل خوش‌بختی و نگون‌بختی نبوده؛ بلکه استعداد و توانایی فردی نیز وسایل رسیدن به آرزوها بوده و استفاده ازین توانایی و استعدادها زمینه را برای “شدن” فراهم می‌سازد.

بدون شک فرد توانایی و حق دارد چیزی را فراتر از آنچه که در جامعه است آرزو کند و به آن برسد؛ مشروط بر اینکه تصمیم و تلاش قاطعانه به خرچ دهد و از هرگونه استعداد و توانایی خود با جدیت تمام و پشت کار درست استفاده نماید.

لازم به ذکر است که در الگو پذیری و انتخاب شخص نمونه یا قهرمان تاثیر قابل ملاحظه‌ای در زندگی انسان‌ها داشته و در تبارز شخصیت و اخلاق انسان نقش فوق العاده دارد؛ لذا در انتخاب آن باید دقیق باشیم تا تبارز شخصیت ما در جنبه مثبت خود در رشد و گسترش باشد.

هرگاه این تلاش را کردیم، روزی فرا خواهد رسید که خودمان الگوی جامع و مثبتی قرار بگیریم و دیگران از ما الگو پذیری خواهند کرد. در غیر آن‌صورت با انتخاب الگوی منفی و یاهم با رفتن پی اشخاص خشن، زشت‌خو و بد اخلاق سبب تباهی شخصیت مان می‌شویم و جامعه برای مان نفرین خواهد گفت.
نوشته: محمد مصطفی نوید
منبع: الاصابه