عزیزان نباید مرعوب شد، چیز خاصی نیست، فقط رفتار آنها تندتر و سریعتر شده، درحالی که ما همان طور سست و آهسته پیش میرویم. در حالی که هر چه تبلیغات آنها تند میشود باید واکنش ما هم تندتر شود.
نباید مرعوب شد و هیچ اتفاق خاصی نمیافتد بشرط اینکه که ما آماده باشیم و آنچه را که وظیفه ماست به نحوا احسن انجام دهیم. خداوند اگر به یکی ثروت داده، او با دل خواسته و رضایت و یا کراهت باید زکات را بدهد و یا اینکه خودش را برای اخرت آماده کند.
به گزارش انواروب مفتی عبدالاحد حنفی استاد حدیث حوزه علمیه انوارالعلوم خیرآباد در بخش ابتدایی ششمین نشست دانش آموختگان حوزه علمیه انوارالعلوم خیرآباد_ تایباد ابتدا ضمن قدردانی از شرکت کنندگان و دستاندرکارانی که زمینۀ این دیدار را فراهم کردند بیان داشتند: من فکر میکنم این جلسه، جلسه بیتکلفی است؛ چرا که همه اعضا یک خانوادهایم و دور هم جمع شدهایم و بهجای اینکه سخنرانی و تکرار مکررات بکنیم، دعا کنیم تا خداوند یک نتیجۀ ملموس و راهکار قابل اجرایی جلوی پای ما بگذارد.
ایشان بیان داشتند: عزیزان، حالات امت اسلام را شما بهتر از من میدانید و آگاهید که از هر طرف فتنه مثل قطرات باران بر امت اسلامی میبارد.
مولانا بنوری ـ رحمه الله ـ فرمودند: در میان این فتنهها که بسیارند، دو فتنه از همه خطرناکتر است: یکی «فتنهای که ایمان انسان را تهدید بکند» و دوم «فتنهای که مصلحان امت وظیفه خود را فراموش کنند». این دو فتنه از همه خطرناکتر هستند. فتنه دجال که بر آن تاکید شده، از نوع فتنه اول است، چون ایمان اهل اسلام را تهدید میکند و امروزه این فتنه با تمام قدرت خود امت اسلام را مورد هجمه قرار داده است و از رفتار و گفتار جوان مسلمان هویداست.
به وضوح میبینیم چقدر ذهن و قلب جوانان گرفتار شده است، چرا که همیشه وقت در فضای مجازی هستند و این فضا در اختیار غرب است.
در روایت آمده که پیامبر صلی الله علیه و سلم از شر فتنه مغرب به خدا پناه میبردند. آنچه را که مشاهده میکنیم، یکی از بارزترین مصادیق این فتنه است.
ایشان در ادامه در مورد تاثیر مدارس و اهل علم بر جامعه فرمودند: زمانی که در هندوستان فتنه ارتداد رخ داد و هندو و مسیحیت بشدت بر علیه مسلمانان تبلیغ داشتند، از طریق همین مدارس و علما جلوی آن گرفته شد.
و این فتنه را من احساس میکنم، چنانکه سوالات برخی جوانان به وضوح به این اشاره دارد و این یک زنگ خطر بزرگی برای ماست.
حال چکار باید بکنیم؟
مولانا ابوالکلام آزاد فرمودند: امروز هیچ چیزی در علم کلام رخ نداده و هیچ شبهۀ جدیدی به میان نیامده است، بلکه شبهات همان شبهات قدیمی هستند و پاسخها هم همان پاسخ ها؛ فقط شکلش عوض شده، اما اصل همان است، و حالا به مقتضای زمان شاید شیوه آن عوض شده باشد فقط نیاز دارد که آنها را بفهمیم و بیان کنیم، من هم وقتی فکر می کنم سخنان ایشان را متین میدانم.
🔹 استاد حنفی در ادامه گفتند: دو حربه بزرگ «شبهات» و «شهوات» از اول بوده و هست.
حال دوا چیست؟ فکر میکنم دوا همان گفته صحابیاست که فرمود: «تعلمنا الایمان ثم تعلمنا القران.» ایمان را یاد بگیریم و ایمان خود را قوی کنیم.
متاسفانه ما در فقه اولویات را رعایت نمیکنیم. صحابی میگوید: ما اول ایمان را آموختیم. واقعا چه نیرویی بوده که حضرت بلال را وادار کرده بود این طور در دین استقامت داشته باشد؟ مگر بلال چقدر عبادت کرده بود و یا قران خوانده بود که این همه شکنجه را تحمل میکرد. یا چه شده بود که آل یاسر این همه شکنجه را با احساس لذت تحمل میکردند!
درست است که به برکت مصاحبت با رسول الله صلی الله علیه و سلم ایمان بدست میآمد، اما اگر بخواهیم، در وجود ما هم ایمانی هست که با اطاعت از خدا و رسول بدست میآوریم و احساس لذت میکنیم.
استاد حدیث انوارالعلوم در مورد اهمیت ایمان و تلاش برای آن فرمودند: در حدیث آمده که: «برخی طعم ایمان را می چشند.» امروزه ما به اعمال زیاد چسبیدیم، ولی در باب ایمان ضعف داریم.
برای ایمان باید زحمت کشید و قرآن هم بدین مهم اشاره دارد و بر روی ایمان باید کار شود.
حال روشها مختلف است. یکی از آنها همین جماعت تبلیغ است، وقتی یک برادر جماعتی از توحید میگوید لذت می بریم.
راه دوم خانقاه است و ایمان در آنجا ساخته میشود که متاسفانه در بین ما ضعیف شده است.
مسئولیت اول ما این است که روی ایمان ما کار شود وآنقدر گفته و شنیده شود که در اعماق قلب خود ما جای بگیرد.
تمام تبلیغات غرب بر این است که ایمان مسلمان ضعیف شود و با بدعملی و بداعتقادی به چنان مرحلهای برسد که با کوچکترین تحریکی فرو بریزد.
ایشان در ادامه پیرامون تاثیرپذیری برخی اهل علم در مقابل شبهات فرمودند:
عزیزان نباید مرعوب شد، چیز خاصی نیست، فقط رفتار آنها تندتر و سریعتر شده، درحالی که ما همان طور سست و آهسته پیش میرویم. در حالی که هر چه تبلیغات آنها تند میشود باید واکنش ما هم تندتر شود.
نباید مرعوب شد و هیچ اتفاق خاصی نمیافتد بشرط اینکه که ما آماده باشیم و آنچه را که وظیفه ماست به نحوا احسن انجام دهیم. خداوند اگر به یکی ثروت داده، او با دل خواسته و رضایت و یا کراهت باید زکات را بدهد و یا اینکه خودش را برای اخرت آماده کند.
حال اگر کسی خداوند به او علم داد و مصداق عالم است و در زمره علما قرار دارد، او هم دو راه بیشتر ندارد: یا باید مسئولیتش را انجام دهد و یا بر ای پاسخگویی در قیامت خودش را آماده کند. چرا که خداوند او را مسئول قرار داده و به والله از عالم در مورد علمش پرسیده خواهد شد.
ایشان در مورد اهمیت تعلیم روزانه فرمودند: برخی با تعلیم روزانه افراد معتاد را ترک میدهند، مگر ما با تعلیم روزانه نمیتوانیم افراد را از گناه بازداریم!
ما باید یک تعلیم روزانه انجام بدهیم، باید آنقدر گفته شود تا در مغز و دل انسان جای بگیرد و در مساجد درس قرآن و حدیث داشته باشیم و بفکر مقتدیها باشیم. چرا تعداد مقتدیها در طی سالها تغییر نمیکند و بیشتر نمیشود، چون من رسالت خودم را انجام ندادم. امام محله مسئولیت دارد، نباید شانه را خالی کند.
در شعری اردو آمده که مضمونش این است: قافله شما به دست دزدان کوهستان به تاراج رفت. من از آنها گلایه ندارم، ولی در مورد امارت شما من سوال دارم که چرا گذاشتید قافله به تارج برود. چرا از پیچ و خم خطرات راه آگاه نبودید؟!
شما امام محله بودید و جوانان به بیراهه میرفتند. شما احساس مسئولیت نکردید و باید قافله را از مسیری میبردید که بسلامت به مقصد میرسید، شما هیچ نکردید.
عزیزان! واقعا اگر مشکل داریم، نباید مسئولیت قبول کنیم.
متاسفانه اشکال در کارهای ما زیاد است. مثلا ما هنوز نتوانستیم نماز درست بخوانیم. نماز باید یک حرکت عمومی باشد و باید با رعایت تمام شرایط و ارکان ادا گردد.