من معتقدم به جای بازی با کلمات و تغییر اسم آموزش و پروش که البته هزینههای هنگفتی نیز بر این وزارتخانه تحمیل میکند، بهتر است رسم و روش آن را اندکی چکش کاری کنند و تغییر دهند. این راه، هم مفید تر و هم کوتاه تر برای رسیدن به نتیجه مطلوب است. دیروز خبری با […]
من معتقدم به جای بازی با کلمات و تغییر اسم آموزش و پروش که البته هزینههای هنگفتی نیز بر این وزارتخانه تحمیل میکند، بهتر است رسم و روش آن را اندکی چکش کاری کنند و تغییر دهند. این راه، هم مفید تر و هم کوتاه تر برای رسیدن به نتیجه مطلوب است.
دیروز خبری با این «لید» در خروجی خبرگزاریها از جمله ایسنا قرار گرفت: «معاون پرورشی و فرهنگی وزیر آموزش و پرورش با تأکید براینکه رویکرد اصلی و راهنمای ما در تمام اقدامات وزاتخانه و از جمله در معاونت پرورشی و فرهنگی سند تحول بنیادین آموزش و پرورش است، گفت: مطابق این سند قرار است وزارت آموزش و پرورش از یک نهاد علمی و آموزشی صرف به یک نهاد فرهنگی و تربیتی تبدیل شود و به «وزارت تربیت رسمی و عمومی» تغییر نام دهد…»
من به اینکه قرار است در نام آموزش و پروش چه تغییری بیاید کاری ندارم، انشاء الله هر نامی به صلاح این وزارت است بر او نهاده شود، از طرفی گرچه همواره شاهد نارضایتی مردم از وضعیت آموزشی دانش آموزان (حداقل در اینجا، خیرآباد) بودهام، تا به امسال فرزند مدرسهای نداشتهام تا به عمق ماجرا پی ببرم. امسال اولین فرزندم پا به مدرسه نهاده است؛ طبق معمولِ همه جا، معلم کلاس اول مدرسه پسرانه خیرآباد هر از گاهی از اولیا دعوت میکند تا با آنان گپ و گفتی داشته باشد و اولیا را از نزدیک در جریان وضعیت درسی بچهها قرار دهد. گهگاهی نیز بدون دعوتِ معلم سری به مدرسه زده با معلم همکلام میشوم و با هم به تبادل نظر میپردازیم.
آنچه همواره دادِ معلم بچهها را درآورده است ـ و اعتراضِ به حقی هم هست ـ شلوغی کلاسهای درس است. در هر یک از دو شعبه کلاس اول ابتدایی مدرسه پسرانه خیرآباد 38 نفر دانشآموز نشستهاند! همین وضعیت در مدرسه دخترانه نیز حاکم است. تا آنجا که من شنیدهام این معضل، گریبانگیر بسیاری از مدارس، حتی در شهرها هم هست. آنان که به نوعی با تدریس و آموزش سر و کار دارند بهتر درک می کنند که حضور 38 دانش آموز، آن هم کودک، در یک کلاس یعنی چه؟ این تازه یکی از مشکلات عدیده مدارس است.
آیا واقعا از کلاسی به این شلوغی میتوان انتظار داشت دانش آموزی با سواد بیرون بیاید؟ این در حالی است که بسیاری از تحصیل کردگان همین رشته، پشت درهای بستهی استخدام، نشسته و به امید فرجی ، مشغول کار آزاد هستند.
البته این مشکل را برخی، نتیجه نظام آموزشی 6.3.3 می دانند ، نظامی که عجولانه و بدون تحکیم زیرساختهای آن اجرا شد و اکنون دود آن به چشم دانش آموزان میرود.
من معتقدم به جای بازی با کلمات و تغییر اسم آموزش و پروش که البته هزینههای هنگفتی نیز بر این وزارتخانه تحمیل میکند، بهتر است رسم و روش آن را اندکی چکش کاری کنند و تغییر دهند. این راه، هم مفید تر و هم کوتاه تر برای رسیدن به نتیجه مطلوب است.
حسین سلیمان پور