يكي ديگر از تلاش هاي صحابه- رضوان الله عليهم- در راستاي خدمت به سنت پاك پيامبر- صلى الله عليه وسلم – مورد زیر بود ششم: دقت برای فهميدن به هنگام فراگرفتن و پرسيدن به وقت متوجه نشدنانگيزه صحابه- رضوان الله عليهم- از مجالست با پيامبر- صلى الله عليه وسلم – صرف شنيدن […]

 

 

 

يكي ديگر از تلاش هاي صحابه- رضوان الله عليهم- در راستاي خدمت به سنت پاك پيامبر- صلى الله عليه وسلم – مورد زیر بود

ششم: دقت برای فهميدن به هنگام فراگرفتن و پرسيدن به وقت متوجه نشدن
انگيزه صحابه- رضوان الله عليهم- از مجالست با پيامبر- صلى الله عليه وسلم – صرف شنيدن حديث نبود بلكه تلاش داشتند تا حديث را بفهمند و ياد بگيرند و آن را در زندگي خود پياده ساخته و به ديگران نيز  برسانند. از همين رو وقتي صحابه- رضوان الله عليهم- در مجالس پيامبر- صلى الله عليه وسلم – حاضر مي شدند و كلام ايشان را مي شنيدند، و اگر احیانا چيزي را نمي فهميدند، و يا آن را مخالف با نص ديگري مي دانستند، سوال مي كردند.

 
شرايط آنها به نحوي نبود كه منزلت و عظمت شأن پيامبر- صلى الله عليه وسلم – و يا علاقه زياد نسبت به پيامبر- صلى الله عليه وسلم –  مانع از پرسيدن گشته و آنها را از جويا شدن چيزهايي كه برايشان مبهم بود؛ باز دارد. بلكه آنچه را که مي شنيدند، مي فهميدند و عملي مي ساختند و به ديگران نيز مي رساندند.

صحابه- رضوان الله عليهم- سوال هاي زيادي از پيامبر- صلى الله عليه وسلم – مي پرسيدند و بدون شك بواسطه همين پرسيدن نيز علم زيادي كسب نمودند. چرا كه قاعده كلي همين هست كه علم يك گنج سر به مُهر هست و پرسيدن كليد آن. دیگر اینکه غالبا انسان جواب سوال های را که شنیده بیشتر بیاد دارد.

 و همين پرسيدن های صحابه- رضوان الله عليهم- و جواب هاي پيامبر- صلى الله عليه وسلم – بمثابه ثروتی بزرگ، گرانبها و سترگ مي باشد. و  خود سببي شده تا منبع علمي عظيمي براي تمام امت باقي بماند.

 در ادامه به نمونه هايي از حرص و علاقه صحابه- رضوان الله عليهم- براي پرسيدن خواهم پرداخت؛ تا دانسته شود كه آنها تا اندازه مشتاق فهميدن، عمل كردن و تبليغ بودند.

1-از حضرت ابوهريره- رضوان الله عليه- نقل شده : پيامبر- صلى الله عليه وسلم – در ميان گروهي نشسته بودند و صحبت مي نمودند، فردي اعرابي آمد و گفت:‌ قيامت كي مي آيد؟ پيامبر- صلى الله عليه وسلم – همچنان به صحبت خود ادامه دادند. برخي از آن ميان گفتند: پیامبر- صلى الله عليه وسلم – صحبت های آن مرد را شنید و از سوال او خوشش نیامد. اما گروهي گفتند: پيامبر- صلى الله عليه وسلم – سوال آن مرد را نشنيده، از همين رو به صحبتش ادامه داده است. تا اينكه پيامبر- صلى الله عليه وسلم – فرمودند: شخصي كه در مورد قيامت پرسيد كجاست؟ او گفت:‌ من هستم اي رسول خدا. نبي رحمت- صلى الله عليه وسلم – فرمودند: هرگاه امانت ضایع شد، منتظر قيامت باش. اعرابی گفت: چگونه امانت ضايع مي شود؟ فرمودند: هرگاه كار به شخصي سپرده شد كه صلاحيتش را نداشت منتظر قيامت باش.(1)

اين شخصي باديه نشين هست كه پيامبر- صلى الله عليه وسلم – بعد از پايان يافتن سخنش، جوابش را مي دهد و اعرابي براي اينكه بهتر بفهمد، باز مي پرسد. پيامبر- صلى الله عليه وسلم – نيز مسئله را برايشان واضح نموده و ابهام را برطرف مي كند و صحابه نيز مي شنيدند و حفظ مي كردند.

2- «انس بن مالک- رضوان الله عليه-  می‌گوید: روزی، خدمت رسول‏ اكرم – صلى الله عليه وسلم – در مسجد نشسته بودیم. مردی شتر سوار از راه رسید و شترش را در مسجد، خواباند و پاهای شترش را بست و از حاضرین پرسید: كدام یک از شما محمد است؟ رسول الله – صلى الله عليه وسلم – در جمع صحابه – رضوان الله عليهم- تكیه زده و نشسته بود. حاضرین گفتند: او كه تكیه زده است، محمد – صلى الله عليه وسلم – است. آن شخص تازه وارد، گفت: ای فرزند عبدالمطلب! رسول الله – صلى الله عليه وسلم – فرمود: « بگو چه می‏خواهی»؟ گفت: من چند سؤال دارم و در آنها سختگیری بخرج می‌دهم ولی شما به دل نگیرید. رسول الله – صلى الله عليه وسلم – فرمود: «هر چه دلت می‏خواهد، سؤال كن». آن شخص، گفت: تو را به پروردگارت و پروردگار كسانی كه قبل از تو بوده‏اند، سوگند می‏دهم، آیا خداوند تو را برای هدایت تمام مردم فرستاده است؟ رسول الله – صلى الله عليه وسلم – فرمود: «به خدا سوگند، چنین است». آن شخص گفت: تو را به خدا سوگند، آیا خداوند به تو امر فرموده كه ما، روزانه پنج بار نماز بخوانیم؟ رسول الله – صلى الله عليه وسلم – فرمود: «به خدا سوگند، چنین است». آن شخص گفت: تو را به خدا سوگند، آیا خدا به تو دستور داده كه ما ماه رمضان را روزه بگیریم؟ رسول الله – صلى الله عليه وسلم – فرمود: «آری، به خدا سوگند». باز پرسید: تو را به خدا سوگند، آیا الله دستور داده است كه از اغنیای ما زكات بگیری و آن را بین فُقرای ما تقسیم كنی؟ رسول الله – صلى الله عليه وسلم – فرمود: «آری». آن شخص گفت: به تمام احكامی كه شما آورده‏ای، ایمان آوردم. قبیله‌‌ام مرا فرستاده ‏است. نام من، ضمام بن ثعلبه است و از قبیله بنی سعد بن بكر هستم».(2)

اين شخص ضمام بن ثعلبه- رضوان الله عليه- بود كه از راه دوري آمده بود تا از پيامبر- صلى الله عليه وسلم – سوال كند و چیزی فرابگيرد. و تنها به شنيدن بسنده ننمود بلكه  بيابان ها و صحراها را درنورديده بود تا از پيامبر- صلى الله عليه وسلم – سوال كند و ياد بگيرد.

3-از عبدالله بن عمرو- رضوان الله عليه- نقل شده كه پيامبر- صلى الله عليه وسلم – در حجه الوداع در منا ايستاده بودند مردم سوال هاي خود را مي پرسيدند . مردي آمد و گفت: من نمي دانستم قبل از اينكه ذبح كنم، سرم را تراشيدم. پيامبر- صلى الله عليه وسلم – فرمودند: ذبح كن پروايي ندارد. ديگري آمد و پرسيد: من نمي دانستم و قبل از رمي جمرات، نحر كردم حكمش چيست؟ نبي رحمت- صلى الله عليه وسلم – فرمودند: باكي نيست رمي جمرات بكن.  از هر چيزي كه از پيامبر- صلى الله عليه وسلم – در مورد تقديم و تاخير اعمال پرسيده شد، ايشان در جواب فرمودند: انجام بده پروايي ندارد.(3)
اين ها صحابه بودن كه پيامبر- صلى الله عليه وسلم – را در حجه الوداع  نگه مي داشتند و از ايشان سوال مي كردند و نبي رحمت- صلى الله عليه وسلم – نيز بدان ها پاسخ مي گفت.

 4- از ابورفاعه- رضوان الله عليه- نقل شده: من وقتي پيش پيامبر- صلى الله عليه وسلم – رسيدم كه ايشان مشغول ایراد خطبه بودند. گفتم: اي رسول خدا! مردي بيگانه آمده و در مورد دينش مي پرسد و نمي داند كه دينش چيست. وي مي گويد: پيامبر- صلى الله عليه وسلم – به سمت من آمدند و صندلي اي كه به گمانم پايه هايش آهني بود را برايشان آوردند و ايشان بر آن نشستند. از آنچه خداوند بديشان فراداده بود، به من تعليم دادند و  سپس براي اتمام خطبه خود رفتند و آن را به پايان رساندند.(4)
اين يك صحابي بود كه وقتي كه وارد مسجد مي شود پيامبر- صلى الله عليه وسلم – مشغول ايراد خطبه بودند، آنقدر منتظر نمي شود تا نبي رحمت سخنانش را به پايان برساند بلكه سوالش را مي پرسد. رسول خدا- صلى الله عليه وسلم – نيز از منبر پايين آمده سخنانش را قطع مي كند و به سوال وي پاسخ مي دهد و به او چيزهايي ياد مي دهد و دوباره براي اتمام سخنانش بالاي منبر مي رود.

تنها مردان صحابه اين چنين نبودند، بلكه زنان نيز چنين عملكردي داشتند، نسبت به هر چيزي كه احساس نياز مي كردند از ايشان مي پرسيدند، نبي رحمت- صلى الله عليه وسلم – نيز به آنها پاسخ مي داد.
ابو سعید خدری – رضوان الله عليه- می‌گوید: رسول الله – صلى الله عليه وسلم – روز عید قربان یا عید فطر بسوی مصلا رفت. در آنجا، سری به زنان زد و خطاب به آنان فرمود: «ای گروه زنان! صدقه دهید. زیرا شما را بیشترین اهل دوزخ دیدم». پرسیدند: چرا؟ ای رسول خدا – صلى الله عليه وسلم – پیامبر اكرم – صلى الله عليه وسلم – فرمود: « بخاطر اینكه شما بكثرت نفرین می‌كنید و از شوهرانتان نافرمانی نموده و ناسپاسی می‌كنید و هیچ ناقص عقل و دینی نمی‌تواند مانند شما، مردان عاقل را فریب بدهد». عرض كردند: ای رسول خدا! نقصان عقل و دین ما چیست؟ فرمود: «مگر نه این است كه گواهی یک زن، نصف گواهی مرد محسوب می‌شود»؟ گفتند: بلی. رسول خدا- صلى الله عليه وسلم – فرمود: «این خود، نشانگر نقص عقل شما است». آنحضرت – صلى الله عليه وسلم – باز فرمود: «مگر نه اینكه در ایام حیض و قاعدگی، نماز نمی‌خوانید و روزه نمی‌گیرید»؟ عرض كردند: بلی . رسول الله – صلى الله عليه وسلم – فرمود:«این هم دلیل بر نقص دین شماست»(5)

حتي زنان صحابه- رضوان الله عليهن- نيز نسبت به هر مسئله ديني كه احساس نياز مي كردند بدون اينكه حيا كرده يا خجالتي بكشند از پيامبر- صلى الله عليه وسلم – سوال مي نمودند چنانچه كه ام المومنين عائشه- رضوان الله عليها- فرموده است: بهترين زنان، زنان انصار بودند، حيا مانع آگاهي آنها از مسائل ديني نمي شد(6)

از ام المومنين ام سلمه- رضوان الله عليها- نقل شده: ام سليم خدمت پيامبر- صلى الله عليه وسلم – آمد و گفت:‌اي رسول خدا! خداوند از حق حيا نمي كند، اگر زن احتلام شد، غسل كند؟ پيامبر فرمود:  وقتي كه آب را ديد. ام سلمه- رضوان الله عليها- بخاطر حيا سرش را پوشاند و گفت: اي رسول خدا! مگر زن احتلام مي شود؟ فرمود: بله دستت خاك آلود باد. پس فرزندش چرا به او شباهت دارد(7)
هرگاه براي يكي از صحابه سوالي پيش مي آمد تنها به پرسيدن از صحابه ديگر بسنده نمي كرد، بلكه حركت مي كرد و پيش پيامبر- صلى الله عليه وسلم – مي رفت و آن را مي پرسيد.
از عبدالله بن ابي مليكه- رضوان الله عليه- نقل شده: عقبه بن حارث با دختر ابواهاب بن عزيز ازدواج كرده بود، زني پيش او آمد  و گفت:  من به عقبه و زنش شير داده ام. عقبه گفت:‌ از اينكه تو به من شير داده اي نه خبر دارم و نه تو قبلا به من گفته اي. عقبه از مکه،  خودش را به مدينه رساند و از رسول خدا- صلى الله عليه وسلم – جواب مساله را جويا شد. پيامبر پرسيد: چگونه گفته است؟ نهایت امر عقبه از آن زن جدا شد و او نيز با مرد ديگري ازدواج كرد(8)

بلكه گاهي صحابه- رضوان الله عليهم- اگر مسئله را متوجه نمي شدند از پيامبر- صلى الله عليه وسلم – مي خواستاند تا مسئله را شفاف تر نمايد.
 در روايات صحيح نقل شده هرگاه حضرت عائشه – رضوان الله عليها-مسئله اي را نمي شنيدند و متوجه نمي شدند دوباره مي پرسيدند تا بفهمند. روزي پيامبر فرمودند: هر كس از او حساب گرفته شود عذاب مي شود. ام المومنين عائشه پرسيدند‌: مگر خداوند نفرموده است: : ﴿ فَسَوْفَ يُحَاسَبُ حِسَابًا يَسِيرًا ﴾ [الانشقاق: 8]؟ پيامبر- صلى الله عليه وسلم – در پاسخ گفتند: اين عرضه هست ولي هر كس كه با وي مناقشه شد هلاك مي گردد(9)

حضرت عائشه- رضوان الله عليها- تنها چنين نبودند بلكه ديگر همسران رسول خدا و صحابه نيز اگر چيزي را نمي فهميدند،  از رسول خدا- صلى الله عليه وسلم – مي خواستند تا مسئله را بيشتر توضيح دهد. از ام مبشر- رضوان الله عليها- نقل شده است كه شنيده پيامبر- صلى الله عليه وسلم – نزد ام المومنين حفصه – رضوان الله عليها- گفته است: ان شاء الله كساني كه در زير درخت بيعت كره اند وارد جهنم نخواهند شد. حضرت حفصه- رضوان الله عليها- گفت: بله اي رسول خدا. و پيامبر از نزد وي رفت. بعدا حضرت حفصه- رضوان الله عليها- گفت: اين كه خداوند گفته همه شما وارد جهنم خواهيد شد پس چيست؟ نبي رحمت نيز در پاسخ اين آيه را خواندند. ﴿ ثُمَّ نُنَجِّي الَّذِينَ اتَّقَوْا وَنَذَرُ الظَّالِمِينَ فِيهَا جِثِيًّا ﴾ [مريم: 72]))[10].

 بلكه برخي صحابه- رضوان الله عليهم- اگر چنانچه بنابر علتي نمي توانستند خدمت رسول خدا- صلى الله عليه وسلم – رفته و سوال خود را بپرسند، شخصي را مي فرستادند  تا جواب را برايشان بياورد.  
از حضرت علي- رضوان الله عليه- نقل شده:‌ مذي من زياد مي آمد و چون دختر رسول خدا- صلى الله عليه وسلم – همسرم بود، خجالت مي كشيدم كه از پيامبر- صلى الله عليه وسلم – بپرسم. به مقداد- رضوان الله عليه- گفتم تا برود و بپرسد. رسول خدا- صلى الله عليه وسلم – در پاسخ گفته بودند براي مذي بايد كه وضو بگيرد(11)

صحابه- رضوان الله عليهم- تنها به شنيدن بسنده نمي كردند بلكه مي پرسيدند. چون آنها مي دانستند  كه علم گنجينه اي ست و كليد آن پرسيدن هست. آنها اگر مي پرسيدند پيامبر- صلى الله عليه وسلم – بر آنها خشم نمي گرفت و آنها را رها نمي كرد بلكه با نرمي و ملايمت با آنها سخن مي گفت و به نحوي پاسخ شان را مي داد كه برايشان نفعي داشته باشد. و اگر زماني چيزي را نمي فهميدند بدون هيچگونه اصرار و سختي از پيامبر- صلى الله عليه وسلم –  مي خواستند تا مسئله را شفاف تر و واضح تر نمايد. آنها برای دانستن با بهترين روش از رسول خدا- صلى الله عليه وسلم – مي خواستند تا جواب بدهد.
 آنها به این فضل و بزرگی دست یافته بودند و علم را کسب کردند و خداوند نیز آنان راضی شد و آنان نیز از خدا راضی بودند
شکی در این نیست سوال پرسیدن و در پی جواب آن بودن نقش بزرگی در فهم حدیث و کشف نکات مبهم آن داشته است.

منابع:
[1]  صحیح البخاري ، كتاب العلم، باب من سُئِل علمًا وهو مشتغلٌ في حديثه، 1/ 171، شماره: 59.
[2]  صحیح البخاري، كتاب العلم، باب ما جاء في العلم، 1/ 179، رقم: 63، و صحیح مسلم ، كتاب الإيمان، باب السؤال عن أركان الإسلام، 1/ 41، شماره: 12.
 [3] صحیح البخاري،كتاب العلم، باب الفتيا وهو واقفٌ على الدابة وغيرها، 1/ 217، رقم: 83، و صحیح مسلم، كتاب الحج، باب من حلق قبل النحر، أو نحر قبل الرمي، 2/ 948، شماره: 1306.
[4]  صحیح مسلم ، كتاب الجمعة، باب حديث التعليم في الخطبة، 2/ 597، شماره: 876.
[5]  صحیح البخاري، كتاب الحيض، باب ترك الحائض الصوم، 1/ 483، شماره: 304، و صحیح مسلم، كتاب الإيمان، باب بيان نقصان الإيمان بنقص الطاعات، وبيان إطلاق لفظ الكفر على غير الكفر بالله؛ ككفر النعمة والحقوق، 1/ 86، شماره: 79.
[6]  صحیح مسلم في صحيحه، كتاب الحيض، باب استعمال المغتسلة من الحيض فرصة من مسك في موضع الدم، 1/ 261، شماره: 332.
[7]  صحیح البخاري، كتاب العلم، باب الحياء في العلم، 1/ 276، شماره: 130.
] 8] صحیح  البخاري ، كتاب العلم، باب الرحلة في المسألة النازلة وتعليم أهله، 1/ 222، شماره: 88.
]9] صحیح البخاري، كتاب العلم، باب من سمع شيئًا فراجع حتى يعرفه، 1/ 237، شماره: 103.
] 10] صحیح مسلم ، كتاب فضائل الصحابة، باب من فضائل أصحاب الشجرة، أهل بيعة الرضوان رضي الله عنهم، 4/ 1942، شماره: 2496.
] 11] صحیح مسلم ، كتاب الحيض، باب المذي، 1/ 247، رقم: 303، و صحیح البخاري ، كتاب العلم، باب مَن استحيا فأمر غيره بالسؤال، 1/ 277، شماره: 132.
به قلم: ایمن محمود مهدی
مترجم: عصمت الله تیموری