تاریخ و گذر زمان بسیاری از چیزها را دست خوش تغییر و تبدیل قرار می دهد، به نحوی که بعد از سپری شدن چند قرن ثابت شده که بسیاری از اندیشه ها و ادیان و مکاتب سماوی و غیر سماوی از مسیری که در آغاز داشته اند، به مسیر و روشی دیگر […]

 

 

 

تاریخ و گذر زمان بسیاری از چیزها را دست خوش تغییر و تبدیل قرار می دهد، به نحوی که بعد از سپری شدن چند قرن ثابت شده که بسیاری از اندیشه ها و ادیان و مکاتب سماوی و غیر سماوی از مسیری که در آغاز داشته اند، به مسیر و روشی دیگر تغییر جهت داده اند. چنانچه این مطلب بر ادیان یهودیت و مسیحیت صادق می آید.

اما دین اسلام به برکت مجاهدت و تلاش های مستمر صحابه و تابعین و سایر اسلاف نیکو- رضوان الله عليهم -، از این تغییر و تبدیل ها مصون مانده است.
صحابه رسول خدا بخاطر باقی ماندن این دین بر همان اساسی که نازل شده، تلاش های زیادی نمودند که در مبحث تلاش آنها در راستای پاسداشت و صیانت از سنت و حدیث رسول خدا به یازده مورد اشاره رفت اینکه در این مجال به دوزادهمین نکته در راستای تلاش برای خدمت به سنت می پردازیم.

دوازدهم:
تاکید بر روایت کردن عین الفاظی که خود رسول خدا – صلی الله علیه و سلم – فرموده اند مگر در زمان ضرورت

صحابه بزرگوار رسول خدا می دانستند که کلام هیچ کس با کلام رسول خدا- صلی الله علیه و سلم – برابری نمی کند، چرا که به ایشان صفت جوامع الکلم « به سخنان جامع، موجز و پرمعنای آن حضرت اطلاق می گردد» داده شده و هر سخن ایشان معنای خود را دارد و گفتار دیگران هر چند هم بلیغ باشد به پایه سخن رسول خدا- صلی الله علیه و سلم – نمی رسد و کمی و زیادتی در گفتار ایشان ممکن هست ناخواسته به کذب در حدیث منجر گردد. از همین رو شدیدا مشتاق و حریص بودند تا همان کلمات و جملاتی را در زمان روایت حدیث بگویند که خود رسول خدا- صلی الله علیه و سلم – فرموده اند. و برخی از صحابه اگر برای افرادی که به مبانی دینی و فهم معانی آگاهی داشته بودند، روایت بالمعنی می نمودند تا به خواسته مطلب پی برده شود البته تاز مانی بود که معنا را دستخوش تغییر و تبدیل نمی نمود. اما اگر عین الفاظ به یاد آنها نمی بود، حدیث را با الفاظی بیان می داشتند که همان معنا را برساند و در ادامه می گفتند: پیامبر- صلی الله علیه و سلم – با همچنین الفاظی یا الفاظی همانند این الفاظ یا مشابه این الفاظ ایراد فرمودند چنانچه مثال های زیر مؤید این مطلب خواهد بود.  

عمرو بن میمون می گوید: من همیشه غروب پنج شنبه پیش عبدالله بن مسعود – رضوان الله عليه – می رفتم . هرگاه حدیثی از رسول خدا- صلی الله علیه و سلم – نقل می کرد، می گفت: پیامبر خدا فرموده اند. یک روز غروب گفت: پیامکبر خدا فرمودند. به ناگاه سرش را پایین انداخت. من به سمت ایشان نگاه کردم دیدم که ایستاده و پیراهنش باز شده و چشمانش از حدقه بیثرون زده و رگ های گردنش متورم شده است گفت: رسول خدا – صلی الله علیه و سلم – کلماتی مثل این یا بهتر از این یا نزدیک به این یا شبیه به این کلمات گفتند.«1»
مسروق نقل می کند: روزی ابن مسعود- رضوان الله عليه – از  رسول خدا- صلی الله علیه و سلم – حدیث نقل می کرد، ابن مسعود به خود لرزید طوری که حتی لباسش هم لرزید و گفت: یا رسول خدا مثل همین کلمات را فرمودند.«2»
1-    از محمد بن سیرین نیز نقل شده که مالک بن انس- رضوان الله عليه – هرگاه حدیث می گفتند بعد از اتمام حدیث می گفت: یا که رسول خدا- صلی الله علیه و سلم – همچنین فرموده اند«3»

رویه حضرت عبدالله بن عمر – رضوان الله عليه – بر این بود که هرگاه حدیثی را از یکی از اصحاب- رضوان الله عليهم – می شنیدند که کمترین تغییری در آن چه که قبلا شنیده اند، صورت گرفته؛ روایت را نمی پذیرفتند. از محمد بن علی بن حسین- رضوان الله عليه- نقل شده:  خصلت ابن عمر – رضوان الله عليه- بر این بود که اگر حدیثی از پیامبر- صلی الله علیه و سلم – شنیده بودند یا اگر در صحنه ای با ایشان حضور داشته اند، نه  چیزی از آن می کاست و نه چیزی بر آن می افزود. می گوید: روزی ایشان با عبید بن عمیر- رضوان الله عليهما – برای اهل مکه حدیث می خواندند. عبید بن عمیر الفاظ حدیث را این چنین خواند: (مثل المنافق كمثل الشاة بين الغنمين، إن أقبلت إلى هذه الغنم نطحتها، وإن أقبلت إلى هذه نطحتها) ابن عمر- رضوان الله عليه – گفت: حدیث این چنین نیست.عبید بن عمیر ناراحت شد. عبدالله بن صفوان در مجلس حاضر بود و گفت: ای ابوعبدالرحمان خدا بر تو رحم کند. پی الفاظ حدیث چگونه است. ابن عمر- رضوان الله عليه – گفت: پیامبر فرمودند: ((مثل المنافق مثل الشاة بين الربيضين، إن أقبلت إلى ذا الربيض نطحتها، وإن أقبلت إلى ذا الربيض نطحتها)). او گفت: خدا بر تو رحم کند هر دو داراری یک معنا هستند. ابن عمر گفت: من اینگونه شنیده ام.«4»

سعد بن عبیده از ابن عمر- رضوان الله عليهما – نقل می کند که پیامبر- صلی الله علیه و سلم – فرموده اند: ((بُني الإسلام على خمسةٍ: على أن يُوحَّدَ الله، وإقام الصلاة، وإيتاء الزكاة، وصيام رمضان، والحج)) مردی گفت: نه الفاظ این گونه هست: الحج و صیام رمضان.  ابن عمر گفت: نه. من از پیامبر- صلی الله علیه و سلم – شنیده ام که فرمودند:  صيام رمضان، والحج «5»

منابع:
1- مقدمه سنن ابن ماجه في سننه باب التوقِّي في الحديث عن رسول الله صلى الله عليه وسلم 1/ 10 شماره: 23، بوصيري در مصباح الزجاجة می گوید: سند آن صحيح است،
2- المستدرك الحاكم، كتاب العلم 1/ 111،. ذهبی آن را صحیح دانسته است.

3- مقدمه سنن ابن ماجه، باب التوقِّي في الحديث عن رسول الله صلى الله عليه وسلم 1/ 10 شماره: 24، وابن عبدالبردر جامع بيان العلم وفضله ص: 111 شماره: 362، و مسند أحمد 11/ 95 شماره: 13057، اسناد آن صحیح بوده و رجال آن ثقه می باشند.
4- مسند أحمد 5/ 105 شماره: 5546، شیخ احمد شاکر سند آن را صحیح دانسته است، همانند آن در مقدمة سنن در باب من رخَّص في الحديث إذا أصاب المعنى 1/ 105 شماره: 318، وأصل حديث در  مسلم از رواية عبدالله بن عمر رضي الله عنهما و همانند آن در كتاب صفات المنافقين وأحكامهم 4/ 2146 شماره: 2784،
5- صحيح مسلم كتاب الإيمان باب بيان أركان الإسلام ودعائمه العظام 1/ 45 شماره: 16.
أ.د. أيمن مهدي
عصمت الله تیموری