فعالیت های جماعت تبلیغ و اهداف و شیوه‌های خاص دعوت این گروه، همواره یکی از محورهای بحث در جامعه بوده است. این گروه از یک طرف حامیان پر حرارتی دارد که کارهای این جماعت را یکی از دلایل حفظ ارزش های اسلامی در عصر جدید قلمداد می کنند.از طرف دیگر منتقدان سرسخت جماعت تبلیغ شیوه […]

 فعالیت های جماعت تبلیغ و اهداف و شیوه‌های خاص دعوت این گروه، همواره یکی از محورهای بحث در جامعه بوده است.

این گروه از یک طرف حامیان پر حرارتی دارد که کارهای این جماعت را یکی از دلایل حفظ ارزش های اسلامی در عصر جدید قلمداد می کنند.از طرف دیگر منتقدان سرسخت جماعت تبلیغ شیوه کار و برخی از عقاید این گروه را انحراف از اصول اصیل اسلامی قلمداد می کنند. یاداشت ذیل به قلم مرحوم شیخ ابوبکر جابر الجزایری تلاش می کند به شبهات موجود در این زمینه پاسخ دهد.

امروزه درباره جماعت تبلیغ از یک سو زبان تعریف و تجلیل، و از سوی دیگر زبان عیب‌جویی و اشکال‌تراشی گشوده شده است؛ در نتیجه، اذهان بسیاری از مردم پریشان و نگران است. به‌همین‌دلیل، به نگارش این نوشتار اقدام کردیم تا با نگاهی گذرا به عوامل پیدایش این جنبش و آثار و نتایج آن در کشورها و سرزمین‌های مختلف جهان، به برخی از ایرادها و اشکال‌ها نیز پاسخ دهیم و از فرجام مخالفت برحذر داریم.

 

آغاز جنبش تبلیغ و عوامل پیدایش آن

در دهه سوم قرن چهاردهم هجری، در دهلی پایتخت هند، کار دعوت و تبلیغ با امداد و توفیق خداوندی به‌دست مولانا محمّدالیاس فرزند مولانا محمّداسماعیل کاندهلوی آغاز شد؛ خداوند ایشان و همه ما را مورد آمرزش و رحمت خویش قرار دهد.

بدون شک برای هر کار مفید و غیرمفید، عواملی زمینه‌ساز وجود دارد که ضرورت آن کار را ایجاب می‌کند. همان‌گونه‌که شاهد هستیم در اکثر کشورهای اسلامی، مظاهر جاهلیت نخستین از قبیل: فساد عقیده، ‌ناآشنایی با عبادت، انحراف اندیشه‌ و بیماری‌های معنوی و روحی یافته می‌شود؛ در سرزمین هند به‌طور خاص، عده‌ای از مسلمانان به دلیل ناآگاهی از دین اسلام، به آداب و رسوم هندوها روی‌ آوردند. در چنین محیط تیره‌وتاری، جنبش تبلیغ پایه‌گذاری شد، به امید این‌که کسانی را که خداوند می‌خواهد بدین‌وسیله از جهل و ناآگاهی دینی برهاند و به‌سوی علم و عمل و سعادت دینی رهنمون شود؛ زیرا بدون دانش دینی و بدون عمل بر احکام اسلام رسیدن به سعادت و کمال ممکن نیست.

 

روش فعالیت نهضت دعوت و تبلیغ

کسی که می‌خواهد فرد غرق‌شده‌ ای را نجات دهد یا کسی را که در معرض هلاکت قرار دارد برهاند، بر او لازم است روشی را انتخاب کند که بتواند به یاری خداوند با آن روش آن شخص را نجات دهد.

پیش از آن‌که به شرح روش کار و فعالیت جماعت تبلیغ بپردازیم، مناسب است نگاهی به جوامع اسلامی در آن مقطع بیندازیم تا ببینیم که در این جوامع چه وضعی حاکم بود. با یک نگاه می‌بینیم که در بسیاری از جوامع مسلمان بدعات و حتی اعمال شرک‌آلود، آداب و رسوم جاهلی، کوتاهی در انجام فرایض و سنن، و ارتکاب حرام رواج داشت. چگونه آداب و اخلاق اسلامی زنده می‌ماند درحالی‌که مردم نماز به‌جای نیاورند و از فرایض و واجبات آگاهی نداشته باشند؟ در مساجد غیر از چند فرد سالخورده کس دیگری مشاهده نمی‌شد! پس مسلمانان شهر کجا بودند؟ به‌طور یقین بسیاری از آن‌ها در قهوه‌خانه‌ها، استادیوم‌ها، بازارها و مجالس نامشروع و مراکز مفسده‌پرور حضور داشتند و چنان به کارهای آلوده به گناه و بی‌توجهی به دین مشغول بودند که گویا اصلاً ایمان ندارند. در چنین جامعه‌ای که غفلت و ناآگاهی نسبت‌به دین حاکم شده بود، بر بنیانگذار نهضت تبلیغ، مولانا محمّدالیاس، لازم بود روشی را در پیش گیرد که مناسب آن اوضاع و شرایط باشد و بتواند کسانی را که در دریای شرک، فسق و جهالت غوطه‌وراند، نجات دهد. خداوند او را به‌شیوه‌ای هدایت کرد که در پرتو آن توانست انسان‌های بی‌شماری را به یاد خدا مشغول سازد و فاسقان را از معصیت بازدارد و به‌سوی اطاعت پروردگار رحمان رهنمون شود. یکی از برنامه‌های ایشان در این روش تربیتی، تمرین روی شش صفت (کلمه توحید، نماز، علم و ذکر، اکرام مسلم، اخلاص نیت، و دعوت و تبلیغ) بود که با وجود اختصار بسیار مفید واقع شد.

 

آثار و نتایج نهضت تبلیغ در کشورها و سرزمین‌های مختلف جهان

بنده فعالیت این جماعت را در آفریقای شمالی، مراکش، الجزایر، تونس و لیبی و همچنین در فرانسه، بلژیک، هلند و بریتانیا دیده و درباره فعالیت‌های آن در امریکا و شبه‌قاره هند مطالبی شنیده‌ام، در خاورمیانه نیز آثار دعوت آن را مشاهده کرده‌ام که برخی از آن آثار عبارتند از:

۱ـ التزام به اقامه نماز با خشوع و خضوع؛

۲ـ حفظ شعائر دینی، مانند حجاب برای زنان و محاسن شرعی برای مردان و گذاشتن عمامه و…؛

۳ـ دوری از شرک و بدعت در گفتار، کردار و اعتقاد؛

۴ـ آمادگی برای پذیرش دعوت توحید و عمل به کتاب الله و سنّت رسول‌الله.

وقتی در آفریقای شمالی و در اروپا بودم، افراد تبلیغی به‌طور منظم در جلسات درس و موعظه بنده شرکت کرده و از یک شهر به شهر دیگر آن را پی‌گیری می‌کردند. در اروپا آثار نهضت تبلیغ بسیار خوب و سزاوار ستایش است؛ زیرا اسلام در میان توده مردم و بسیاری از اقشار نفوذ کرده است. مساجد بسیاری ساخته شده و نماز در آن‌ها اقامه می‌شود؛ لباس و پوشش اسلامی و محاسن اسلامی رواج یافته و هزاران مسیحی به اسلام گرویده‌اند. در اروپا چندین دهه بود که مسلمانان نمی‌توانستند مسلمانی خود را آشکار کنند. از سویی بسیاری از مسلمانان مقیم اروپا تارک‌نماز شده بودند و در وضع ظاهری و اخلاق و رفتار از فرنگیان تقلید می‌کردند، تا آن‌که خداوند این جماعت را به این سرزمین‌ها رهنمون شد و حق به‌وسیله آن‌ها آشکار شد، آن‌هم همراه با حکمت و آرامش و به‌صورت مسالمت‌آمیز.

در خود شبه‌قاره هند آثار دعوت و تبلیغ از دیگر کشورها کمتر نیست. بسیاری از مسلمانان آن دیار که از تعالیم اسلام بیگانه و گرفتار خرافات و شرک و بدعت شده بودند، بار دیگر به حقیقت اسلام روی آوردند. گردهمایی‌های سالانه نهضت دعوت و تبلیغ که با حضور صدها هزار نفر در آن سرزمین برگزار می‌شود، برای اثبات این مدعا کافی است. نظم و هماهنگی و برنامه‌ریزی دقیق در این همایش‌ها انسان را به شگفتی وامی‌دارد. هیأت‌های تبلیغی از آن‌جا به سراسر جهان اعزام می‌شوند و پیام اسلام را به گوش جهانیان می‌رسانند، و با گفتار و کردار خود به‌سوی اسلام فرامی‌خوانند.

آثار نهضت تبلیغ در مصر، اردن، سوریه، لبنان، یمن و کشورهای‌ حاشیه خلیج فارس نمایان است. چه منحرفانی که سر به راه آورده‌‌اند، و چه افراد غافل و بی‌پروایی که از خواب غفلت بیدار شده‌اند، و چه انسان‌های بی‌شماری که از الله و آیین خدایی روگردان بودند و اکنون به‌سوی خدا بازگشته و به آیین الهی روی آورده‌اند. گمان نمی‌کنم این تأثیرگذاری آشکار بر مصلحان و نیک‌اندیشان این دیار پوشیده‌ باشد.

 

چند اشکال و پاسخ آن‌ها

آنچه بیان شد برخی از ویژگی‌ها و نکات مثبت نهضت دعوت تبلیغ بود؛ اکنون شماری از ایرادهایی را که برخی منتقدین و مخالفین این نهضت مطرح می‌کنند، بازگو، و حق و حقیقت را بدون توجه به خرسندی یا نارضایتی افراد بیان می‌کنیم؛‌ زیرا هدف ما خشنودی الله است و بس. خدایا از ما خشنود باش، همانا تو بردبار و آگاه هستی.

ـ عده‌ای می‌گویند که نهضت تبلیغ انگیزه جهاد و مبارزه را در وجود انسان‌ سرکوب می‌کند و افراد را مرده بار می‌آورد، بدین‌گونه‌که فعالان این نهضت از جهاد و سیاست کناره‌گیری می‌کنند و از سران کشورها نمی‌خواهند که نظام و آیین شرع مقدس اسلام را به اجرا بگذارند!

برای روشن شدن حقیقت موضوع باید بگوییم که اولاً داعیان نهضت، زنده‌کننده و احیاگراند و در داخل و خارج مردم را به‌سوی دین دعوت می‌کنند، پس زنده‌اند و نمی‌توان آن‌ها را مرده نامید. دوم این‌که اگر هدف از حاکم گردانیدن شرع این است که فقط خدا را به‌شیوه‌ای که خود فرموده است پرستش کنیم، پس اهل تبلیغ به‌وسیله اطاعت از دستور خدا و رسولش، خدا را پرستش می‌کنند و می‌کوشند تا خود و دیگران را به عبادت خدای یگانه فراخوانند؛ بنابراین هدفی که مطالبه‌کنندگان اجرای شرع خواستار آن هستند، بحمدالله بدون جنگ و قتال حاصل می‌شود. سوم این‌که کسانی که خواستار اجرای احکام شرع توسط حکومت‌ها هستند و در سیاست کشورها سهیم‌اند، آیا از این طریق به هدف خود دست یافته‌اند و به موفقیتی هر چند ناچیز رسیده‌اند؟ مسلّم است که خیر! پس این اعتراض، بر نگاهی سلبی و منفی استوار است، درحالی‌که دعوت نهضت تبلیغ، یک اقدام ایجابی و مثبت است، و همه خردمندان باور دارند که نگاه ایجابی و مثبت بهتر از نگاه سلبی و منفی است. به‌همین‌دلیل ما به برادران خود توصیه می‌کنیم که از نکوهش این جماعت خودداری کنند تا مبادا جزو گروهی قرار گیرند که مردم را از راه خدا بازمی‌دارند.

ـ برخی می‌گویند که مبلغان، زندگی کسانی را که با آن‌ها همراه می‌شوند به‌کلی دگرگون می‌کنند؛ عقیده، روش و رفتار آنان و حتی تفکر و اندیشه آنان را تغییر می‌دهند!

در پاسخ می‌گوییم که آری این دعوت، تأثیر عجیبی دارد، همان‌گونه‌که گفتید شخصی که به آن‌ها بپیوندد به‌طور کامل عوض می‌شود؛ اگر پیش‌تر گمراه بوده هدایت می‌یابد؛ اگر ایمانش ضعیف بوده، قوی می‌شود؛ اگر بداخلاق بوده، نیک و گرامی می‌شود؛ اگر مادی‌گرا بوده، به معنویت روی می‌آورد. آری این است تغییری که اکثر برای کسانی‌‌که با گروه تبلیغی همراه می‌شوند، پدید می‌آید. امّا تغییر از عقیده توحید به شرک و خرافات، از اصلاح به فساد، از بیداری به غفلت، و از اطاعت به معصیت در این مسیر وجود ندارد. به‌خدا سوگند چنین چیزی در میان آنان ندیده‌ایم و سراغ نداریم. البته وقوع انحراف از اصول جماعت به‌طور شاذ و نادر در بعضی افراد محال و ناممکن نیست، امّا شاذ و نادر حکم و اعتباری ندارد. بنابراین، ای‌ دعوتگران به‌سوی حق! حق را محکم و استوار بگیرید و از خدا پروا کنید و بندگانش را از حق برنگردانید که بازداشتن از راه خدا در ردیف کفر است؛ العیاذ‌بالله.

ـ برخی می‌گویند که تبلیغی‌ها به جای ارکان پنج‌گانه دین اسلام و اجزای شش‌گانه ایمان، شش صفت تعیین کرده‌اند!

به‌خدا سوگند این یک نوع جسارت و بدگمانی است. آیا تهیه و تنظیم چند ماده برای یک برنامه تربیتی و اصلاحی و دعوت به مفاد آن به‌معنی این است که ارکان و قوانین دین اسلام را رها کرده و در برابر آن چیز تازه‌ای مقرر کرده‌اند؟ ای بندگان خدا آیا درباره دعوتی که بر اساس ایمان به خدا و اعتقاد به لقای الله و استقامت بر دین او و برپایی نماز و پرداخت زکات و التزام به اخلاق پسندیده و صدق نیت در گفتار و کردار استوار است، می‌توان گفت که این صفات را به‌جای ارکان و ستون‌های اسلام وضع کرده‌اند؟ خدایا این تهمت بزرگی است.

ـ برخی می‌گویند که تبلیغی‌ها بر این باور هستند که امروزه مسلمانان در موقعیتی قرار دارند که رسول‌الله، صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌‌وسلّم،‌ و صحابه ایشان پیش از واقعه هجرت به مدینه در مکه داشتند؛ به تعبیری در دوران مکی قرار دارند، دورانی که در آن اجازه جهاد و قتال وجود نداشت!

 

   پاسخ این است که در این سخن چه بدی یا گناهی وجود دارد که به سبب آن این جماعت را باید مورد نکوهش یا بدگویی قرار داد؟ همه دانشمندان و خردمندان با بصیرت که از احوال و اوضاع مسلمانان در کشورهای مختلف و در محیط زندگی خود آگاهی دارند، این گفته را تأیید می‌کنند. آنان‌که با اصرار به جهاد دعوت می‌کنند و کسانی را که به جهاد نمی‌روند، مورد طعن قرار می‌دهند، بگویند تا حالا چند شهر و یا کشور را آزاد کرده و شریعت خدا را آن‌جا به اجرا گذاشته‌اند تا بتوان گفت که تبلیغی‌ها از جهاد شانه خالی کرده و ضعف نشان‌ داده‌اند. حداکثر آنچه می‌توان گفت این است که مبلغان به سبب اشتغال به کار دعوت، مردم را به جهاد تشویق نکرده‌اند، و اگر هم فرد یا افرادی به جهاد تمایل نشان نداده و‌ معتقدند که در حال حاضر اصلاح دل‌ها و تزکیه اخلاق بر جهاد مقدم است، چنان مسئله‌ای نیست که به سبب آن جماعت را در شرق و غرب زیرسؤال ببریم.

ـ برخی می‌گویند که نهضت تبلیغ به‌طور صحیح امر به معروف و نهی از منکر نمی‌کند!

گفتنی است که یکی از اصول جماعت تبلیغ این است که فعالان این نهضت در راه مبارزه با منکرات به‌طور تهاجمی عمل نمی‌کنند و در مجامع عمومی به نکوهش و سرزنش فردی که مرتکب منکر شده است نمی‌پردازند، به دو دلیل: نخست این‌که این شیوه عمل، در جوامعی که جهل و ناآگاهی در آن‌ها غالب، و فسق و منکر آن‌ها را فراگرفته است، چندان مفید و مؤثر نخواهد بود و این حقیقتی است که هیچ انسان منصف و بابصیرتی که از احوال مردم آگاهی داشته باشد، نمی‌تواند آن را انکار کند.

 

   دوم این‌که آن‌ها به‌جای این‌که فرد را به‌طور مستقیم سرزنش کنند، به‌گونه‌ای دیگر وارد عمل می‌شوند و فردی را که مرتکب منکر شده است از محیط فاسد بیرون می‌کنند و به مربیان دلسوز و عاقل می‌سپارند تا به‌وسلیه گفتار نیکو او را معالجه کنند و او از رفتار و کردار آن‌ها تأثیر بپذیرد، در نتیجه، آن شخص اعمال زشت را بد می‌داند و سپس از آن‌ها دست می‌کشد. مسلم است که این روش از ایراد چند کلمه روی منبر یا در حلقه درس که شنوندگان به آن بی‌توجه باشند، سودمندتر است. علاوه‌براین، آیا کسانی‌که انگشت اعتراض را به‌سوی این گروه نشانه گرفته‌اند خود امر به معروف و نهی از منکر می‌کنند؟ ‌‌پاسخ روشن است و واقعیت موجود نیز گواه است و ما از خداوند برای خود به‌خاطر کوتاهی در این کار آمرزش می‌خواهیم. کسی‌که لب به اعتراض می‌گشاید درحالی‌که خودش امر به معروف را ترک کرده است، مصداق این شعر است: لاتنه عن خلق و تأتی مثله/ عار علیک إذا فعلت عظیم (مبادا مردم را از کاری بازداری که خودت مشغول آن هستی؛ زیرا این عمل لکّه ننگ بزرگ برای تو است ـ یعنی اول خودت بازآ بعد دیگران را بازدارـ).

ـ می‌گویند که تبلیغی‌ها به شکل گروهی و برای مدت‌های معینی (دوره‌های سه‌روزه، چهل‌روزه و چهارماهه) برای کار دعوت بیرون می‌روند و این بدعت است!

پاسخ این ایراد این است که مسافرت این گروه به‌منظور اصلاح خود و دیگران، همانند مسافرت برای تحصیل علم و دعوت به‌سوی پروردگار و آموزش گفتار نیک به مردم است و در حکم خروج فی‌سبیل‌الله (خارج شدن در راه خدا) است به‌شرطی که نیّت درست باشد و مقصود رضای خدا باشد نه به‌دست‌آوردن مال و مقام دنیا یا تفریح و سرگرمی. پس اعتراض به مبلغانی که برای ارشاد مردم و آموزش دین و اصلاح نفس و تزکیه روح خود، از خانه خارج می‌شوند، یا از جهالت ناشی است یا از تجاهل. پیامبر اسلام، صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌‌وسلّم،‌ فرموده اس : «لغدوه أو روحه فی‌سبیل‌الله خیر من الدنیا و مافیها»(صحیح بخاری: حدیث ۲۷۹۲)؛ یک صبحگاه یا شامگاه در راه خدا رفتن از دنیا و آنچه در آن وجود دارد، بهتر است. همچنین فرموده است: «من دخل مسجدنا هذا لیتعلّم خیراً أو یعلّمه کان کالمجاهد فی سبیل‌الله»(المستدرک: ۱/۱۶۶، حدیث ۳۱۰)؛ کسی که به مسجد ما وارد شود به نیت این‌که خیر (علم دین) بیاموزد یا به دیگران آموزش دهد، مانند کسی است که در راه خدا جهاد می‌کند.

علاوه‌براین‌ها،‌احادیث صحیح دیگری نیز درباره خارج شدن در راه خدا به‌ویژه برای دعوت به‌سوی الله وجود دارد. آیا بازهم می‌توان گفت که خارج شدن گروه‌های تبلیغی بدعت است؟

 

  شگفت‌آورتر از همه این‌که می‌گویند رفتن جماعت‌ها به این دلیل بدعت است که رسول‌خدا، صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌‌وسلّم،‌ وقتی حضرت معاذبن‌جبل، رضی‌الله‌عنه، را به یمن اعزام کرد، هیچ گروه و جماعتی را همراه ایشان نفرستاد. این آقایان یا فراموش کرده‌اند و یا خبر ندارند که رسول‌اکرم، صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌‌وسلّم،‌ گروه قاریان قرآن را که هفتاد نفر یا بیشتر بودند برای آموزش قرآن اعزام کرد. همچنین فراموش کرده‌اند که رسول‌اکرم، ‌صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌‌وسلّم،‌ معاذ، رضی‌الله‌عنه، را تنها نفرستاد، بلکه حضرت ابوموسی اشعری، رضی‌الله‌عنه، نیز با او بود و خطاب به آن دو فرمود: «بشرّا و لاتنفراّ؛ یسرّا و لاتعسرّا؛ و تطاوعا و لاتختلفا»؛ شما دو نفر مردم را مژده دهید و متنفر نکنید؛ آسان بگیرید و سخت‌گیری نکنید؛ و با هم متحد باشید و از اختلاف و تفرقه اجتناب کنید. همچنین حضرت علی، رضی‌الله‌عنه، و حضرت خالدبن‌سعیدبن‌عاص، رضی‌الله‌عنه، را نیز اعزام کرد و با این صحابه گروه بزرگی را برای دعوت دین، آموزش احکام و داوری بین مردم همراه کرد.

ای بندگان خدا! چه دلیلی برای نارضایتی وجود دارد؟ یک بنده به‌سوی پروردگار خود دعوت می‌کند و رضای الهی را برای خود و برادرانش امید دارد و آنان نیز در پرتو دعوت او تزکیه می‌شوند و دل‌هایشان از بیماری‌ها پیراسته می‌شود و به اخلاق پسندیده و کارهای نیکو روی می‌آورند، آیا این کار موجب نارضایتی است؟

برخی، اعترا‌‌ض‌ها و ایرادهای دیگری نیز مطرح می‌کنند؛ اما ما خدا را سپاس می‌گوییم که درباره این نهضت سخنی بر زبان نیاوردیم که مترادف با بازداشتن از راه خدا باشد. کسی‌که جویای حق است و از اغراض فاسد و افکار غلط دور است، بداند که من خودم یک روز هم با این جماعت خارج نشده‌ام و ارتباط ویژه‌ای هم با آن‌ها ندارم و این به آن دلیل نیست که در این نهضت، انحراف و اشتباه وجود دارد؛ زیرا اشتباه‌‌های این نهضت مانع همکاری با آن‌ها نیست و همچنین مانع یادآوری و اصلاح نقاط ضعف آن‌ها نیست، و اگر در آن اشتباه یا نقطه‌ضعفی وجود دارد، بسیار اندک است و در پیشرفت این کار اصلاحی تأثیر چندانی نمی‌گذارد. همانا به‌جز پیامبران الهی کسی مصون از اشتباه نیست. عده‌ای از برادران ما که خدا هدایت‌شان کند، چون نمی‌توانند مانند این گروه کار کنند، به‌جای خیرخواهی به اعتراض و ایرادگرفتن می‌پردازند که این عمل سزاوار آنان نیست. و صلّی الله علی نبیّنا محمّد و آله و صحبه و سلّم.

 

نویسنده: شیخ ابوبکر جابر الجزایری رحمه الله

مترجم: عبدالقادر دهقان

منبع: سنت ناهوک