خوشبختی واژه‌ای زیبا، دوست داشتنی و محبوب است و بعنوان هدفی آرمانی و ارزشی والا تلقی می‌گردد که همواره انسان‌های هر عصر و زمانه و با هر نوع رویکرد و سلیقه در پی آن هستند و هر ملتی این واژه را افق روشن و مقصود حیات خود می‌پندارد و بطور کلی می‌توان گفت: هدف و […]

خوشبختی واژه‌ای زیبا، دوست داشتنی و محبوب است و بعنوان هدفی آرمانی و ارزشی والا تلقی می‌گردد که همواره انسان‌های هر عصر و زمانه و با هر نوع رویکرد و سلیقه در پی آن هستند

و هر ملتی این واژه را افق روشن و مقصود حیات خود می‌پندارد و بطور کلی می‌توان گفت: هدف و مقصود هر شخص از تلاش و تکاپوی روزمره، دست یافتن به سعادت و خوشبختی است.
خوشبختی در میان آحاد هر ملت از اهمیت بسزایی برخوردار است، بدینسان این واژه در هر آیین به صورت متفاوتی تعریف می‌شود و البته که همه این تعاریف در دو تعریف کلی خلاصه می گردد.

 عده‌ای خوشبختی را رسیدن به لذت‌ها و آسایش و رفاه و آرزوها و کامل شدن خواسته‌ها می‌دانند و ظاهرا خوشبختی در نزد این دسته از افراد شانسی غیر اکتسابی، بدون ضابطه و قانونی دست نیافتنی است که در نتیجه عده‌ای بدون تلاش و کاملا تصادفی به آن دست پیدا می‌کنند و بسیاری علی‌رغم تلاش و کوشش فراوان، از این نوع خوشبختی محروم هستند پس این نوع از خوشبختی نمی‌تواند آرمان بشریت و مقصود شریعت اللهی باشد، زیرا بدون ضابطه است و تکلیف مالایطاق است.

اما برخی خوشبختی را به رضایت قلبی از همه جوانب زندگی و خشنودی و رضایتمندی از وضعیت و شرایط موجود تفسیر نموده‌اند. پس در نتیجه سعادت و کامیابی در نزد این افراد اکتسابی، با قاعده و قانونمند و دست یافتنی است.
بدون شک با رسیدن به اهداف مادی و دستیابی به امکانات و رفاه دنیوی و لذت بردن از آنها نمی‌توان خوشبختی را احساس نمود، چرا که افراد بسیاری هستند که از امکانات رفاهی مادی زیادی برخوردار هستند و لذت‌های گذرا و مقطعی را تجربه نموده‌اند، اما باز هم به معنای حقیقی خوشبخت نیستند، اما بالعکس افرادی که از امکانات کمتری بهره جسته‌اند احساس خوشبختی بیشتری به آن ها دست می‌دهد، بنابراین خوشبختی، رضایت درونی از شرایط زندگی است که این مسئله تنها با کسب معنویت واصلاح درون و ارتباط روحانی امکان پذیر است.

رسول اکرم ـ صلی الله علیه وسلم ـ در حدیثی فرمودند: «اربع من السعادة: المراة الصالحة و المسکن الواسع و الجار الصالح و المرکب الهنیء»
یعنی: چهار چیز از موارد خوشبختی افراد است: زن صالحه، خانه خوب، همسایه نیک، سواری مناسب. که تمام این موارد رضای قلبی از زندگی را برای انسان به ارمغان می‌آورد.
انسان با نیروی اراده و چاشنی تلاش و کوشش و پشتوانه ارتباط با خداوند می‌تواند به این مهم دست پیدا کند و آرامش روحی ـ روانی را کسب نماید.
پس خوشبختی، سعادت، شادی و کامیابی آرزوی دیرینه بشر بوده و هست که خداوند متعال به این نیاز بشری پاسخ گفته است، به همین منظور برای بشریت هادیان و معلمانی را مبعوث فرمود و همراه ایشان برنامه کاملی را فرو فرستاد و مکتب جاویدان ، فرازمانی و فرامکانی اسلام را عاملی موثر برای سعادت بشر معرفی فرمود . که بکار گیری این برنامه رضایت قلبی در دنیا و رسیدن به بهشت در آخرت را در پی‌دارد، چنانچه الله تعالی می‌فرماید: واما الذین سعدوا ففی الجنة خالدین فیها.

پس دین عامل موثر برای سعادت بشر است، دین برنامه‌ای انسان سازی است که خداوند متعال خالق و مالک کاینات آنرا برای سعادت و کامیابی بشریت فرو فرستاده تا انسان در دنیا به آرامش روحی ـ روانی که قسمتی از تعریف واژه خوشبختی است دست یابد و باعمل به احکام دین و کسب رضایت پروردگار به بهشتی برسد که محل برآورده‌شدن و تکمیل خواسته‌ها، تمایلات، لذت‌ها و آرزوهاست.

همچنین در قرآن کریم برای کسانی که به رستگاری و سعادت رسیده‌اند ویژگی‌ها و اوصاف خاصی بیان شده است پس کسانی که طالب فلاح و رستگاری هستند، ضروری است جویای قرآن شده و با این ملاک و معیارها آشنا گردد و زندگی خود را با این سنگ محک بزنند و خوشبختی را برای خود تضمین کنند.
اگر اندکی در آیات کلام الله بیاندیشیم  درخواهیم یافت که ذات کریم الله جل جلاله اسباب و عوامل خوشبختی را معرفی نموده است که فهرست‌وار به برخی از این عوامل و اسباب اشاره می‌کنم.
گام نخست برای رسیدن به سعادت واقعی، آگاهی از دین است. انسان باید در ابتدا دین را بشناسد تا بتواند در فراز و نشیب‌های زندگی تصمیمات سعادت بخشی را اتخاذ نماید و طبق دستورالعمل‌های دین، زندگی خود را اداره نماید، چرا که بدون شناخت دین، هرگز نمی‌توان از توطئه‌های اهریمنی و از آلوده شدن به امور ضد خوشبختی در امان ماند، به همین منظور به برخی از آموزه‌های قرآنی که به واقع انسان را به آرمان والایش و هدف از خلقتش نزدیک می‌کند اشاره می‌نمایم:

صبر و تحمل: اگر به کتاب انسان ساز (قرآن) نگاهی بیاندازیم بدون شک به مرّات و کرّات کلمات «اصبر»، «اصبروا»،«صبر» و …. بر می‌خوریم که الله‌تعالی انسان را به صبر و شکیبایی در برابر ناملایمتها، تلخیها و ناراحتی‌ها ادوار زندگی توصیه می‌فرماید چرا که صبر بی‌گمان نوش دارو و اکسیر و رمز خوشبختی است زیرا انسانی که به گل زیبایی عشق می‌ورزد به ناچار باید به رنج خارهای اطراف آن تن دردهد. زیرا خداوند می‌فرماید:« إِنِّي جَزَيْتُهُمُ الْيَوْمَ بِمَا صَبَرُوا أَنَّهُمْ هُمُ الْفَائِزُونَ » ، من امروز آنان را به خاطر صبر و استقامتشان پاداش دادم آنها پيروز و رستگارند.
توکل: انسان متوکل، ضمن تلاش و تکاپوی بسیار خود را صاحب تمام توان‌ها و صلاحیت‌ها نمی داند و با دیده‌ای فراتر از نگاه ظاهری، کارهای خود را به دست کارساز آفرینش هستی می‌سپارد و با نشاط روحی و قوت قلب در عرصه سعادت و سلامت فعالیت می‌کند که این تکیه کردن بر قدرت مطلقه و این نشاط او را در راه رسیدن به هدف یاری می‌نماید.«وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ» ، و هر كس بر خدا اعتماد كند او براى وى بس است.
نیت الهی داشتن در کارها: خلوص نیت که در آموزه‌های دینی مورد تاکید قرار گرفته نیز از عوامل سعادت و خوشبختی است، زیرا جهان هستی با تمام خصوصیاتش تحت سیطره و اراده خداوند است و هیچ عاملی بدون اراده‌ی وی مفید یا مضر نیست و این اراده خداوند است که آنانی را که با نیت خالص عمل کنند سعادتمند سازد.«إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا وَأَصْلَحُوا وَاعْتَصَمُوا بِاللَّهِ وَأَخْلَصُوا دِينَهُمْ لِلَّهِ فَأُولَئِكَ مَعَ الْمُؤْمِنِينَ وَسَوْفَ يُؤْتِ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ أَجْرًا عَظِيمًا»، مگر كسانى كه توبه كردند و [عمل خود را] اصلاح نمودند و به خدا تمسك جستند و دين خود را براى خدا خالص گردانيدند كه [در نتيجه] آنان با مؤمنان خواهند بود و به زودى خدا مؤمنان را پاداشى بزرگ خواهد بخشيد.

دانش و بینش صحیح که دین بدان ترغیب داده نیز مشعل فروزانی برای دیدن و روشنگری است، البته باید افزود که: انواع دارایی‌های مادی و معنوی و دانش و بینش در صورتی می‌تواند زمینه ساز نیک فرجامی و سعادت باشد که در مصیر صحیح انسانی و انگیزه‌های الهی به کار گرفته شود و در نتیجه، این آگاهی و بصیرت، لحظاتی را به صفحات زندگی می‌افزاید که همه نعمت‌ها به کامیابی ارزشمند مبدل می‌گردد.
اخلاق شایسته: مسئله‌ی دیگری را که دین، گام موثر برای رسیدن به قله‌ی سعادت و خوشبختی معرفی می‌کند، اخلاق نیکوست. چنانجه الله جل جلاله در وصف پیامبرش ـ صلی الله علیه و سلم ـ می فرماید: «وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ»و راستى كه تو را خويى والاست.
عبادت خاشعانه: خداوند در ابتدای سوره مومنون می فرماید: «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ. الَّذِينَ هُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ» ، به راستى كه مؤمنان رستگار شدند. همانان كه در نمازشان فروتنند.

اجتناب از لغویات: خداوند می‌فرماید: «وَالَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ» ،  و آنان كه از بيهوده رويگردانند.
ادای زکات: خداوند می‌فرماید:«وَالَّذِينَ هُمْ لِلزَّكَاةِ فَاعِلُونَ» و آنان كه زكات مى ‏پردازند.
عفت و پاکدامنی: خداوند می‌فرماید:«وَالَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ» ، و كسانى كه پاكدامنند.
توبه و رجوع به سوی خدا: خداوند می‌فرماید:  «وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعًا أَيُّهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ»  ، اى مؤمنان همگى [از مرد و زن] به درگاه خدا توبه كنيد اميد كه رستگار شويد.
رعایت تقوای الهی: خداوند می‌فرماید: «وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا، وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ»، و هر كس از خدا پروا كند [خدا] براى او راه بيرون‏شدنى قرار مى‏ دهد و از جايى كه حسابش را نمى ‏كند به او روزى مى ‏رساند.
قرآن عظیم الشان در مقابل معرفی اسباب و عوامل خوشبختی، به موانع و اسبابی که سبب محرومیت از نیک انجامی می‌شود نیز اشاره می‌فرماید که به اختصار خدمت خوانندگان محترم معروض می‌دارم.

اعراض از ذکر و یاد پروردگار: خداوند می‌فرماید: «وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا» ، و هر كس از ياد من دل بگرداند در حقيقت زندگى تنگ [و سختى] خواهد داشت.
عصیان و نافرمانی از احکام الهی: خداوند می فرماید: «وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَتَعَدَّ حُدُودَهُ يُدْخِلْهُ نَارًا خَالِدًا فِيهَا وَلَهُ عَذَابٌ مُهِينٌ» ، و هر كس از خدا و پيامبر او نافرمانى كند و از حدود مقرر او تجاوز نمايد وى را در آتشى درآورد كه همواره در آن خواهد بود و براى او عذابى خفت ‏آور است.
معصیت و گناه: خداوند می‌فرماید: «وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا» و هر كه آلوده‏اش ساخت قطعا درباخت.
ظلم و بیدادگری: خداوند می‌فرماید: «وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَوْ كَذَّبَ بِآيَاتِهِ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ» ، و كيست ‏ستمكارتر از آن كس كه بر خدا دروغ بسته يا آيات او را تكذيب نموده بى ترديد ستمكاران رستگار نمى ‏شوند.

غفلت: خداوند می‌فرماید: «وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا يَسْمَعُونَ بِهَا أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ» ، و در حقيقت بسيارى از جنيان و آدميان را براى دوزخ آفريده‏ ايم [چرا كه] دلهايى دارند كه با آن [حقايق را] دريافت نمى كنند و چشمانى دارند كه با آنها نمى ‏بينند و گوشهايى دارند كه با آنها نمى ‏شنوند آنان همانند چهارپايان بلكه گمراه‏ ترند [آرى] آنها همان غافل‏ماندگانند.
هوس پرستی: خداوند می‌فرماید:«أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَى عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَى بَصَرِهِ غِشَاوَةً فَمَنْ يَهْدِيهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ» ، پس آيا ديدى كسى را كه هوس خويش را معبود خود قرار داده و خدا او را دانسته گمراه گردانيده و بر گوش او و دلش مهر زده و بر ديده‏ اش پرده نهاده است آيا پس از خدا چه كسى او را هدايت‏ خواهد كرد آيا پند نمى‏ گيريد.
امیدست با بهره‌گیری از رهنمون‌های قرآن و سنت، بتوانیم سعادت را برای خود و دیگر مسلمانان به ارمغان آوریم.

و من الله التوفیق
محمد ظاهر فقهی