یک سال گذشت روزها و ماههای سال هجری چه زود گذشت! چه چیزی با این سرعت میگذرد؟ ما دیروز از سال جدید استقبال میکردیم و امروز آن را وداع میگوییم، آیا برکت روزها رفته است و ما آن را احساس نکردهایم؟! یک سال از کل عمر ما گذشت و دقایق و ثانیهها، ساعات و روزهای […]
یک سال گذشت روزها و ماههای سال هجری چه زود گذشت! چه چیزی با این سرعت میگذرد؟ ما دیروز از سال جدید استقبال میکردیم و امروز آن را وداع میگوییم، آیا برکت روزها رفته است و ما آن را احساس نکردهایم؟! یک سال از کل عمر ما گذشت و دقایق و ثانیهها، ساعات و روزهای آن قربانی شدند، گذشت در حالی که گویی ماهی بیشتر نبود، با شیرینی و تلخی، با شادمانی و غمها، با سرور و مشغولیتها، با لذائذ و دردها. بیهوده گذرانان به بیهودگی سپری کردند، عدهای با شهوترانی لذت بردند، صالحان با جدیت کار کردند و کارگزاران با اخلاص سپری کردند، هرکسی در روز جزا بضاعت خود را خواهد دید. خداوند متعال میفرماید: وَأَنْ لَیْسَ لِلإِنسَانِ إِلاَّ مَا سَعَى وَأَنَّ سَعْیَهُ سَوْفَ یُرَى ثُمَّ یُجْزَاهُ الْجَزَاءَ الأَوْفَى (نجم39-41).
سال گذشت، در حالی که هشدارباشها و یادآوریهای برگهای تقویم گوش را مینوازد، ما هر روز برگها را پاره کردیم در حالی که دقیقهها و ثانیهها به ما میگفتند که زندگی جز دقیقه و ثانیهها نیست. هلال هر ماه در نمو و کامل شدن خویش تا کوچک شدن و گم شدنش به ما یادآوری مینمود، فصلهای سال و دگرگونیهای متنوع آن برای ما عبرتناک بود، همه و همه ی این اشارات باعث میشود که از خود بپرسیم که در سال گذشته چه میزان عمل صالح برای روز جدایی ذخیره کردهایم؟ رسول حبیب صلى الله علیه وسلم به ما یادآوری میکند که در برابر مولای خود میایستیم تا به 4 سوال جواب دهیم “لا تزول قدما عبد یوم القیامة حتى یُسأل عن أربع: عن عمره فیما أفناه، وعن شبابه فیما أبلاه، وعن ماله من أین اکتسبه وفیما أنفقه، وعن علمه ماذا عمل به”، از عمر، از جوانی، مال و علم. خداونددر روز محشر از ما میپرسد که با عمرمان چه کردهایم؟ آیا آن را در خدمت دینمان فنا کردیم؟ یا در راحتی و غفلت وجدال؟ خداوند از ما درباره دعوتمان خواهد پرسید. آیاما برای دعوت کار کردیم و به سوی آن فراخواندیم؟ یا از جمله مشکوکها بدان و طعن زنندگان به رهبران آن بودیم؟ خداوند در مورد جسممان از ما سوال خواهد کرد. آیا آن را در طاعت و عبادت و حرکت بدنی به کار گرفتیم؟ یا آن را در لهو و لعب دچار کردیم؟ یک سال کامل سپری شد، چه مقدار کارها انجام دادیم که آنها را از یاد بردهایم، ولی در نزد الله محفوظ مانده است و در دفتر اعمال ما ثبت شده است و فردا رونمایی خواهد شد ﴿ثُمَّ تُوَفَّى کُلُّ نَفْسٍ مَا کَسَبَتْ وَهُمْ لا یُظْلَمُونَ﴾ (بقرة: 281) درنگی با نفس حادثه طبیعی مهمی از زمان وداع با خورشید در آخرین روز ماه ذیحجه اتفاق افتاده است، زمانی که دروازه سال جدید هجری گشوده میشود، حادثهای که محتاج تامل و تدبر است؛ و آن این است که برادر ایمانی صادقانه در برابر نفس خود بایستد، زیرا صدق عامل نجات است و از نفس خود حسابرسی کندچون این حساب نرمتر از یوم الحساب است. هرکس از خود بپرسد: مادامی که شمارش به ذره و هر حرفی و بر هر چیزی است که قلب را زنده میکند پس چرا من نفس خود را در مقابل هرچیز محاسبه نکنم؟ حسن بصری رحمه الله میگوید “ابنَ آدم. إنک تغدو أوتروحُ فی طلبِ الأربَاح، فلیکن همُّک نفْسَک؛ فإنک لنتربح مِثْلها أبدًا”. ای فرزند آدم همانا تو صبح یا شب میکنی در طلب سود، پس هم و غم خود را نفست قرار ده زیرا هیچ چیزی هرگز مانند آن به تو سود نمیدهد. از اینرو است که ما در پایان سال قدیم و آغاز سال جدید نیاز داریم که خودمان را محاسبه کنیم، ابن قیم رحمه الله میفرماید: “المحاسبةُ أن یمیِّز العبد بین ما لَه وما علیه، فیستصحب ما لَه ویؤدی ما علیه؛ لأنه مسافرٌ سَفَرَ من لا یعود”. محاسبه برای بنده آنچه را که به نفع اوست وآنچه راکه بر علیه اوست مشخص میکند، پس با آنچه که برای اوست همراه شود و آنچه را که بر علیه اوست برجا بگذارد زیرا او مسافر سفری بی بازگشت است. این درنگ چنان است که ما به سوالات بسیاری که دور ما میچرخد پاسخ دهیم: سالمان را چگونه گذراندیم؟ اوقات آن را چگونه سپری کردیم؟ رابطه ما با خدایمان چطور بود؟ آیا بر انجام فرایض مواظبت کردیم و از نهیها خود را دور نگه داشتیم؟ آیا در مورد خانهها و اجتماع خود تقوا را رعایت کردیم؟ آیا خداوند را در همه ی اعمال و شوون خود مراقب دیدیم؟ آیااعمال خود را مخلصانه برای او انجام دادیم؟ آیا فکر کردیم که کارهای خود را مجدانه انجام دهیم؟ آیا پرچم امت خود را برافراشته کردیم؟ برای این دین چه کردیم؟ چه مقدار از اوقات خود را به دینمان اختصاص دادیم؟ چه تعداد شخص را به خاطر خدا و دعوت او دوست داشتیم؟ آیا از دعوت و رهبران آن دفاع کردیم؟ یا خودمان همراه مطبوعات و کسان دیگر برعلیه دعوت شدیم؟ آیا حرکات و اعمال وگفتهها و نوشتههایمان را مطابق قواعد دعوت ضابطه مند کردیم؟ چند بار به کمک و یاری برادران مستضعف و زندانیان ظلم و دروغ در روی زمین شتافتیم؟ چه تعداد نماز را با جماعت در مسجد خواندیم؟ بهره ی ما از تامل و تدبر در تلاوت قران چقدر بود؟ ماهی چند بار کلام خدا را ختم کردیم؟ یا اینکه جزدر رمضان آن را تلاوت ننمود ایم؟ آیا در طول این سال چیزی از آن را حفظ کردهایم؟ آیا همت ما در دنیا به دست آوردن لقمه ی نانی بود که ما را سیر کند یا چیزی که بنوشیم و یا لباسی که بپوشیم یا در جستجوی مکانی باشیم و یا جایگاهی که بدان افتخار کنیم؟ آیا همت ما در اتلاف وقت در امور بیهوده مباح یا غیر مباح شد؟ یا اینکه همت ما صرف امور بلند و درجات متعالی گردید؟ آیا از جمله کسانی بودیم که میگویند و عمل نمیکنند؟ یا از جمله ی کسانی که خود را از جانب خود اسوه و الگو میکنند؟ و آیا و آیاهای دیگر؟ با هر کدام از آنها چه میخواستیم و چه ارادهای داشتیم؟ آیا قصدمان خدا و آخرت بود؟ یا ریا و تعریف و تمجید مردم؟ این است که به حسابهای خود مراجعه کنیم و مسیر خود را تعدیل، نیت خود را اصلاح، پیمان خود را تجدید و همت خود را محکم کنیم. به سوی او باز میگردیم برادر عزیز.
برای عمر دو سمت وجود دارد: یک طرف قبل از تولد است و سمت قبل از روزی است که دارد سپری میشود، هرچه از سال میگذرد شخص از زمان تولد خود دور میشود و به روز رجوع به مولای خود نزدیک میشود. هنگامیکه انسانی به دنیا میآید در عمر خود دچار انهدام و از اجل میکاهد. تقویمی که ما آن را به دیوار زدهایم و پر ورق است در هر روز ورقهای از آن کنده میشود و در پایان سال جز قابش چیزی نمیماند که گواه بر از بین رفتن عمر است. این عمر من و توست، مجموعهای از روزها و شبها که هرگاه روزی یا شبی میگذرد از عمر ما کم میشودو همچنین بهره ی ما از زندگی دچار نقصان میشود، سپس لحظهای میآید که دیگر نیستیم و به سوی الله بازمیگردیم. حسن بصری رحمه الله میفرماید: “یا ابن آدم. إنما أنت أیام، کلما مضى منک یوم مضى بعضک”؛ ای فرزند آدم . همانا تو خود روزها هستی، هر آنچه از تو میگذرد روزی است که قسمتی از تو را با خود میبرد. بدون شک این بازگشتی به سوی خداست و ایستادن در پیشگاه او و سوال و جواب در محضر او، برای آن روزچه فکری کردهای؟ از آن روست که فرزند عمر رضی الله عنه ما را نصیحت میکند که: “إذا أمسیت فلا تنتظر الصباح، وإذا أصبحت فلا تنتظر المساء، وخذ من صحتک لمرضک، ومن حیاتک لموتک”، اگر به شب رسیدی منتظر صبح نباش و اگر به صبح رسیدی انتظار شب را مکش، از سلامتی خود استفاده کن قبل از آنکه بیمار شوی و از زندگی خود قبل از آنکه از دنیا رحلت کنی. ای برادر عزیز اگر دچار فتور و سستی شدی و نفس تو در مقابل طاعت از خود سنگینی نشان داد روزی را به خود یاآوری کن که در برابر خدای خود میایستی و جز عمل صالح چیزی دیگر برای تو سود ندارد. بیاد داشته باش توصیه فضیل بن عیاض رحمه الله را که فرمود: “تحسن فیما بقی یُغفرْ لکَ ما مضى؛ فإنک إن أسأت فیما بقی، أُخِذتَ بما مضى وما بقی، والأعمالُ بالخواتیم”، در آنچه باقی مانده است به نیکویی عمل کن تا آنچه را که از دست رفته است بپوشاند، اگر تو باقی مانده را به بدی بگذرانی هم گذشته از دست رفته است و هم باقی مانده و نتیجه ی اعمال به پایان آنها است. ابن رجب- رحمه الله- هم به تو میگوید: “یا مَن یفرح بکثرة مرور السنین علیه، إنما تفرح بنقص عمرک”، ای کسی که با گذشت سالیان زیاد عمر شادمانی میکنی، آگاه باش که تو به کوتاه شدن عمرت خوشحال هستی. أبو سلیمان دارانی هم میگوید: “مَن کان یومه مثل أمسه فهو فی نقصان”، کسی که امروزش مانند دیروز باشد ضرر کرده است . داود طائی هم میفرماید: “إنما اللیل والنهار مراحلُ ینزلها الناس مرحلةً مرحلةً، حتى ینتهیَ بهم ذلک إلى آخر سفرهم، فإن استطعت أن تقدم فی کل مرحلة زادًا لما بین یدیها فافعل، فإنِّ انقطاع السفر عن قریبٍ، فاقضِ من أمرک، فکأنک بالأمر قد بغتک”. همانا روز و شب مرکبهایی هستند که مردم را ایستگاه به ایستگاه پیاده میکنند تا اینکه به وسیله آنان سفرشان پایان پذیرد، اگر که میتوانی در هر مرحله توشهای برای پیش رو برداری این کار را بکن زیرا سفر به زودی تمام خواهد شد، در مورد کار خود اندیشه کن گویی تو در کار خود طغیان نمودهای. یکی از سلف میفرماید: “کیف یفرح فی هذه الدنیا من یومُه یهدم شهرَه، وشهرُه یهدم سنتَه، وسنتُه تهدم عمرَه؟!، کیف یفرح من عمرُه یقوده إلى أجلِه، وحیاتُه تقوده إلى مماتِه؟!”. چگونه در این دنیا شادمانی که روزش ماهش را از بین میبرد و ماهش سال را و سالش عمر تو را؟! چگونه احساس خوشحالی میکنی از عمری که تو را به سوی مرگ راهنمایی میکند و از حیاتی که تو را به سوی ممات فرا میخواند؟ محصول سال تو برادر دوست داشتنی. . ابن قیم رحمه الله میفرماید: “السنةُ شجرةٌ، والشهورُ فروعُها، والأیامُ أغصانُها، والساعاتُ أوراقُها، والأنفاسُ ثمرُها، فمن کانت أنفاسه فی طاعة فثمرة شجرته طیبة، ومن کانت فی معصیة فثمرته حنظل، وإنما یکون الحصاد یوم المعاد، فعند الحصاد یتبین حلو الثمار من مرِّها”. سال همانند درختی است که ماهها شاخههای بزرگ آن وروزها شاخههای آن و ساعتها برگهای آن و نفسها میوههای آن هستند، هر کس که نفسهایش در طاعت بگذرد ثمره درختش پاک خواهد بود و هر که آنها را در معصیت سپری کند میوه ی درختش تلخ خواهد بود، روز برداشت محصول در روز معاد است، در نزد تو محصول شیرینی میوه را از تلخی آن نشان میدهد. در سال تو اینها گم شدند 1700نماز فرض به جماعت، معادل 6018 رکعت، 5300 رکعت نماز سنت همراه با وتر، 420 رکعت نماز شب وتراویح وتهجد. . چه میزان از آنها را به جماعت خواندی؟ چقدر از آنها را در صف اول گذراندی؟ درجه خشوع تو چقدر بود؟ آیا تو را به الله نزدیک کردند؟ 92*روز روزه ی دوشنبه و پنج شنبه. 30 روز روزه ی ایام بیض، 9 روز ذیحجه، روزه ی تاسوعا و عاشورا. چند روز روزه گرفتی؟ چقدر از فضل آن بهره مند شدی؟ رسول حبیب میفرماید: “ما من عبد یصوم یومًا فی سبیل الله إلا باعد الله بذلک الیوم وجهه عن النار سبعین خریفًا”. بندهای که یک روز را در راه خدا روزه بگیرد خداوند به خاطر همان یک روز صورتش را 70 سال از آتش جهنم دور نگه میدارد. 12*ختم قرآن، آیا تو این کار را کردهای؟ و در آن تدبر نمودهای؟ آیا میدانی که هر ختم تومعادل 5/3میلیون نیکی است. 130 هزار*صدقه بر تو واجب است، زیرا پیامبر صلى الله علیه وسلم میفرماید: کل سلامی من الناس علیه صدقةٌ کل یوم تطلع فیه الشمس . در هر روز که خورشید بر تو طلوع میکند بازای هر سلامیکه مردم به تو میکنند بر تو صدقهای است. آیا آن را ادا کرده و بدان وفا نمودهای؟ آیا موجب محکمی و نزدیکی تو به پروردگار شده است؟ یا حتی عزم و نیت آن را کردهای؟
ذکر الله عز وجل- “طوبى لمن وجد فی صحیفته استغفارًا کثیرًا”. بهشت از آنِ کسی است که در نامه ی اعمالش استغفار زیادی باشد.
50حلقهی تربیتی هفتگی به منظور محقق ساختن “هیا بنا نؤمن ساعة”، بیا تا ساعتی ایمان خود را تازه کنیم؛ که این علاوه بر سایر تجمعها میباشد. تا چه حد آنها را انجام دادی؟ و تا چه میزان به برادران و دعوت خود فایده رساندی؟
350روز دعوت دادن به سوی الله، و امر به معروف و نهی از منکر؛ در حالی که پیامبر بزرگوار فضل آن را بیان میکند: “من دعا إلى هدى فله أجرها وأجر من عمل بها إلى یوم القیامة” هر کس که به هدایت دعوت دهد اجر این کار و اجر کسی که به آن عمل میکند تا روز قیامت به او میرسد. همچنین پپیامبر خدا صلی الله و علیه و آله و سلم میفرماید “لئن یهدیَ الله بک رجلاً واحدًا خیرٌ لک من الدنیا وما فیها”. اگر که خداوند به وسیلهی تو تنها یک نفر را هدایت کند برای تو از تمام دنیا و آنچه در آن است بهتر است.
50هفته که در آن میتوان صله رحم و دیدار نزدیکان را انجام داد، به والدین نیکی کرد، به بیماری کمک و از او دیدار کرد و همچنین نیازهای مسلمانان را برآورده کرد. آیا تو توانستی این کارها را انجام دهی؟ چقدر از این اعمال را فقط به خاطر خدا انجام دادی و آنها رابا خودخواهی یا چشم و هم چشمی با دیگران قاطی نکردی؟ یا اینکه برای کسب شهرت و یا تبلیغات یا همجواری با سفیهان انجام دادی؟ سپس نگاه کن که عمل تو چه حجم و اندازه و اثری داشته است؟ میان نیکیها و بدیهای خود سبک سنگین کن؛ و سپس نگاه کن چقدر نیکی راترک کرده و چقدر به دست آوردهای؟ سفارش ابن مسعود رضی الله عنه را به یاد داشته باش “ما ندمتُ على شیءٍ ندمی على یومٍ غَربت شمسه. نقص فیه أَجلِی، ولم یزدد فیه عملی”. بر هیچ چیزی به اندازهی روزی که بر من خورشید غروب کرد نادم و پشیمان نشدم. از اجل من کم شد و بر عمل من افزوده نشد. دقیقههای گرانبها برادر دوست داشتنی. قلب تو در سال 40 میلیون بار زده است با نظمی شگفتانگیز و بیمانند و دقتی بیحساب، همچنانکه 11 میلیون دم و بازدم داشتهای؛ همهی اینها در 500 هزار دقیقه صورت گرفته که یک سال تو میشود. چه شعر گرانبهایی: دَقَّاتُ قَلْبِ المَرْءِ قَائِلَةٌ لَهَ إِنَّ الْحَیَاةَ دَقَائِقٌ وَثَوَانی ضربانهای قلب انسان به او میگوید که زندگی همان دقیقهها و ثانیهها است. واجبات بیشتر از اوقات هستند و مسلمان حسابگر هر ثانیه و دقیقهی گرانبها از عمرش میباشد، شبِ گران قیمت؛ “دقائق اللیل غالیة فلاترخصوها بالغفلة”، دقیقههای شب گرانبها هستند آنها را به غفلت مگذرانید. تو در 5 دقیقه از عمرت میتوانی اعمال بیسار بزرگ و ارزشمندی را انجام دهی:
زندگی با قرآن:
20 بار سوره حمد یا 40 بار سوره اخلاص، یا سوره ملک، واقعه یا حم سجده؛ که تلاوت هر یک اجری بزرگ دارد، یا اینکه یک حزب از قرآن را تلاوت کنی. از جمله کسانی باشی که خداوند را بسیار یاد میکنند: 50 بار بگویی “لا إله إلا الله وحده لا شریک له، له الملک وله الحمد، وهو على کل شیء قدیر، یا”سبحان الله وبحمده 200 بار، یا”سبحان الله وبحمده، سبحان الله العظیم، 100بار، یا”سبحان الله، والحمد لله، ولا إله إلا الله، والله أکبر 100 مرتبه، یا “لا حول ولا قوه إلا بالله150 بار، یا “سبحان الله وبحمده عدد خلقه، ورضا نفسه، وزنة عرشه، ومداد کلماته 60 دفعه، یا 100 بار بر پیامبر خدا صلی الله و علیه و سلم درود بفرستی، بر هر کدام از جملات فوق در احادیث صحیح اجر بزرگی وعده داده شده است.
ارتباط با افراد جامعه: با تلفن صله رحم را برقرار کنی یا به والدینت نیکی کنی یا به مسلمانی سلام کنی و حالش را بپرسی یا اینکه جملات پاکی بنویسی و smsکنی، یا دستانت را به سوی آسمان بلند کنی و برای خانواده و همسایگانت هر آنچه میخواهی دعا کنی، یا به نیکویی شفاعت برادر خود را بکنی، یا به کمکِ فرد گرفتار بپردازی و نیاز آنی او را برآورده کنی، یا دست پیرمردی را بگیری و از خیابان عبور دهی؛ یاصدمه دیدهای را به بیمارستان برسانی و یا خار و خاشاکی را از سر راه مردم برداری.
تکلیف دعوت خود را انجام دهی: امر به معروف و نهی از منکر کنی، یا بحثی را پس از نماز مطرح کنی، یا در حین گفتگوهای موقع جابجایی و سفر اندیشهای را منتقل کنی، یا در شبکه اینترنت کلمات پاکی را منتشر کنی، یا در یکی از جلسات موضوع مهمی را به شراکت بگذاری، یا یک نامهی دعوی از طریق ایمیل به دوستانت بفرستی، یا در یک رای گیری شرکت کنی که به موجب آن دین و دعوت خود را یاری کنی و … از اینجا آغاز کنیم برادر عزیز … با پایان سال و قبل از آنکه فرصتها از دست برود و تو وارد سال جدید شوی، صفحهای مقابل خود بگذار و اولین گام را بردار تا اینکه صفحهی تازهای را از روز اول سال جدید باز کن، طوری که آن صفحه سفید و پاک باشد، صفحهای که با توبه به درگاه باریتعالی آغاز میشود، شعار آن دعوت بسوی خدا و مضمون آن دوستی خیرخواهانه برای مردم است. این سال هجری جدیداست و بر عمل تو گواه است، در ابتدا استاد عاکف ما را نصیحت میکند: “ینتظرکم عامٌ من الجهد والعمل؛ فالمبشرات بین أیدیکم، والأمل ینتظرکم، فإلى المزید من الثبات على منهجکم، وتقدیم فکرتکم إلى العالم، وبذل کل ما تملکون من أجلها؛ لنکون على مستوى الغد المشرق لإسلامنا”، سالی از جهد و تلاش منتظر شماست، بشارتها جلوی شماست و امید انتظار شما را میکشد، پس بسیار بیشتر بر برنامه خود ثبات داشته باشید و اندیشهی خود را به مردم جهان تقدیم کنید و هر چه نیرو داریدبه خاطر ان بذل کنید تا اینکه آیندهی مشرق از اسلام ما باشد. از این رو در شروع سال، این آن چیزی است که دعوت از تو میخواهد:
اول: از گناهان و معاصی خود توبه کن، از افراط و تفریطها در وقت خود، اشکهای ندامت را بر انچه که در کنار الله بودی و قدر ندانستی سرازیر کن، کوتاهی در حق دعوتی که به روشنگری آن نپرداختی و آنگونه که شایسته آن بود آن را یاری نکردی، پس شروعت را با توبه کن و مرارت گذشته را بر دوش نکش، با رها کردن گذشته است که میتوانی با قدرت برخیزی، پس این را راهی به سوی جلو و ملحق شدن به کشتی نجات قرار بده، ستارهای باش در آسمان توبه کنندگان، بازگشتی ظفرمندانه بسوی الله تا در برابر عوامل ضعف یاری شویم.
دوم: به اهدافت نگاه کن و آنها را با دقت مشخص کن و اولویت بندی کن، بر روی شناخت خود مبنی بر راهی که تو را به رضوان الله و یاری دعوت او برساند تاکید کن، امید داشته باش که بهتر از این خواهی بود، اقدام کن، تلاش کن، برنامه ریزی کن و اجرا کن، راه و برنامه ات را خودت انتخاب کن؛ نه اینکه بر اساس رسانههای دروغ پرداز یا بلواها و آشوبها یا طعنهای داخل و خارج تصمیم بگیری. سخت سری باش که هواها تو را نابود نکند، عقل و قلبت را با پایههای دعوت ربانی تغذیه کن، بر اخرت حریص باش که گوهر گرانبهای توست، همت تو بالاتر از اقدام تو باشد.
سوم: از زنگهای هشدار و آگاه کننده بهرمند شو، از این حذرباشهای ممتددر طول سال، از موسمهای خیر توشهای بیندوز تا بر برنامه الله و منهج دعوت استوار باشی، حریص باش تا اینکه شرایط محیط تو و دعوتت را در بر نگیرد هر چند بد باشد، مراقب باش تا بر اساس هواهای خود کار نکنی بلکه بر این حریص باش که حوادث و رخدادها جز بر ثبات و قدرت تو نیفزاید، یقین داشته باش که یاری الله بزودی سر میرسد.
چهارم: چه زیباست که در ابتدای سال جدید از تجدید پیمان با الله و دعوتش سخن بگوییم، از وفا به بیعت با الله، که دعوت به افراد وفاداری نیاز دارد که با عزم و اراده، آرام به سوی بهشتهای پرنعمت حرکت کند، دعوت تو به تو نیاز دارد به کسی با ارادهی قوی که دچار ضعف نمیشود، وفایی ثابت که رنگ به رنگی و غدر با آن دشمنی نمیکند، قربان کردن خود که طمع و بخل ان را تغییر نمیدهد، معرفت به مبدا و ایمان به آن و تقدیر او که از خطا مصون است و انحرافی ندارد. تصمیم بگیر، اقدام کن، پیش برو ﴿وَعَجِلْتُ إِلَیْکَ رَبِّ لِتَرْضَى﴾ (طه: آیه 84، این سخن حسن بصری را به یاد داشته باش: «رحم الله عبدًا وقف عند همِّه، فإن کان لله مضى، وإن کان لغیره توقف».