دروغ گفتن و شفاف نبودن زوجین با یکدیگر از اصلیترین عللی است که میتواند بنیاد اعتماد بین آنها را دچار تزلزل نماید. اگر زن به دروغ گفتن عادت نماید و نتواند به اشتباهاتش اعتراف کند، شوهر را در شرایطی قرار میدهد که اگر راست هم بگوید نتواند به وی اعتماد کند و او را صادق […]
دروغ گفتن و شفاف نبودن زوجین با یکدیگر از اصلیترین عللی است که میتواند بنیاد اعتماد بین آنها را دچار تزلزل نماید. اگر زن به دروغ گفتن عادت نماید و نتواند به اشتباهاتش اعتراف کند، شوهر را در شرایطی قرار میدهد که اگر راست هم بگوید نتواند به وی اعتماد کند و او را صادق بپندارد و همچنین بر عکس.
زوجین اگر با یکدیگر شفاف و صادق باشند، تمام مشکلات و نابسامانیها از بین خواهد رفت و اگر صراحت کلام و شفافیت نباشد، اعتماد از بین آنها رخت بربسته و شک و شبهه پدید آمده، در مشکلات به روی آنها گشوده خواهد شد.
اگر به روابط زناشویی از بُعد خانواده و یک نهاد اجتماعی بنگریم و مورد بررسی قرار دهیم؛ خواهیم یافت که یقینا دروغ گفتن، نهاد آن را از بین برده و یا در خوشبینانهترین حالت امنیت و آرامش از آن خانه خواهد رفت. بنابراین، ما نمیتوانیم به مباحثی همانند دروغ زشت و خوب بپردازیم و اگر بنیان خانوادهای بر اساس دروغ بنا نهاده شده باشد نمی توان توقع داشت آن خانواده آیندهی مفید و سالمی داشته باشند و بنیاد صالحی در اجتماع باشند.
در مورد اینکه رو راست بودن زن و شوهر با یکدیگر از اصلیترین عوامل تشکیل خانواده میباشد، هیچ اختلاف نظری وجود ندارد، زن و شوهر باید در تمام شرایط با یکدیگر روراست و شفاف باشند، چرا که این یک امر ضروری برای خانواده بوده و در راستای ایجاد تفاهم ، محبت و اعتماد بین آنها میباشد.
چرا زوجین به یکدیگر دروغ میگویند؟
برخی بر این باور هستند که از آنجا که مرد شرقی اعتماد به نفس بالاتری دارد و از همسرش نیز هراسی ندارد، از همین رو کمتر دروغ می گوید. و کمتر اتفاق میافتد که به نظر زن توجه کند. و در موارد خیلی کمی امکان دارد دروغ بگوید. و از آنجا که مرد بیشتر وابسته به خانواده پدریاش است، در اختلافات ناچارا زن خطاکار معرفی میگردد. به همین دلیل بیشترمشکلات بین زن و خانواده شوهرش میباشد، و مرد برای این که زنش را خطارکار معرفی نماید، به دروغ روی میآورد.
برخی نیز معتقدند که بسیاری از مردان بهدروغ میگویند که دلبسته زن دیگری هستند، در حالی که صرفا فقط ادعا میکنند. همانند مردی که زنش را تهدید به تجدید فراش میکند، در حالی که خودش هیچ علاقهای بدین کار ندارد.
مرد بدین جهت دست به چنین عملی میزند که غیرت همسر خود را برانگیخته نماید و بداند که چقدر همسرش به وی علاقهمند هست. و این عینا همان چیزی است که زن را در نگرانی و تنگا قرار میدهد. چرا که احساس وجود وجود هوو در زندگی، از جمله عللی است که زن را ناراحت ساخته و احساساتش را جریحهدار مینماید. بر همین اساس، برای هر مردی شایسته هست تا به نحوی بهتر و شرافتمندانهتر از احساسات همسرش باخبر گردد.
معمولا زن از دروغ گفتن هراس بیشتری دارد، چرا که از عواقب آن نگران است و میاندیشد که اگر شوهر به حقیقت پی ببرد، چه خواهد شد. زن تنها زمانی دروغ میگوید که بترسد با راست گفتن، خانوادهاش از هم بپاشد، و این خود میتواند نتایج ناخوشایندی از بُعد اجتماعی داشته باشد.
چنانچه برخی از زنان تنها زمانی دروغ میگویند که شوهرانشان از آنها در مورد مسائل خاص خانواده پدریشان بپرسند و زن دوست ندارد شوهرش نسبت به آن چیزی بداند، از همین رو جوابی برخلاف حقیقت میدهد تا بدین صورت هیچ ضرری متوجه او و خانواده و شوهرش نشود.
نظر شریعت
شریعت فقط در سه صورت دروغ گفتن را مباح میداند، یک: در مورد مسائل جنگی، دوم: هنگامی که قصد اصلاح روابط بین مردم باشد و سوم: برای زن، آنهم زمانی که کلماتی عاطفی برای زن گفته شود.
بدین معنا که زن را متصف به صفات و کمالاتی نماید که در او نیست. و این بستگی به مبالغه شوهر در تعریف و شوخی با زن دارد. و این قبیل دروغها از قبیل دلخوش کنیهای مهربانانه میباشد که باعث دلگرمی و جذب زن میگردد. و چنان تاثیری بر زن می گذارد که باعث گرم شدن کانون خانواده و خوشبخت شدن آنها میشود. و شنیدن این قبیل دروغها را زنان از جانب شوهرانشان خوشایند میدانند و دوست دارند. در اینجا هدف شوهر از دروغ گفتن، دلخوش کردن همسرش میباشد و مشتاق کردن وی به خوشبختی برای استحکام بنیان خانواده. و همچنین برای حفاظت روابط زن و شوهری و استمرار بخشیدن و پویا نمودن آن.
گاهی اوقات تظاهر کردن به چیزی یا دروغ گفتن، بخاطر حفاظت بنیاد خانواده و مصلحت فرزندان و حفظ اسرار و رازها میباشد و این بخاطر جلوگیری از ایجاد اختلاف بین زن و شوهر و بین آن و دیگران میباشد و یا برای اصلاح نمودن اختلافاتی که بین مردم بوجود آمده است. و گفتن چنین دروغی مباح است. ولی باید مدنظر داشت فقط در شرایطی مجاز هست که فرد ناچار باشد، چرا که مبادا به یک عادت بشود.
پیامبر ـ صلی الله علیم و سلم ـ فرمودند: فرد آن قدر راست می گوید، که در نزد خداوند به عنوان فردی راستگو نوشته میشود و گاهی فرد آن چنان دروغ میگوید که در نزد خداوند دروغگو قلمداد می شود(مسلم).
لذا چیزی به نام دروغ سیاه و سفید«خوب و بد» وجود ندارد. رسول خدا ـ صلی الله علیم و سلم ـ دروغ گفتن را فقط برای شرایط خاص و شناخته شدهای مباح دانستهاند. و ایشان بدین وسیله خواستهاند تا با کمترین ضرر از یک مصلحت بزرگتر حفاظت نمایند. ولی اگر دروغ گفتن به عنوان یک عادت و روش قرار گیرد، اسلام شدیدا آن را رد می نماید و علاج این مشکل تنها در جایی یافته می شود که به مبادی و اصول دین اسلام برگشت داده شود. چرا که اسلام ازدواج را به عنوان یک عامل برای آرامش و رحمت و همزیستی نیکو قرار داده است. وقتی شوهر همسرش را دوست دارد، بر وی لازم هست به همسرش، احترام بگذارد، و اگر از دست او ناراحت شد، به او ظلم نکند. پس اگر ما از این اصول و مبادی تبعیت نمودیم نیازی به بیان ادعاهای پوچ، حیله و نیرنگ نیست.
فرجام ناخوشایند دروغ
وقتی یکی از زوجین به دروغ بودن گفتار همسرش پیبرد این بیانگر ذکاوت و تیزهوشی وی نمیباشد، چرا شرائط و حالات هستند که حقیقتها را کشف و نمایان میسازند. و از لحاظ عادت اگر دقت داشته باشید کسی که دروغ بیشتری می گوید معمولا به گفته طرف مقابل خود نیز شک بیشتری دارد. معمولا اگر دروغ به سبب مسائل کوچک و ریز باشد زوجین از یکدیگر در میگذرند، چرا که مودت و دوستی بین آنها قویتر از آن هست که چنین مواردی بتواند از علاقه آنها نسبت به یکدیگر بکاهد، اما اگر بین زوجین محبت و عشقی نسبت به یکدیگر نباشد و رابطه زناشویی از بنیاد سست باشد، در چنین حالاتی ممکن است افشاء شدن دروغ منجر به جدایی و طلاق گردد. چرا که زوجین نمیتوانند به یکدیگر اعتماد کنند.
به دروغ، نه بگویید
شناخت و آگاهی زن و شوهر از مهارتهای گفتگو و گفتمان یکی از عوامل مهم در زندگی زناشویی و پایدار بودن آن میباشد. حال باید دانست چه کلماتی هستند که زن و شوهر به هنگام اختلاف به یکدیگر باید بگویند؟ چطور هر یک از آنها به دیگری با صراحت سخن بگوید، به گونهای که طرف مقابل از شنیدن آن خشمگین نشود؟ هر یک از زوجین وقتی همسرش طبیعتا فردی ساکت و خوددار هست، چطور با او رفتار نماید؟ چه جملاتی هستند که یکی از زوجین را ناراحت میکند یا از ترس او میکاهد؟ بهترین زمانها برای بیان صادقانه رازهای درونی و اسرار چه زمانی ست؟
برای پایدار ماندن یک رابطه صحیح سوالات بسیار زیادی وجود دارد، حال این رابطه زناشویی باشد، یا رابطه دوستانه و یا دیگر تعلقات. برای زن و شوهر این امکان وجود دارد که در طی برخوردهای شبانه روزی با یکدیگر این مهارتها را آموخته و برای هر یک چاره و راه علاجی بیندیشند.
بر هر یک از زوجین لازم است تا دیگری را در این زمینه یاری نماید. بدین معنا که هر یک به دیگری این فرصت را بدهد تا به طبیعت و شرایط عادی خود بازگشته و ازهر گونه نقد پی در پی و کارها و گفتارهای آزار دهنده اجتناب نماید. و با هم گفتمان درک یکدیگر و بخشش نسبت به هم را داشته باشند و از من من کردن برحذر باشند و بهجای آن از واژه ما استفاده کنند. و برای مستحکم کردن این علاقه و رابطه تلاش نمایند.
در پایان شایان ذکر است که بدانیم؛ اکثر مردم دیگران را باعث پدید آمدن هر مشکل میدانند. دائما میشنویم که می گویند: علت این مشکل پدرم بود یا مادرم بود یا از جانب مدرسه این مشکل بوجود آمده است. انسانها معمولا این کلمات را بکار میبندند و هر فرد دوست دارد، از زیر بار مسئولیت شانه خالی نموده و کم کاری و بی توجهی را به دیگران نسبت دهد. این، عملکردِ افراد سست عنصر و سلبینگر می باشد.
اما فرد مثبت نگر و مسئولیتپذیر به خودش مینگرد، و هرگاه مشکلی برایش پیش میآید به خودش میآید و مشکل را در رفتار و کردار خود جستجو می نماید.
ما از زن و شوهر این را می خواهیم که بوقت پیش آمدن هرمشکلی از همین روش استفاده نمایند. به خودشان توجه کرده و از خود حسابرسی کنند. وهر یک کوتاهی شخصی خود را بیابد و ببینند چه کوتاهی از وی در این زمینه سرزده است. و بعد از آن با پیاده کردن یک برنامه و نقشه برای خود، در برابر مشکلات بعدی از آن بهره ببرد. بر همین اساس است، که می گوییم: یکی از منافع مشکلات زناشویی این است که هر یک از زن و شوهر به قدرت خود پی برده و میفهمند چقدر برای برطرف کردن مشکلات تلاش میکنند.
به قلم: خالد سعد النجار
مترجم: عصمت الله تیموری