الحمد لله، نحمده ونستعينه، ونتوب إليه ونستغفره، وصلِّ اللهم على نبينا محمد وعلى آله وصحبه أجمعين، أما بعد: این، اولین مجموعه از “سخنان نغز” دانشمند و فقیه بلند آوازه ، شيخ علي طنطاوي ـ رحمه الله ـ است که از کتاب ” في سبيل الإصلاح” گلچین نموده ام.     شيخ علي طنطاوي ـ که […]

الحمد لله، نحمده ونستعينه، ونتوب إليه ونستغفره، وصلِّ اللهم على نبينا محمد وعلى آله وصحبه أجمعين، أما بعد:

این، اولین مجموعه از “سخنان نغز” دانشمند و فقیه بلند آوازه ، شيخ علي طنطاوي ـ رحمه الله ـ است که از کتاب ” في سبيل الإصلاح” گلچین نموده ام.

 

 

شيخ علي طنطاوي ـ که خدایش بیامرزد و در بلندترین درجات بهشت جایش دهد ـ می‌فرماید:

 

1ـ در گذشته، شاعران “ماه” را می‌ستودند و چهره‌های زیبا را به آن تشبیه می‌کردند، حالا که بشر به کره ماه رسیده و قدم بر آن نهاده است، می‌داند که ماه، مانند زمینِ خود ماست؛ سخره، ریگ ، خاک!

 

2ـ هرکه در دیده‌ها و شنیده‌هایش می‌اندیشد، نشانه‌هایی که باعث استحکام ایمان در قلبش شود، می‌یابد. اما آنکه همچون حیوانات دغدغه‌ای جز خوردن ، نوشیدن و شهوت‌رانی ندارد، از کنار همه نشانه‌های خدا بی‌توجه می‌گذرد، به مخلوق می‌نگرد و خالق را به فراموشی می‌سپارد. می گوید: ﴿ إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَى عِلْمٍ عِنْدِي ﴾( این ها در سایه‌ی آگاهی و دانشی که دارم به من داده شده است) [القصص: 78]، و این سخن خداوند را فراموش می‌کند: ﴿ وَمَا أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا ﴾( جز دانش اندکی به شما داده نشده است) [الإسراء: 85].

 

 3ـ آنکه در قلبش ایمان به خدا جای گرفته است، از مشاهده اکتشافات علمی و اخترعات مدرن، بر ایمانش افزوده می‌شود.

 4ـ انسان جائز الخطاست. پس باید به طرف کسی که خطا نمی‌کند(الله) برگردیم. باید آنچه را بشر در آن اختلاف کرده‌اند رها کرده به چیزی که خالق بشر مشروعش گردانیده است روی آوریم. میزان سنجش، شریعت الهی است.

 

5ـ  علم، دین است، باید دید که دین خود را از که می‌گیریم. باید علم را از انسان مطمئنی که به علم و ایمانش اعتماد داریم  بگیریم.

 

 6ـ شیطان چون از تحریف قرآن نا امید شد، از راه تأویل آن درآمد. به برخی مردم آموخت که قرآن را بر خلاف آنچه منظور خداست تفسیر و تأویل نمایند. ما را از راه عدم تفکر و فهم آیات خدا و عمل و به دستورات و ممنوعاتش گمراه کرد. به این هم بسنده نکرد، بلکه به ما آموخت به جای اینکه مردم را با فهم قرآن به خشوع وادرایم، با نغمات قرآنی آنان را به گریه اندازیم.

 

7ـ عقیده، اصل و ریشه همه چیز است. اگر کسی همه‌ی روزها را روزه دارد و شب‌ها را در نماز ایستد، اما در ایمان و عقیده‌اش شرک باشد، همچون دانش آموزیست که سؤالات امتحان را گرفته در کنج خانه نشسته به همه آنان پاسخ داده است ، ولی نامش را از دفتر و پرونده‌های مدرسه خط زده است.

 

 8 ـ دعوتگران زیاد شده‌اند و مسلمانان هم آماده پذیرش دعوتشان هستند، اگر اختلافات دعوتگران همچنان باقی بماند و جدالشان زیاد شود، گناه خود و پیروانشان بر گردن آنان است.

 

9 ـ کجاست قلم‌هایی که این واقعیت را به مسلمان بفهماند که استعمار او را از قرآن ، دین و تاریخش دور نساخته مگر بدین خاطر که تیزترین سلاح و محکم‌ترین زره‌اش را از وی بگیرد تا هنگام هماوردی با او ، با انسانی لخت و بی‌دفاع مواجه گردیده به راحتی او شکار نموده به بردگی‌اش گیرد.

 

10ـ هرگز دیده‌اید سرمایه‌داری که صندوق‌هایی طلا از پدر به ارث برده باشد، ولی از حفاظت آن غفلت ورزیده چشم به جیب دشمنانش دوزد تا با چندرغازی که به وی می‌بخشند، سرمایه‌دار شود؟! این مثال ماست، آنگاه که دین خود را رها کرده به قوانین استعمار چنگ می‌زنیم.

 

11 ـ نادانی، بهتر از علمی است که با امانت توأم نگردد. چنین عالمی، همچون طبیب فاجری است که به بیمار خیانت کرده معالجه‌اش را به تأخیر می‌‌اندازد، تا مریض را همواره محتاج خود نگه داشته سرکیسه‌اش کند. گاهی خباثتش به جایی می‌رسد که به جای درمان، با تجویز دارویی مهلک، او را از پای در می‌آورد.

 

أحمد بن سواد/ الألوکة

ترجمه: حسین سلیمان پور/ انواروب