قال الله تبارک وتعالي(ان الشيطان لکم عدومبين فاتخذوه عدوا انما يدعوا حزبه لکونوا من اصحاب السعير) خداوند تبارک و تعالي شيطان را دشمن ما معرفي کرده است : و صراحتا مي فرمايد: شيطان دشمن شما است، مي خواهد شما را با خودش به جهنم بيندازد، پس او را به عنوان دشمن تلقي کرده  ومتوجه حيله […]

قال الله تبارک وتعالي(ان الشيطان لکم عدومبين فاتخذوه عدوا انما يدعوا حزبه لکونوا من اصحاب السعير)

خداوند تبارک و تعالي شيطان را دشمن ما معرفي کرده است : و صراحتا مي فرمايد: شيطان دشمن شما است، مي خواهد شما را با خودش به جهنم بيندازد، پس او را به عنوان دشمن تلقي کرده  ومتوجه حيله او باشيد و خود را از همراهي و رفاقت با شيطان  و دوستان او بر حذر داريد . به همين سبب، آدم عاقل بايد دوست خود را از دشمنش تشخيص داده و او را خير خواه خودش بداند و از راهنمائي او بهرمند شود و سعي کند دشمن خود را بشناسد و  او را بد خواه خود دانسته از او اطاعت وپيروي نکند.

 

بزرگان مي فرمايند: جاهل4علامت دارد:1-بدون علت ناراحت مي شود.2- در باطن نفس را پيروي مي کند.3- مال را در غير محلّش خرج مي کند.4- دوست را از دشمن تشخيص نمي_دهد.

(چون به جاي اطاعت از رحمان، از شيطان پيروي مي کند.)

علامت عاقل 4 چيز است :

1-از جاهل در مي گذرد  2- به خواهشات نفساني توجهي نمي کند 3-مال را در محلش خرج مي کند 4- دوست را از دشمن باز مي شناسد.

اگر به تاريخچه دنيا  بنگريم، اولين کسي که باعث مشکلات  و درگيري بين مردم بوده  شيطان هست. از آن روز که با وسوسه در قلب حضرت هوا، باعث بيرون راندن او و شوهرش آدم از جنت شد و  روزي که بذر حسادت را در قلب قابيل کاشت و با وسوسه در ذهن وي، قتل برادرش هابيل را برايش مزين کرد و در بين فرزندان حضرت آدم که تا آن روز برادرانه در کنار هم زندگي مي کردند و مي بايست کمک و بازويي براي همديگر مي بودند، با ورود شيطان در اعضاء و جوارح قابيل و تسخير فکر و ذهن او، دست به جنايتي زد که تا آنروز نظير نداشت  و بدعتي در دنيا پاي گذاشت که تا قيامت هر قتلي صورت گيرد در نامه اعمال او هم جرم نوشته مي شود.

شيطان طبق قسمي که خورده تا روز قيامت دست از کار نکشيده و با خط دادن به شاگردان و رهنمايي کردن آن ها، براي به انحراف کشاندن انسانها دست از تلاش بر نمي دارد و براي فريب هر کس، فرد خاص و روش مخصوصي دارد.او هر روز  از ميزان فعاليت نماينده هاي خودش سوال مي کند و  کسي در نزد او بهتر است که توانسته باشد با وسوسه خود ضرر بيشتري را به فرزند آدم بزند. ما در اکثر دعواها و اختلافات خانوادگي و قتل و غارت ها ردپاي شيطان را مي بينيم و هميشه بعد از دعوا و ناراحتي ميگوييم: «لعنت بر شيطان»  ولي باز هم دست از همراهي او برنمي داريم و از او اطاعت مي کنيم، بدون توجه به هشدار هايي که خداوند و پيامبر به ما داده است مبني بر اينکهاو را دشمن تلقّي کرده و با وي طرح دوستي و رفاقت نريزيم و خداوند سخت تهديد کرده است که هر کس از او پيروي کند جاي او جهنم خواهد بود و ما در قيامت، جهنم را از پيروان جني و انسي او پر مي کنيم.قرآن بارها نسبت به اين موضوع هشدار داده است و براي ما داستان هايي از گذشتگان و از به انحراف کشيده شدن آن ها توسط شيطان بيان داشته است و متذکر شده است که پايه گذاري بسياري از اعمال زشت و بد امّت هاي گذشته  حيله و مکر شيطان بوده است .اگر نمرود ادعاي بالاترين ابرقدرتي در جهان را داشت و اگر فرعون در دنيا ادعاي خدايي مي کرد چيزي جز وسوسه شيطان و فرزندان او نبود، ولي متاسفانه در دنياي کنوني عده اي از مسلمانان دنبال شيطان افتاده اند و دست به قتل ، ظلم و  جنايت مي زنند و چنان شيطان اين کار را برايشان آراسته و مزيّن کرده است که به جاي اينکه تنفر و انزجار از اين کار ها نشان بدهند،آن را باعث افتخار مي دانند و چنان قبح کارهاي زشت از جامعه برداشته شده است که انسانها اعمال زشت خود را شاهکار مي دانند و اين مصيبت متاسفانه بين اهل علم و خواص هم رسوخ کرده به همين سبب با کمال تاسف بسياري از صفات زشت را در وجود برخي خواص و قشر علما مي بينيم  که از جمله آنها ميتوان به غيبت و حسادت، دو صفت بسيار بد و عبادت سوز اشاره کرد .رسول الله (ص)در مورد حسادت مي فرمودند: همانند تيغي است که تمام خوبي ها را مي تراشد و يا مي فرمايند: تمام خوبي ها را مي سوزاند. و در مورد غيبت هم وعيد زيادي از جانب رسول الله (ص) وارد شده که از آن جمله مي توان به اين حديث اشاره کرد که مثل خوردن گوشت برادر است، ولي امروزه اگر در مجالس  و محافل ما غيبت نشود آن مجلس خسته کننده وملال آور خواهد بود . ما را چه شده که اينقدر راحت فريب شيطان را مي خوريم و آنچه همه ما آن را به عنوان کار بد مي شناسيم، با خيال راحت انجام مي دهيم! و چنان با شيطان دوست شده ايم که وسوسه او را بدون هيچ مقاومتي پذيرفته به آن عمــــل مي کنيم.به ياد قصه حضرت يحيي(ع)افتادم آنگاه که  شيطان را ديد و از او پرسيد: مردم را چگونه مي بيني؟ گفت مردم سه گروه هستند:يک گروه شما انبيا ء هستيد که فريب دادن شما مشکل است،يک گروه هم هستند که تلاش زيادي براي گمراهي آن ها ميکنم،و گروه ديگر مثل سنگي هستند که به هر طرف پرتاپ کنم مي روند.امروزه با تاسف زياد ما همان گروه سوم هستيم که با يک اشاره شيطان زشت ترين و بدترين اعمال را انجام مي دهيم و براي انحراف ما نياز به هيچ تلاش و کوششي هم ندارد.                                                     

 حال بر گرديم به اصل موضوع که چرا ما اينگونه راحت فريب مي خوريم و عبادت هايمان را نابود ميکنيم؟يکي از دلائل اين است که ما واقعا او را به عنوان دشمن و معاند نشناختيم و طريق وسوسه و راه ورود شيطان را هم نمي دانيم.براي اهميت اين مسئله و اينکه واقعا چگونه از دست شيطان و توطئه هاي او در امان باشيم، به  راهاي نفوذ شيطان که يکي از حکماء فرمودند  توجه کنيم.

بزرگي فرمودند: علت اينکه ما فريب ميخوريم اين است که ما راه هاي نفوذ شيطان را نمي دانيم، براي دفاع، بايد اول راه هاي ورود دشمن را شناخت و آن ها را بست و بعد احساس امنيت کرد.لذا اين بزرگوار  فرمودند که شيطان از 10 راه وارد اعضاء و جوارح ما مي شود وفکر مارا تسخير مي کند، لذا بر  ما لازم است اين راه ها را شناخته و براي مسدود ساختن آن چاره اي بينديشيم تا بتوانيم خودمان را در برابر حيله شيطان واکسينه سازيم.

1- حرص: اولين حيله شيطان براي به دام انداختن انسان استفاده از ابزار حرص است. براي مقابله با او بايد به قناعت و اعتماد بر خداوند روي آورديم. با الگو گرفتن از اين آيه(و ما من دابَّة في الارض الّا علي رزقها)با تفکّر در اين آيه در مي يابيم که خداوند روزي دهنده همه موجودات عالم است، پس حرص چه فائده اي براي انسان دارد؟ لذا بايد تصميم بگيريم که از اين صفت مذموم دست برداشته و به تقسيم خداوند درمورد روزي بندگانش اعتماد کنيم

2-اميد به زندگي و آرزو هاي زياد در دنيا: شيطان هميشه وسوسه مي کند که تو حالا جوان هستي وزنده خواهي بود، بنابراين براي زندگي خودت تلاش کن و دست از کوشش برندار و فعلا شاد باش و خوب زندگي کن و از هر طريقي  مي شود پول در بياور. فرصت براي توبه باقي هست. راه مبارزه با اين ترفند شيطاني اين است که انسان به مرگهاي ناگهاني که براي انسانها و اطرافيانش پيش مي آيد بينديشد. خيلي از انسان ها بدون اينکه آمادگي براي موت داشته باشند مي ميرند.با توجه به اين آيه(و ما تدري نفس باي ارض تموت)مي فهميم که آرزوي زندگي طولاني يک خواب و خيال بيش نيست و اين فکر از وسوسه هاي شيطان است.

3-يکي ديگر از اين راه هاي نفوذ شيطان، طلب  راحتي ونعمت و دل خوش کردن به نعمتها  و امکانات رفاهي  در زندگي است. شيطان لذا به اين ها دلبسته مي شويم و مي پنداريم که اين ها جاودانه خواهند بود، ولي با خواندن اين آيات(ذرهم ياکلو و يتّمتعوا. و ان متعناهم سنين)متوجه مي شويم که اينها روزي از ما گرفته خواهند شد، همانطور که از پيشينيان ما گرفته شد. چه آنکه آنان انواع و اقسام وسائل رفاهي داشتند، ولي روزي همه آنها را گذاشتند ودست خالي دنيا را ترک کردند و رفتند.

4-دام ديگر شيطان، عُجب و خودپسندي است: اينکه انسان براي خودش حقي قائل شودو خود را از ديگران يک سر و گردن بالاتر دانسته به زيبايي و قيافه خود ببالد. علاج اين درد آن است که انسان به آيه(فمنهم شقي و سعيد)فکرکرده از عاقبت کار خود بترسيد و بينديشد که جزء کدام گروه خواهد بود، زيرا براي او معلوم نيست که آينده  چگونه خواهد شد ودرکدام ليست قرار خواهد گرفت، براي همين از عجب و خودپسندي دست بر داشته و به فکر درست کردن عاقبت خود شود.

5-بي احترامي به ديگران و رعايت نکردن حق آنها : اينکه انسان به ديگران به ديده حقارت بنگرد و آنها را بي ارزش بداند و براي خودش ارزش بالاتري قائل شود. براي مبارزه با اين حيله شيطان انسان بايد به آيه (و لله العزة ولرسوله و المومنين)بينديشد و بداند که ارزش و عزت واقعي مال خدا و رسولش و مومنين ميباشد.پس اگر انسان جزء مومنين صالح ونيکوکار بوده و به حق خود قانع باشد وبه حقوق ديگران احترام وارزش قائل شود، عزتمند خواهد بود، در غير اين صورت ارزشي ندارد، لذا بايد تلاش کند که اسمش در ليست مومنين ثبت شود.

6-حسد: شخص حسود به ديگران حسادت مي ورزد و به تقسيم و تقدير خداوند از اينکه به فلان بنده لطف کرده وبه او چيزي عنايت کرده که اين شخص ندارد حسادت مي ورزد و به علم ديگران،به جمال و زيبايي ديگران، به ترقي ديگران و… هميشه حسادت مي ورزد، اگر خبر ترقي وپيشرفت کسي به گوشش برسد سخت ناراحت مي شود. براي رهايي از اين معضل بايد به آيه (نحن قسمنا بنيهم معيشتهم في الحياة الدنيا…..) فکر نمود. وقتي بنده اين آيه را مي خواند که  خداوند مي فرمايد:ما روزي را در دنيا بين بندگان خودمان تقسيم کرديم.با خود مي گويد: پس چرا من در اين افکار پليد دست و پا بزنم در حالي که اين خواست خداوند است واين تقسيم خداوند و تقدير اوست و حکمت خداوند چنين است که به او به اين صورت لطف و احسان کند با تقدير و تقسيم خداوند نمي شود مقابله کرد، لذا دست از اين کار برمي دارد.

7-ريا: اينکه براي شخص رضايت و تمجيد مردم مهم باشد و در مقابل مردم کارهاي خوب و مفيد انجام دهد، در عبادت دقت بيشتري کند که مورد تعريف ديگران قرار گيرد ودر خلوت و خفا برايش عبادت لذت و معنايي  نداشته باشد، و اينکه تلاش کند که مردم  او را صالح و نيک تصور کنندو به ديد ديگري در او نظر افکنند. راه رهايي از اين افکار شيطان تفکر و تدبر در آيه (فمن کان يرجو لقاء ربّه فليعمل عملا صالحا ولا يشرک بربه احدا) است.با خواندن اين آيه متوجه مي شود، کسي که اميد ملاقات خداوند رادر روز قيامت  داشته باشد بايد عمل صالح خود را فقط براي خداوند انجام داده و براي چشم مردم از شريک قرار دادن براي خداوند دست بردارد.بنابراين تصميم  مي گيرد که عبادتش فقط براي خداوند باشد  تا اينکه از ملاقات او در قيامت محروم نشود و براي کار هاي خود پاداشي از جانب دادار دادگر حاصل نمايد.

8-بخل.راه ديگر نفوذ شيطان بخل مي باشد که براي انسان انفاق و خرج کردن از ترس اينکه مبادا کم شود سخت مي شود. انسان با تفکر در اين آيه (وما عندکم ينفدوما عندالله باق)با شيطان مبارزه نموده و بخل را کنار مي گذارد.

9-تکبّر. دام ديگر شيطان تکبر است. و راه مقابله با آن تواضع و فروتني است. با تفکر در اين آيه: (انا خلقناکم من ذکر و انثي و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا انّ اکرمکم عند الله اتقاکم)اين قيافه ،رنگ پوست و ظاهر ما فقط براي شناختن ما است و اينها باعث فضيلت و برتري نمي باشد و برتري فقط به تقوا و ترس از خداوند است لذا سعي کند که تقوا و تواضع را پيشه سازد

10-طمع: دام ديگر شيطان طمع در مال مردم است، راه مقابله با آن نا اميدي از آنچه نزد مردم است و اعتماد کردن به اين آيه قرآن(و من يتوکل علي الله فهو حسبه)است. اينکه فقط بايد با توکل بر خداوند زندگي کرد ودانست که او مالک همه چيز است و کسي که از خداوند بترسد، خداوند او را  از  جايي رزق ميدهد که گمان هم نميکند.(ومن يتق الله يجعل له مخرجا ويرزقه من حيث لا يحتسب) بنا بر اين با عمل به اين آيات دست از طمع برداشته متوجه مالک حقيقي دنيا شود و زندگي آرامي را شروع نمايد.

 

 

احمدعلی یاری