انواروب : آن شاهد عینی مردی نحیف و لاغر بود که ده روز تمام آن هم با پای پیاده از زیر تیغ جنایتکاران صرب در شرق بوسنی گریخت تا راوی بزرگترین جنایت و نسل کشی تاریخ اروپای پس از جنگ جهانی دوم باشد. “مولودالدین اوریچ” یا همان مسلمان اهل سربرنیتسا بالاخره خود را به اردوگاه […]

انواروب : آن شاهد عینی مردی نحیف و لاغر بود که ده روز تمام آن هم با پای پیاده از زیر تیغ جنایتکاران صرب در شرق بوسنی گریخت تا راوی بزرگترین جنایت و نسل کشی تاریخ اروپای پس از جنگ جهانی دوم باشد. “مولودالدین اوریچ” یا همان مسلمان اهل سربرنیتسا بالاخره خود را به اردوگاه پناهجویان واقع در فرودگاه شهر توزلا رساند و تا به امروز آن حکایت تلخ و خونین را بارها برای مردم جهان و دادستانان دادگاه های بین المللی بازگو کرده است.

 

صبح یک روز جمعه و به عبارت دقیق تر صبح روز جمعه 21 جولای 1995 بود. آن روز گرمای هوا غوغا می کرد و اوریچ نیز برای نخستین بار از آن روز وحشتناکی می گفت که یک هفته و نیم قبل از آن شاهد بود. او گفت که چگونه 15 هزار مرد و پسرجوان پس از آن که نیروهای هلندی کلاه آبی سازمان ملل متحد منطقه حفاظت شده سربرنیستسا را به نیروهای صرب بوسنیایی ژنرال “راتکو ملادیچ” تسلیم کردند، راه فرار در پیش گرفتند و گفت که چگونه خودش درست دو روز پس از آن از میان کوه اجساد قربانیان تیرباران های دستجمعی فرار کرد و جان سالم بدر برد.

آن چه که مولودالدین اوریچ در آن روز برای خبرنگاران مجله اشپیگل روایت کرد در ادامه کار تبدیل به حلقه کانونی زنجیره ای از مدارک و شواهدی شد که وحشتناک ترین جنایت تاریخ پس از جنگ دوم جهانی در اروپا لقب گرفت یعنی کشتار بیش از 8 هزار مرد مسلمان بوسنیایی توسط جنایتکاران صرب در شهر سربرنیتسا. اوریچ به عنوان اصلی ترین شاهد عینی آن جنایت تا به امروز بارها در برابر قضات دادگاه بررسی جنایات جنگی دن هاگ حاضر شده و بارها مشاهدات خود را تعریف کرده و به احتمال قوی در آینده نیز بارها آن را تعریف خواهد کرد.

تا به امروز که بیست سال از آن کشتار جمعی سربرنیتسا می گذرد، بسیاری از رویدادهای آن زمان مورد مناقشه و اختلاف است. همچنان مشخص نیست که آیا آمار قربانیان همان رقم 8372 نفری است که در آمارهای رسمی شهر سربرنیتسا ثبت شده است یا رقم واقعی کشته شدگان بیش از این است. هنوز هم استخوان هایی از دل زمین های شرق بوسنی بیرون کشیده می شود و مورد آزمایش DNA قرار می گیرد و هر بار پرونده یکی از مفقودالاثرها به این ترتیب بسته می شود. با این حال در این مورد هیچ تردید و اختلافی وجود ندارد که در آن زمان یک نسل کشی آن هم در قلب اروپا به وقوع پیوسته است. دادگاه بررسی جنایات جنگی و دیوان بین المللی لاهه هیچ شک و تردیدی در مورد وقوع این جنایت بزرگ ندارند اما این پرونده مهم هنوز هم تنها یک قطعنامه صادره از سوی شورای امنیت سازمان ملل را کم دارد.

و البته دلیل عدم صدور چنین قطعنامه ای در طول تمام این سال ها کاملا مشخص است. بوسنی هرزگوین به عنوان یکی از جمهوری های سابق یوگسلاوی سابق و به عنوان سرزمینی چند ملیتی که اقوام مسلمان بوسنیایی و صرب های ارتدوکس و کروات های کاتولیک را در خود جای داده است، از دیر باز تا به امروز به یکی از موارد بزرگ اختلاف ابرقدرت ها و قدرت های منطقه ای بدل شده است. این جمهوری که در سال 1995 از فدراسیون یوگسلاوی سابق که تحت سیطره صرب ها قرار داشت جدا شد هنوز هم به ویژه برای مسکو یکی از موارد نگرانی به شمار می آید. و وزیر امور خارجه روسیه از تصویب هر قطعنامه ای در شورای امنیت سازمان ملل که دال بر ارتکاب نسل کشی توسط برادران اسلاو روس ها باشد جلوگیری به عمل می آورد.

امروز یعنی بیست سال پس از جنایت سربرنیتسا هنوز هم بحث و جدل ها در مورد آن چه که در آن روزها در سربرنیتسا و حومه آن اتفاق افتاد ادامه دارد. “ناصر اوریچ” پسر عمومی مولودالدین اوریچ یکی از نمادهای این اختلاف ها و جدل ها به شمار می آید. ناصر اوریچ در آن زمان یعنی در طول سه سال محاصره سربرنیتسا فرمانده یگان های بوسنی بود و هنوز هم از سوی مسلمانان بوسنیایی از وی به عنوان یک قهرمان ملی تجلیل می شود. اما همین ناصر اوریچ در تاریخ 17 ژوئن 2015 و با حکم جلب صادرشده از دادگاه دن هاگ توسط نیروهای صرب بازداشت و راهی زندان شد. ناصر اوریچ به جنایت علیه بشریت متهم شده است.

داستان مولودالدین و پسرعمویش ناصر در واقع حکایت رنج ها و زخم های کهنه و جدایی های سرزمین بوسنی هرزگوین به شمار می آید و همین مورد نشان می دهد که یافتن پاسخی در خور برای مساله سربرنیتسا تا چه اندازه دشوار است. فرمانده ناصر نه تنها متهم به قتل نه غیرنظامی صرب در سال 1992 است بلکه گفته می شود که وی پیش از آن یعنی در دوران یوگسلاوی سابق یکی از اعضای یگان ویژه پلیس بوده است، همان واحدی که مسئولیت اصلی سرکوب آلبانیایی تبارهای کوزوو را بر عهده داشته است. بر اساس این پرونده ظاهرا ناصر بعدها به عنوان محافظ پرزیدنت اسلوبودان میلوشویچ رئیس جمهور وقت یوگسلاوی مشغول به کار می شود اما تازه در آوریل 1992 و همزمان با آغاز جنگ در بوسنی به مبارزان مسلمان بوسنیایی می پیوندد.

امروزه هنوز هم شکاف ها عمیق تر از دیروز در بوسنی هرزگوین وجود دارد. در همان حال که رهبران سابق صرب بوسنی و عاملان اصلی جنایت و نسل کشی سربرنیتسا یعنی رادوان کارادچیچ و ژنرال راتکو ملادیچ در دادگاه بررسی جنایات جنگی هلند محاکمه و در حال سپری کردن دوران حبس خود بسر می برند، منطقه بالکان همچنان از پیامدهای آن جنگ رنج می برد.

امروزه سرپرست سابق تبلیغات کارادچیچ یعنی “الکساندر ووچیچ” نخست وزیر جمهوری صربستان است. ووچویچ همان کسی است که یک هفته پس از جنایت سربرنیتسا در کمال وقاحت اعلام کرد:” به ازای هر صرب کشته شده ، صد مسلمان را می کشیم”. رئیس جمهور فعلی صربستان یعنی “تومیسلاو نیکولیچ” نیز از جمله رهبران سابق یوگسلاوی است و همو بود که در سال 2007 رسما اعلام کرد:” تا زمانی که من زنده باشم به کسی اجازه نخواهم داد که از رادوان کارادچیچ و راتکو ملادیچ به عنوان جنایتکار یاد کند”.

اما در سارایوو پایتخت جمهوری بوسنی هرزگوین وضعیت به چه صورت است؟ در نهاد ریاست جمهوری سه نفره این کشور “بشیر عزت بگوویچ” فرزند رئیس جمهور فقید بوسنی در سال های جنگ و پس از آن به عنوان نماینده مسلمانان این کشور حضور دارد. اما بشیر برخلاف پدرش علی عزت بگوویچ چهره ای جنجالی محسوب می شود.

 

بوسنی بیست سال پس از کشتار سربرنیتسا همچنان به کشورهای اشغال شده شباهت دارد و شکاف های قومی و سیاسی روز به روز عمیق تر می شود. مخالفان دولت بوسنی بر این باورند که پیمان صلح دیتون که در سال 1995 و به ابتکار آمریکا منعقد شد در واقع رقابت ها میان گروه های قومی در بوسنی را به نوعی نهادینه کرد. جمهوری بوسنی هرزگوین بیست سال پس از آن جنگ و با وجود تلاش های اتحادیه اروپا هنوز هم سرزمینی بی ثبات است، سرزمینی که دولتی اشتراکی و ضعیف بر آن حکومت می کند و نرخ بیکاری در آن بالای چهل درصد و درآمد متوسط مردم آن کمتر از 423 یورو در ماه است. اما در این میان هر روز بر ابعاد اقتصاد خویشاوندسالارانه و بروکراسی افزوده می شود.

آن شاهد عینی کشتار سربرنیتسا یعنی مولودالدین اوریچ که توانست از آن کشتار جان سالم بدر برد از مدت ها پیش در بخش بوسنی- کروات این جمهوری زندگی می کند و وضعیت در این منطقه را به مراتب بهتر و امن تر از زادگاهش سربرنیتسا می داند. زیرا بیست سال پس از آن کشتار هنوز هم صرب ها در سربرنیتسا دست بالا را دارند.

 

 

منبع: شفقنا