مهمترین آرزوی که انسانها در راه دستیابی به آن تلاش می نمایند این است، که مردم به حقوق فردی و اجتماعی خود رسیده و در میان آنها عدالت نهادینه گردد. ما هیچ چیزی را بدتر از سلب حقوق و زورگوئی و سرکوبی مستضعفان توسط زورمندان و چیره شدن خود کامگان، بر سرنوشت مظلومان را نمی […]

مهمترین آرزوی که انسانها در راه دستیابی به آن تلاش می نمایند این است، که مردم به حقوق فردی و اجتماعی خود رسیده و در میان آنها عدالت نهادینه گردد. ما هیچ چیزی را بدتر از سلب حقوق و زورگوئی و سرکوبی مستضعفان توسط زورمندان و چیره شدن خود کامگان، بر سرنوشت مظلومان را نمی شناسیم؛ که برهم زنندة نظم و امنیت جوامع انسانی بوده و زمینه ساز مشکلات و نا هنجاری های متعدد افراد و جوامع گردد.

بدون شک این پدیده ها و ناهنجاریهای که انسان ها را از قوانین و سنن الهی در نظام هستی دور می نماید، بدترین عامل ایجاد تفرقه و تقویت دشمنی ها و تحریک انگیزه های فریبکاری و انتقام جوئی می باشد، که جامعه بخاطر آن در معرض بدترین بلایا وطاقت فرساترین مشکلات قرار می گیرد. و شکی نیست که عدالت و سعادتی را که بشریت در پی آن سرگردان است؛ تنها می توان در نظام عدل الهی (اسلام) دریافت.
جایگاه عدالت در قرآن کریم
اولین اقدام اسلام در جهت محافظت از جامعه بشری و تأکید بر مراعات عدالت در میان مردم می باشد که قرآن در مقاطع گوناگون مکی و مدنی، به آن اهتمام ورزیده و از ستم حق کشی که درتضاد با آن است، انسان ها را برحذر داشته است؛ و مومنین را بصورت عام وخاص به مراعات عدالت حتی با دشمنان که با دین سر دشمنی دارند ودلهای شان از کینه نسبت به اهل ایمان پراست، واجب گردانیده است و می فرماید: (وَلاَ یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلاَّ تَعْدِلُواْ اعْدِلُواْ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى) و دشمنانگی قومی شما را بر آن ندارد که ( با ایشان ) دادگری نکنید . دادگری کنید که دادگری ( به ویژه با دشمنان ) به پرهیزگاری نزدیکتر ( و کوتاه‌ترین راه به تقوا و بهترین وسیله برای دوری از خشم خدا ) است .
( إِنَّ اللّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالإِحْسَانِ) ‏خداوند به دادگری ، و نیکوکاری ، و نیز بخشش به نزدیکان دستور می‌دهد ،( وَإِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُواْ) و هنگامی که سخنی ( در کار داوری یا گواهی و یا راجع به روایت و خبری ) گفتید ، دادگری کنید ( و از حق منحرف نشوید ).
بر این اساس است که خداوند عدالت را حلقة ارتباط میان همه تعالیم و رهنمودهای دعوتی واصلاحی رسالت رسول خدا صلی الله علیه وسلم گردانیده،رسالتی که خداوند خود آن را مورد حمایت قرار داده است؛ تا بشریت را از تاریکی های جهالت و تجاوز گری و دشمنی برحذر دارد: (وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَیْنَکُمُ ) و به من دستور داده شده است که در میان شما دادگری کنم .
اینگونه خداوند مراعات عدالت را میان مردم و در همه ابعاد زندگی واجب گردانیده وآنرا یکی ازاهداف اساسی بعثت پیامبران و فروفرستادن احکام وتعالیم وانمودکرده است: (لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ) ‏ما پیغمبران خود را همراه با دلائل متقن و معجزات روشن ( به میان مردم ) روانه کرده‌ایم ، و با آنان کتابهای ( آسمانی و قوانین ) و موازین ( شناسائی حق و عدالت ) نازل نموده‌ایم تا مردمان ( برابر آن در میان خود ) دادگرانه رفتار کنندو آهن را پدیدار کرده‌ایم که دارای نیروی زیاد و سودهای فراوانی برای مردمان است.
بیان حدید(آهن) در این جا دارای هدف و پیامی روشن است؛ بدین صورت که تحقق عدالت در میان مردم مسؤلیتی حتمی والهی است و کسانی که زمام حکومت وقدرت را در اختیار دارند مؤظفند که از همه توانائی ها و امکانات فکری، اقتصادی، اداری و حتی استفاده از قدرت برای گسترش عدالت بهره برداری نمایند.
توحید وعدالت
ادیان آسمانی با شرک،تنها ازآن جهت که قراردادن شریک برای خداوند است،به رویارویی باآن نپرداخته اند؛ بلکه بیشتر به آن علت است که شرک زمینه ساز و عامل اصلی ستم و سرکشی و رویارویی با عدالت و دادگری است. ما هیچ یک از تعالیم اسلام را جز”عدالت” نمی بینیم که برای تحقق آن، به استفاده از زور وقدرت سفارش شده باشد.حتی در مورد عقیده توحید و یکتا پرستی که در قرآن وسنت رسول خدا صلی الله علیه وسلم بسیار ازآن بحث شده است،چنین دستور و تذکری داده نشده است. و مسلمانان را به آغاز جنگ و رویارویی نظامی با کسانی که وحدانیت خداوند را انکار می نمایند و در عبادت و دعا شرک می ورزند،مکلف نفرموده است؛ اما برای رویارویی با ستمگاران بکارگیری قدرت و زور را توصیه نموده است.
ستمگارانی که از راه زور و دشمنی و سرکوبی حقوق دیگران را پایمال می نماید؛ هر چند در سخن وگفتار به توحید و رسالت رسول خدا صلی الله علیه وسلم شهادت بدهند،خداوند متعال رویارویی با ایشان را لازم گردانیده است: (َإِن بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِی تَبْغِی حَتَّى تَفِیءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ ) اگر یکی از آنان در حق دیگری ستم کند و تعدی ورزد ( و صلح را پذیرا نشود ) ، با آن دسته‌ای که ستم می‌کند و تعدی می‌ورزد بجنگید تا زمانی که به سوی اطاعت از فرمان خدا برمی‌گردد و حکم او را پذیرا می‌شود .
عدالت در امور خاص همچنان که گفتیم: خداوند به طورعام و همه جانبه به عدالت دستور فرموده و در امور خاصی نیز در مورد آن سفارش نموده است،که دربسیاری ازموارد ناهنجاری وبی نظمی در اجرای آن برای جامعه ها قا بل تحمل نیست.در ارتباط با تعدد زوجات مراعات عدالت را شرط اصلی آن قرار داده است:)فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُواْ فَوَاحِدَةً أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ ذَلِکَ أَدْنَى أَلاَّ تَعُولُواْ) اگر هم می‌ترسید که نتوانید میان زنان دادگری را مراعات دارید ، به یک زن اکتفاء کنید یا با کنیزان خود ( که هزینه کمتری و تکلّفات سبکتری دارند ) ازدواج نمائید . این ( کار ، یعنی اکتفاء به یک زن ، یا ازدواج با کنیزان ) سبب می‌شود که کمتر دچار کجروی و ستم شوید و فرزندان کمتری داشته باشید . دراین رابطه خداوند نگرانی مرد را در مورد مراعات عدالت میان همسران مانع ازمباح بودن آن گردانیده است؛ از این طریق به ما می فهماند که مباح بودن هرچیزی مشروط به آن است که سبب ضرر و زیان فردی و خانوادگی و اجتماعی نگردد. و هرگاه هرچیز مباحی زمینه زیان جسمی و فکری و اخلاقی و اجتماعی را فراهم ننماید،حکم مباح بودن آن ملغی میشود. این اصل وقاعده ای شرعی است ودرهمة عصرها مورد تائید ائمه فقه وقانونگذاران بوده و در ارتباط با ادارة درست جامعه و اصلاح کجروی ها و هموار نمودن راه خیر و منفعت داری اثرات بسیار ارزشمندی است.
عدالت در عقد و قراردادها:
همچنین خداوندمتعال دستورات ویژه ای را برای مراعات عدالت درعرصه های مختلف معاملات اقتصادی وضرورت مشخص شدن تعهدات طرفین در ارتباط با آنها صادر فرموده است:(یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إِذَا تَدَایَنتُم بِدَیْنٍ إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى فَاکْتُبُوهُ وَلْیَکْتُب بَّیْنَکُمْ کَاتِبٌ بِالْعَدْلِ) ‏ای کسانی که ایمان آوردهاید ! هرگاه به همدیگر تا مدّت معیّنی ( از لحاظ روز و ماه و سال ) وامی دادید ، آن را بنویسید ، و باید نویسندهای دادگرانه آن را بنویسد ، وفرمودند:( ذَلِکُمْ أَقْسَطُ عِندَ اللّهِ وَأَقْومُ لِلشَّهَادَةِ وَأَدْنَى أَلاَّ تَرْتَابُواْ) این در پیشگاه ( شریعت ) خدا دادگرانهتر و برای گواهی ( و صحّت شهادت ) استوارتر ، و برای آن که دچار شکّ و تردید نشوید ، بهتر میباشد .همچنین مراعات عدالت در شهادت را واجب گردانیده است و عدالت درآن به معنای ادای شهادت بدون کم و زیاد نمودن تحریف وتبدیل آن است.( وَلاَ تَکْتُمُواْ الشَّهَادَةَ وَمَن یَکْتُمْهَا فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ وَاللّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِیمٌ ) و از خدائی که پروردگار او است بترسد ، و گواهی را پنهان نکنید و هرکس آن را پنهان دارد قلبش بزهکار است ، و خدا بدانچه انجام میدهید آگاه است .‏( یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُونُواْ قَوَّامِینَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاء لِلّهِ وَلَوْ عَلَى أَنفُسِکُمْ أَوِ الْوَالِدَیْنِ وَالأَقْرَبِینَ) ‏ای کسانی که ایمان آورده‌اید ! دادگری پیشه سازید و در اقامه عدل و داد بکوشید ، و به خاطر خدا شهادت دهید ( و از این سو و آن سو جانبداری نکنید ) هر چند که شهادتتان به زیان خودتان یا پدر و مادر و خویشاوندان بوده باشد .

عدالت در قضاوت:
همچنین خداوندمتعال در عرصه صدور حکم و قضاوت مراعات عدالت واجب گردانیده وآن را نوعی امانت داری به شما آورده است:( إِنَّ اللّهَ یَأْمُرُکُمْ أَن تُؤدُّواْ الأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَکَمْتُم بَیْنَ النَّاسِ أَن تَحْکُمُواْ بِالْعَدْلِ ) ‏بیگمان خداوند به شما ( مؤمنان ) دستور می‌دهد که امانتها را ( اعم از آنچه خدا شما را در آن امین شمرده ، و چه چیزهائی که مردم آنها را به دست شما سپرده و شما را در آنها امین دانسته‌اند ) به صاحبان امانت برسانید ، و هنگامی که در میان مردم به داوری نشستید این که دادگرانه داوری کنید .
وقتی که منزلت عدالت در ارتباط با شهادت که یکی از راههای قضاوت بوده، در قرآن بدین صورت است؛ پس در مورد خود قضاوت و مراعات آن ضرورت و تأکید بیشتری دارد و عدم مراعات آن آثار وپیامدهای بسیار نامطلوبی را در گمراه نمودن قضات بدنبال دارد؛ زیرا قضاوت سیستمی فعال و برخوردار ازنیروی اجرائی در زمینه مراعات حقوق مردم ومحافظت ازآن است، نیروی که مظلومان وضعیفان برای دستیابی به حق وحقوق خویش به آن پناه میبرند ومتهمان بی گناه اعلام برائت شان به آن، امیدوارند. لذا، بایستی همچون شمشیر بران بر روی قدرتمندان وستمگاران از نیام کشیده شود؛ تا حقوق مردم را پایمال ننمایند و به آنان ستم روا ندارند.
برای رسول خدا صلی الله علیه وسلم هنکام عدالت درمدینه ماجرای پیش آمد که ممکن است برای بسیاری از مصلحان و داعیان دعوت حق وعالمان متعهدوحاکمان پرهیزگار، در هر زمان وشرایط پیش آید و تعدادی از انسانهای مقدس نما خود را باآنها نزدیک کنند و بر پیکر نازیبای خود لباس زیبای تقوی و اصلاح و محبت و صداقت و شجاعت نسبت به احقاق حق و ابطال باطل را بپوشاند و در عمل و با بهره گیری از روشهای که ظاهراً نشان از حق و عدالت طلبی است؛ اما باطن آن، تماماً فریب و توطئه باشد برای انحراف مردم از حق خواهی ومبارزه با باطل تلاش نمایند.
و زمان پیامبر اسلام واقعه رخ دادکه خلاصه ماجرا چنین بود: یکی از مسلمانان سست ایمان بنام طعمه بن ابیرق سپر یکی از همسایه گان اش را سرقت می نماید، و سپس آنرا نزد یک نفر یهودی پنهان میکند، صاحب سپر به طعمه مشکوک شد و منزل او را جستجو نمود، اما او سوگند یاد کرد که آنرا دزدی نکرده است و هیچ اطلاعی ازآن ندارد.
پس از مدتی سپر را نزدآن مرد یهودی یافتند و مرد را از او سوال کردند گفت: طعمه آنرا به من سپرده و چند نفر از افراد یهودی را شاهدگرفته است.اقوام طعمه از این موضوع نگران و درمیان خود برای جستجو راهی به خاطر تبرئه او ومتهم نمودن یهودی و پاک کردن ننگ این کار از خانواده وعشیره شان به مشورت پرداختند: (یَسْتَخْفُونَ مِنَ النَّاسِ وَلاَ یَسْتَخْفُونَ مِنَ اللّهِ) ‏آنان می‌توانند خیانت خود را از مردم پنهان دارند ، ولی نمی‌توانند آن را از خدا پنهان دارند که همیشه با آنان است . تعداد از اقوام طعمه میان خود تصمیم گرفتند،سپس به حضور رسول خدا صلی الله علیه وسلم رفتند و در مورد عداوت و فریبکاری یهود و نقش آنها در آن حادثه نزد رسول خدا سخن بسیارگفتند و از این طریق میخواستند او را بر علیه یهودیان و نفع خویش تحریک نمایند و به تاکید به رسول خدا صلی الله علیه وسلم میگفتند که :طعمه هیچگاه اهل این کارها نبوده وهمه اقوام از اخلاق و رفتار او راضی هستند و به تاکید در مورد برائت او سوگند یاد نمودند. در نهایت از رسول خدا صلی الله علیه وسلم خواستند که از طعمه دفاع فرماید و برای تبرئه او و رهائی اش از این تهمت تلاش نماید و در این مورد اصرار و الحاح زیاد کردند.و به اندازه ای سخن گفتند و سوگند یاد کردند که چیزی نمانده بود رسول خدا صلی الله علیه وسلم به سبب طبیعت بشری که از باطن و اسرار امور اطلاعی ندارد،تحت تاثیر فریب آنها قرارگیرند.

اما از فرازآسمانها وحی و پیام الهی رسید وحقیقت موضوع را برای رسول خدا صلی الله علیه وسلم کشف نمود و تعدادی ازآیات نازل گردیدند که شایسته است همه ای کسانیکه که در عرصه ای حکم و قضاوت میان مردم مسؤلیتی را برعهده دارند،حتی برای همه ای مردم هرگاه میخواهند حکمی را درمورد کسی صادر نمایند،ویا دست همکاری بسوی دشمن دراز کنند،آنها را بخاطر بیاورند و برای خود معیار و ملاک نمایند.
(إِنَّا أَنزَلْنَا إِلَیْکَ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاکَ اللّهُ وَلاَ تَکُن لِّلْخَآئِنِینَ خَصِیماً ‏)‏ (ما کتاب ( قرآن را که مشتمل بر حق و بیانگر هر آن چیزی که حق است ) به حق بر تو نازل کرده‌ایم تا ( مشعل راه هدایت باشد و بدان ) میان مردمان طبق آنچه خدا به تو نشان داده است داوری کنی ، و مدافع خائنان مباش.)
ارتباط عدالت با صلح وامنیت:
همچنین از این موضوع آکاهی یابند که صلح و امنیتی که شعار بسیاری از کشورهای شرقی و غربی است و فضای ذهن و زندگی را ازطریق بوقهای تبلیغاتی خود پرنموده وگروه ها وسازمانهای را برای تبلیغ وگسترش آن تشکیل داده اند،برای تحقق آن هیچ راهی جز صداقت و صفای درون و در پیش گرفتن راههای که نفس انسانها را ازطغیان وشهوت پرستی پاک کند وآنها را به پرهیزگاری نسبت به آنچه که مردم در اختیار دارند، وجود ندارد.
و جز تلاش برای گسترش عدالت و برابری که مد نظر اسلام است و انسانها را به اقامه آن فرا میخواند راه دیگری وجود ندارد، عدالت که پرچم آنرا در بام همه ای ارکان و نظام حکومت ها برافرازند، و مردم نیز آنرا در بین خود مراعات کنندوجامعه ها برای تحقق آن تلاش نمایند. تنها درچنین فضای است که صلح وآرامش و امنیت فراهم می شود و مردم به سعادت و بهروزی دست خواهند یافت.
منبع: سنت وب