کسی که به احکام شریعت علم داشته باشد و طریقهی صحیح عبادات را بداند، عبادت او نیز به قبولی نزدیکتر خواهد شد و این علم، برایش همانند چراغی خواهد بود که راه و مسیر او را برای عبادت صحیح پروردگار روشن میکند. یکی از اسباب هدایت، علم است. بنابراین هر کس علم و دانش بیشتری […]
کسی که به احکام شریعت علم داشته باشد و طریقهی صحیح عبادات را بداند، عبادت او نیز به قبولی نزدیکتر خواهد شد و این علم، برایش همانند چراغی خواهد بود که راه و مسیر او را برای عبادت صحیح پروردگار روشن میکند.
یکی از اسباب هدایت، علم است. بنابراین هر کس علم و دانش بیشتری نسبت به دینش داشته باشد، به هدایت نیز نزدیکتر است و احتمال اغوای او توسط شیاطین جن و انس کاهش مییابد، از اینرو کسب علوم شرعی، یکی از راههای ثمربخش برای حفظ ایمان است.
کسی که به احکام شریعت علم داشته باشد و طریقهی صحیح عبادات را بداند، عبادت او نیز به قبولی نزدیکتر خواهد شد و این علم، برایش همانند چراغی خواهد بود که راه و مسیر او را برای عبادت صحیح پروردگار روشن میکند.
در این نوشتار بر آنیم تا گزیدهای از سخنان بیشمار سلف صالح و بزرگان دین را که در باره آموزش علم بیان داشتهاند، خدمت خوانندگان تقدیم نماییم.
عمر بن خطاب ـ رضی الله عنه ـ و تشویق برای تحصیل علم و دانش:
امیرالمؤمنین عمر بن خطاب ـ رضی الله عنه ـ فرمودند: «هیچ گاه انسانی دانشمند نمیشود مگر آنکه به بالاتر از خود حسد نورزد، و به پایینتر از خود در علم بسنده نکند، و در مقابل علم خود از کسی مزدی دریافت نکند.» (1)
و فرمود: «تفقّهوا قبل أن تسودوا»(2) «علم را فرا گیرید قبل از این که سردار شوید».
یعنی قبل از این که به ریاست و مقامی برسید، علم را فرا گیرید، چرا که بعدا فرصت فرا گرفتن علم به دست نمیآید.
و جایی دیگر فرمود: «موت ألف عابد أهون من موت عالم بصير بحلال الله وحرامه» (3) «مرگ هزار عابد آسانتر از مرگ یک عالمِ آگاه به حرام و حلال خدا است»
سخنانی از ابن مسعود ـ رضی الله عنه ـ در مورد علم :
عبدالله بن مسعود ـ رضی الله عنه ـ فرمود: «تعلموا العلم فإذا علمتم فاعملوا» «علم بیاموزید، و هرگاه آموختید به آن عمل کنید»
و فرمود: «ويل لمن لا يعلم، ولو شاء الله لعلمه، وويل لـمن يعلم، ثم لا يعمل» (4)«وای بر کسی که نمیداند، و اگر خدا بخواهد وی را علم میدهد، و وای بر آنکس که علم دارد، ولی به آن عمل نمیکند».
نصیحتی زیبا از امام سفیان ثوری ـ رحمه الله ـ درباره آموختن علم و عمل به آن:
ابو عبدالله، مهدی از سفیان ثوری ـ رحمه الله ـ نقل میکند که میفرمود: « أول العلم الصمت، والثاني الاستماع له وحفظه، والثالث العمل به، والرابع نشره وتعليمه» (5) «ابتدای علم سکوت است، و بعد، شنیدن علم و حفظ آن است، و سوم عمل کردن به آن، و چهارم نشر و تعلیم آن است»
علامه ابنقیم جوزی ـ رحمه الله ـ و علم
امام ابن قیم ـ رحمه الله ـ فرمودند: «كل ما كان في القرآن من مدح للعبد فهو من ثمرة العلم، وكل ما كان فيه من ذم للعبد فهو من ثمرة الجهل.» (6) «هر جا در قرآن از بندهای مدح و تمجید شده است بخاطر ثمره علم (او) بوده است، و هر جایی که در قرآن بندهای مورد ذم و سرزنش قرار گرفته به دلیل ثمره جهل (او) بوده است».
عمر بن عبدالعزیز ـ رحمه الله ـ و علم
عمر بن عبدالعزیز ـ رحمه الله ـ برای اهل مدینه نوشت: «من تعبّد بغير علم كان ما يفسد أكثر مـمّـا يصلح» (7) «هرکس خدا را بدون علم عبادت کند، آنچه را که فاسد میکند بیشتر است از آنچه اصلاح میکند»
اقسام علم در کلام خلیل بن احمد ـ رحمه الله ـ
خلیل بن احمد ـ رحمه الله ـ فرمود: « النّاس أربعة: رجل يدري ويدري أنّه يدري، فذاك عالم فخذوا عنه، ورجل يدري وهو لا يدري أنّه يدري، فذاك ناس فذكّروه، ورجل لا يدري وهو يدري أنّه لا يدري فذاك طالب فعلّموه، ورجل لا يدري ولا يدري أنّه لا يدري فذاك أحـمق فارفضوه»(8)
«مردم چهار دسته هستند: مردی که میداند و میداند که میداند؛ او عالم است پس از او بیاموزید، و مردی که میداند، ولی نمیداند که میداند؛ او انسان غافلی است، پس آگاهش کنید، و مردی که نمیداند و میداند که نمیداند؛ او انسانی خواهان یادگیری است، پس وی را بیاموزید، و مردی که نمیداند و نمیداند که نمیداند؛ او انسان احمقی است پس از وی دوری کنید.
آموختن علم شرعی و تأثیر آن بر متعلم در کلام امام شافعی ـ رحمه الله ـ
امام شافعی ـ رحمه الله ـ فرمودند: «من تعلّم القرآن عظمت قيمته، ومن تعلّم الفقه نبل مقداره، ومن كتب الحديث قويت حجّته، ومن تعلّم الحساب جزل رأيه، ومن تعلّم اللّغة رقّ طبعه، ومن لم يصن نفسه، لـم ينفعه علمه»(9)
«هرکس قرآن بیاموزد، ارزش و قدر وی بالا میرود، و هرکس فقه بیاموزد، تواناییش زیاد میگردد، و هرکس حدیث بنویسد (و حفظ کند) حجت و برهانش قوی میشود، و هرکس علم حساب فراگیرد، رأی و نظرش محکم میشود، و هرکس ادبیات بیاموزد، طبع و سرشت وی نرم و لطیف میشود، و هرکس نفس خود را محفوظ ندارد، علمش سودی برایش ندارد.»
1 – «فرائد الکلام» (ص 135).
2 – «فتح الباری» (1/ 199).
3 – «مفتاح دار السعادة» (1/121).
4 – «حلیة الأولیاء وطبقات الأصفیاء» أبونعیم اصفهانی.
5- «حلیة الأولیاء» حافظ أبو نعیم اصفهانی.
6 – «مفتاح السعادة» (1/ 108).
7 – «سنن الدارمی» (1/ 103).
8 – «أخبار الحمقى» (36).
9 – «أدب الدنیا والدین للماوردی» (28).