این باغهای سرخ و سبزی را که جهان غرب به خاورمیانه وکشورهای اسلامی نشان میدهد فقط برای اینست که منافع سیاسی و مادی خود را تامین کنند. و اگر میبینیم در برههای از تاریخ دستمان را گرفتند و نگذاشتند به زمین بخوریم، بدین سبب بوده که هنوز آن زمانی که بتوانیم نیازشان را برآورده سازیم […]
این باغهای سرخ و سبزی را که جهان غرب به خاورمیانه وکشورهای اسلامی نشان میدهد فقط برای اینست که منافع سیاسی و مادی خود را تامین کنند. و اگر میبینیم در برههای از تاریخ دستمان را گرفتند و نگذاشتند به زمین بخوریم، بدین سبب بوده که هنوز آن زمانی که بتوانیم نیازشان را برآورده سازیم نرسیده است.
جنگ روسیه و اوکراین پنجرهای نو بروی همهی ما گشود. خیلی از تصورات و ذهنیتها را متحول کرد. هر یک از ما را واداشت تا به این فکر کنیم که حقیقت شاید چیزی غیر از این باشد که میدانیم. به ما این قدرت را داد تا بگذاریم موج حقیقت شکلکهایی را که بر روی شنهای ساحلی خیالمان کشیدیم، بشوید و ببرد.
در ابتدای این جنگ باورمان نمیشد که مردم متمدن غرب هم درنده خویی کنند، آدم بکشند و بمب بر سر دیگران بریزند. از همه مهمتر اتخاذ سیاستهایی بود که جهان غرب کرد. سیاستهایی که با همچنین رویدادهایی در کشورهای اسلامی از زمین تا آسمان فرق می کرد. ما مرغ همسایه را غاز می پنداشتیم در حالی که اصلا حتی مرغی هم نبود. حقیقتا بگویم خیلی از ما چشمهایمان را میمالیدیم که حتما خواب میبینیم. پیشتر همه ما به غرب، تمدن و فرهنگشان غبطه میخوردیم. با دیدن یک کلیپ، یک عکس و یا با دیدن یک منظرهی زیبا یک دل که نه، صد دل شیفتهیشان شده و بَه بَه و چَه چَه میکردیم.
متاسفانه خیلی از مایان با تاریخ ننگین غرب و درنده خوییهای آنان ناآشنا هستیم. استعمارها و چپاولها و غارتگریهایشان برای خیلی از ما مستور مانده است. البته این تقصیر خود ما نیست، بلکه چنان زندگی و تفکر ما تحت الشعاع رسانههای غربی و سیاستهایشان قرار گرفته که به ما اجازه این را نمیدهد به پیشینهی آنان فکر کنیم. هجوم پناهندگان و گردشگران و سرمایه داران جهان سوم به طرف غرب، گویای این مدعاست.
جنگ اوکراین به ما یادآوری کرد که غرب گرچه به ظاهر ادعای تمدن و انساندوستی میکند اما هنوز هیتلرها و نازیها زندهاند و هنوز تشنهی خون هستند و شهوتسلطه طلبیشان هنوز اشباع نشده است و هر لحظه امکان دارد ژن بربریت و درنده خوییشان خودش را رو کنند.
این نبرد نابرابر به ما فهماند که ادعای تمدن برتر بودن یک طبل تو خالی بیش نیست. به ما تلنگری زد که گر چه به ظاهر مدعی نژاد برتر و تمدن برتر هستند، اما هنوز طمع و حرصشان زنده هست و منفعت خویشتن را بر هر چیز دیگری ترجیح میدهند.
این باغهای سرخ و سبزی را که جهان غرب به خاورمیانه وکشورهای اسلامی نشان میدهد فقط برای اینست که منافع سیاسی و مادی خود را تامین کنند. و اگر میبینیم در برههای از تاریخ دستمان را گرفتند و نگذاشتند به زمین بخوریم، بدین سبب بوده که هنوز آن زمانی که بتوانیم نیازشان را برآورده سازیم نرسیده است. به گفته شیخ اجل سعدی-رحمه الله-:
شنیدم گوسپندی را بزرگی/رهانید از دهان و دست گرگی
شبانگه کارد در حلقش بمالید/روان گوسپند از وی بنالید
که از چنگال گرگم در ربودی/چو دیدم عاقبت خود گرگ بودی
آری! جهان غرب همانیست که بوده و هیچ تغییری در رویه و سیاست خود نداده و درِ دشمنی آن با اسلام و کشورهای اسلامی بر همان پاشنه میچرخد و عداوتشان بسان آتش زیر خاکستر هست و این گفتهی الله متعال هیچ زمان بوی کهنهگی به خودش نمیگیرد:
وَلَن تَرْضَىٰ عَنكَ الْيَهُودُ وَلَا النَّصَارَىٰ حَتَّىٰ تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ ۗ* یهودیان و مسیحیان هرگز از تو خوشنود نخواهند شد، مگر این که از آئین (تحریف شده و خواستهای نادرست) ایشان پیروی کنی./ البقرة 120
این ما بودیم که با سطحی نگری و قضاوت عجولانه قدرت تشخیص دوست و دشمن را از دست دادیم و نتوانستیم و یا بعضا نخواستیم…
تاریخ ما به مراتب درخشانتر و زیباتر از آن چیزیست که آنان میگویند. فرهنگ ما قدمت دارتر و اصالت ما ریشه دارتر از آن چیزی ست که ما فهمیدیم.
کلام آخر اینکه اسلام دریایی ست که ما تمام آن را درک نکردیم، بلکه بجای اینکه خودمان را به موجهای آن بسپاریم تا از تمام پلشتیها پاک شویم، هرگاه نیاز بدان داشتیم با قطرهچکان، یک قطره ازآن را در کام خودمان ریختیم، و رفع نیاز کردیم.
عصمت الله پورمحمد تیموری