سید جمال الدین اسدآبادی جمله معروفی در باره اسلام و غرب و شرق دارد به این مضمون که در غرب اسلام دیدم مسلمان ندیدم در شرق مسلمان دیدم اسلام ندیدم. راستی و درستی ، اعتماد و همراهی ، هماهنگی ، وحدت ، نظم و نظام از ویژگی های جامعه اسلامی است که […]

 

 

 

سید جمال الدین اسدآبادی جمله معروفی در باره اسلام و غرب و شرق دارد به این مضمون که در غرب اسلام دیدم مسلمان ندیدم در شرق مسلمان دیدم اسلام ندیدم.

راستی و درستی ، اعتماد و همراهی ، هماهنگی ، وحدت ، نظم و نظام از ویژگی های جامعه اسلامی است که در غرب پررنگ و برجسته بوده ولی بالعکس در شرق کم رنگ وناپیدا.

حالا این تناقض همچنان حل نشده است که چگونه ملل بیگانه با اسلام عامل به بسیاری از دستورات اسلامی باشند ولی ملل مدعی اعتقاد به اسلام عاجز از عمل به بدیهی ترین خواسته دینی مثلا راستگویی اند.

در آسیب شناسی این پدیده نکات متعددی را می توان یادآور شد، تناقض میان گفتار و کردار و یا تئوری تا عمل ،بین ما ،به عنوان کسانی که خود را به اسلام منتسب می کنیم گویا از همان ابتدا وجود داشته است.

آنجا که قرآن از مسلمانان می پرسد چرا چیزی می گویید که به آن عمل نمی کنید. این اشاره در اشعار سعدی هم این گونه نمودار می شود که عالم بی عمل به چه ماند به زنبور بی عسل.
پس فرض اول این است که اگر به دستورات اسلام عمل نشود انتظار گشایش در کارها و رشد و پیشرفت جامعه و آسایش مردم هم نباید داشت.

مجموعه ای از این دستورات همان هاست که در بهبود روابط اجتماعی نقش موثری دارد.

از آن جمله پرهیز از فریب و دروغ ،نفاق و دو رویی ، تملق و چاپلوسی، بدقولی و بد عهدی، حسادت، بی اعتمادی ، غیبت ، تعطیلی امر به معروف و نهی از منکر ، تضاد و تفرقه ، استبداد، قانون شکنی ، ضعف در مدیریت که اتفاقاً اساس پیشرفت بسیاری از ملل توسعه یافته نیز بر دوری عملی از همین رفتار ها گذاشته شده است که جزیی از دستورات اسلامی نیز هست.

وجه دیگر مسلمانی ما برخورد گزینشی با قواعد و اصول اسلامی است،در همان صدر اسلام گروهی از اعراب حجاز به دیدار پیامبر آمدند و حاضر شدند طی شرط وشروطی مسلمان شوند. گفتند مسلمان می شویم به شرط.

آن که زکات ندهیم نماز نخوانیم ، فلان کار را هم انجام بدهیم؟! پیامبر(ص) اما حاضر به پذیرش این گروه زبل! نشدند و راهی شان کردند به همان جایی که به فراخور آخور! بت شان را بپرستند و به جهالت دلخوش باشند.

تفکر ایمان به بعضی آیات و کفر به برخی دیگر را، اگر چه خود قرآن نکوهش کرده است اما در عمل هنوز در جامعه اسلامی به وفور دیده می شود.

آن به اصطلاح مومنی که نماز جماعت اول وقتش ترک نمی شود اما زکات نمی دهد و سهم فقرا را از مالش جدا نمی کند و به حال یتیم و گرسنگی اش نمی نگرد و گاه جهاد در پستوی خانه نهان می شود و ایمانش تا آنجاست که نانش درخطر نیفتد از این گروه اند.

حسین(ع) آموزگار بزرگ شهادت در باره دین داران دنیا طلب می گوید مردم جز برای دنیا در پی دین نمی روند و در عرصه های خطر و آزمایش مومنان راستین اندکند.

مسلمانی ما ارثی است ، ما برای دریافت رازها و رمزها و فلسفه ارزشها و دریافت حکمت های دین مان تلاشی نمی کنیم و زحمتی نمی کشیم پس اهمییت آنها را نیز در نمی یابیم و فایده عمل به آنها را درک نمی کنیم.
جز آن به مناسبت همان اسلام شناسنامه ای ، طلب کار، و مدعی هم هستیم حال آن که دین ما همواره ما را به تحقیق، آگاهی و بصیرت در آیات خدا و فرمان الهی فرا خوانده است از دیگر سو اثرگذاری هر آیین در جامعه وابسته به ایجاد انگیزه برای معتقدان به شناخت آن است.

اسلام امروزین ما پیرایه بسیار دارد .شهید مطهری این مضمون را که شاعری خطاب به پیامبر سروده است.در یکی از آثار خود چنین آورده است:
دین تو را در پی آرایشند در پی آرایش و پیرایشند.
بس که ببستند برآن برگ و ساز گر تو ببینی نشناسیش باز.

این همه تصویر کاملی از دینی است که ما داریم، پیرایه افزودن به مذهب چه از سر جهل خودی باشد و چه ازسوی مغرضان غیر خودی ،آفتی است که روشنای خلوص از چهره آیین برمی گیرد و مسلم است، بهترین داروها هم اگر ناخالص شودبه کار درمان نمی آید و اسلام هم زمانی شفای دردهای بی درمان ما خواهد بود که از پیرایه ها رها شود.

تحریف اما آخرین آفتی است که به آن می پردازیم.
تحریف یا جابجا کردن معناست یا کژکردن مفهوم وبرداشت نادرست.
تحریف می تواند گاه در تفسیر به رای مفاهیم و متون دینی نمودار می شود یا ابزار سوء استفاده گروه و حزب و قبیله ای گردد .هرچه هست در این فرایند معنای راستین وحقیقی پنهان می ماند.
در این روند تحریف کنندگان با قلب حقیقت در پی تامین آمال و اغراض خویشند حکومت های بنی امیه وبنی عباس نمونه های آشکاری از این گروههاهستند.

به اجمال آنچه شرحش رفت ناظر به این معناست که ایمانی که در عمل آحاد جامعه پدیدار نشود یا مدعیان آن برخی از قواعد آن را متناسب منفعت خویش بپذیرند و بعضی را رها کنند یا به تناسب توان خویش پیرایه های بر آن می بندند کار گشا نیست.

اینک این واقعیت تلخ را باید بپذیریم که ایمان ما به مبانی دینی ضعیف است واز دیگر سو آسیب دنیای ما آسیب آخرتمان نیز هست پس برای نجات دنیا وآخرت خویش باید فکری برداریم.
در این راه بازبینی فرهنگ دینی رایج البته کاملا ضروری است وزدودن پیرایه ها و انحرافات و ایستادگی در برابر تحریفات و کژ باوری ها وظیفه ای است بردوش دانشمندان و عالمان وارسته و همه ی کسانی که درد دین دارند این رسالتی است که هرگز نمی توان آن را بر دوش دیگران گذاشت یا حتی به فردا محول کرد حق این است که برای رهیدن از زندگی دوزخی در این جهان وآن جهان به حقیقت ،باید مسلمانی از سر گیریم.
همین الان همین لحظه و همین جا.
مسلمانان مسلمانی ز سر گیرید!

منبع: رزونامه آوای خراسان جنوبی 3713