روح در واقع مانند جسم است، همانطور که اگر به جسم غذا و ویتامین نرسد و تقویت نشود، مریض، متلاشی و خراب میشود، روح و روان انسان هم بدون غذای معنوی آرامش ندارد و بیقرار است.
مولانا محمود میرسروی در سخنان مراسم نماز جمعه خیرآباد (29 مهر 1401) بیان داشتند: ساختار بشر یک ساختار خاص و متفاوت با دیگر حیوانات است. حیواناتِ دیگر همین که بخورند و بیاشامند و زاد ولد کنند، به مقصد رسیدهاند، اما انسان برای این آفریده نشده است، بلکه انسان متشکل از دو بُعد است: روح و جسم. انسان با خوردن و آشامیدن سیر نمیشود و خلقت انسان فراتر از حیوانات دیگر است.
کشورهای غربی همه چیز را از نظر مادی دارند و سیاستمداران آنها همه چیز را برایشان فراهم میکنند، ولی هنوز دنبال گمشدهای هستند و دنیا را پوچ میبینند، به همین خاطر در آنها آمار خودکشی و قتل و غارت بسیار بیشتر از کشورهای مسلمان است، چون روح آنها گرسنه است و روح آنها آرامش و آسایش ندارد.
اگر به بشر تمام مادیات برسد و تمام امکانات و تسهیلات داده شود، ولی ارتباط با خدا نباشد، هیچ آرامشی ندارد و تنها دلیلی که در کشورهای غربی آوارگی جسمی وجود دارد، وجود آوارگی روح است. آنها فکر میکنند اگر آزادی باشد، بشر آرام میگیرد، نخیر! اینطور نیست، بلکه کشورهایی که آزادی مطلق گذاشتهاند، خودشان در این باتلاق آزادی مطلق گرفتار شدهاند و به این بلا مبتلا گشتهاند، چرا که کانونهای خانواده از هم پاشیده است، قتل و کشتار زیاد و ناامنی فراگیر شده است.
چیزی که به انسان آرامش میدهد و روح انسان به آن نیاز دارد و آن را آرام میکند، فقط و فقط ذکر خداوند میباشد.
روح در واقع مانند جسم است، همانطور که اگر به جسم غذا و ویتامین نرسد و تقویت نشود، مریض، متلاشی و خراب میشود، روح و روان انسان هم بدون غذای معنوی آرامش ندارد و بیقرار است.
لذا عزیزان! ذکر الهی غذای روح بشر و آرامگر روح انسان است و زمانی که انسان با خداوند ارتباط نداشته باشد و با وجود تمام مادیات از یاد خدا غافل باشد، روح او بیقرار است و همیشه دنبال گمشدهای خواهد گشت و همین که غذای روحانی و معنوی به آن میرسد، آرام میگیرد و چنین بندهای دیگر نیاز به مواد مخدر، خودکشی، قتل، ارتباط جنسی نامشروع و… ندارد، چرا که نفس او با ذکر خداوند آرام گرفته است.
اما باید دانست که انسان بدون شرع و احکام الهی به این ذکر و آرامش خداوندی دست پیدا نخواهد کرد. لذا این ارتباط با خدا را باید حفظ کرد، چراکه بشر را به سعادت میرساند و غذای روح بشر را تامین میکند.
حضرت استاد مفتی قاسمی حفظه الله گاهی اوقات میفرمودند که ما خیلی وقت است فوت کردهایم ولی خودمان خبر نداریم، چرا که روح ما مرده است و زندگانی همین که دست و پا بزنیم و راه برویم و غذا بخوریم نیست، بلکه زندگانی حقیقی به زنده بودن روح است.
زندگانی نتوان گفت، حیاتی که مراست / زنده آنست که با دوست وصالی دارد
حیات واقعی، حیات ابوبکر صدیق رضی الله عنه است که پیرمرد است ولی باز هم در مقابل مانعین زکات و مدعیان دروغین نبوت و جهان کفر میایستد و میگوید: «اینقص الدین و انا حی» با وجود اینکه اطرافیان میگویند که فلان جا لشکر نفرست و با همه مقابله نکن، اما کوتاه نمیآید و میگوید که با همۀ مقابله میکنم.
خداوند متعال در قرآن مجید کافران را مرده نام برده است: «أفمن کان میتاً فأحییناه» یعنی کسانی که مرده بودند و ما آنها را زنده کردیم؛ این توصیف به این خاطر بود که روح و دل آنها مرده بود وگرنه حیات جسمی که همه داشتند.
پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله و سلم میفرماید: «مثل الذی یذکر ربه و الذی لایذکر کمثل الحی و المیت» مثال آن شخصی که خدا را ذکر میکند و شخصی که خداوند را ذکر نمیکند، مانند مثال مرده و زنده است، کسی که خدا را ذکر نمیکند مرده است و مانند حیوانات دیگر میباشد که اسلام این حیات را معتبر نمیداند، بلکه اسلام حیات درونی را معتبر میداند.
اعلاترین و بهترین مظهر ذکر خداوند متعال، نماز میباشد، غذای روح بشر نماز است، چرا که نماز سراسر ذکر است.
از همان اول که «سبحانک اللهم» خوانده میشود تا اذکار رکوع و سجود و تا آخر همه ذکر و یاد خداوند میباشد.
یک صحابی وقتی در محضر رسول اکرم صلی الله علیه و سلم سریع و تند نماز میخواند، پیامبر اسلام صلی الله علیه و سلم به او میفرماید: «قم فصل فإنک لم تصل» که بعداز چند بار تکرار شدن این صحنه، آن صحابی میفرماید که ای رسول خدا! من دیگر نمیدانم چطور باید نماز بخوانم و همیشه همینطور نماز میخوانم، رسول گرامی اسلام میفرماید: «إنما الصلاة تمسکن و تواضع و تضرع و تأوه و تنادم و تضع یدیک فتقول اللهم اللهم فمن لم یفعل فهی خداج»
نماز استواری و خشوع و ناله و توبه است، اینکه دستهای خود را بگذارد و بگوید خدایا خدایا. و کسی که چنین نمازی نخواند، نمازش ناقص و بیمزد است.
قرآن مجید دو نشانه برای منافقین بیان کرده است:
۱ ـ «اذا قاموا الی الصلاة قاموا کسالی» منافق با کسالت نماز میخواند. در حالی که مسلمان واقعی از خواندن نماز لذت میبرد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم خطاب به موذن خود میفرمودند: «أرحنا یا بلال» نماز را بر پا کن تا راحت بشویم.
۲ـ «لایذکرون الله إلا قلیلا» خصلت دوم منافق این است که خدا را کم ذکر و یاد میکند. برخی افراد حتی اذکار داخل نماز را هم کامل نمیگویند.
شاعر چه زیبا میگوید:
نماز بی حضور از من نمیآید نمیآید / دلی آوردهام دیگر ازین کافر چه میخواهی
نمازی که در آن ذکر نباشد و با عجله خوانده شود، غذای روح ما را تکمیل نمیکند. امروزه متاسفانه علاوه بر اینکه نمازهای ما کیفیت ندارد، از کمیت نماز ما هم کم شده است.
برخی فکر میکنند که چهار وعده نماز خواندهاند، و اگر یک وعده دیگر را نخوانند، اشکالی ندارد، خداوند راجع به چنین افرادی میفرماید: «فویل للمصلین الذین هم عن صلاتهم ساهون» خداوند ویل و مرگ فرستاده بر چنین افرادی.
اسلام یعنی نماز، نماز رکن اسلام است. اسلام بدون زکات میشود، چرا که کسی که ثروتمند نیست، زکات ندارد و از او ساقط میشود؛ اسلام بدون حج میشود، کسی که فقیر است به حج نمیرود و از او ساقط میشود؛ مسلمانی بدون روزه گرفتن امکان دارد، چون کسی که مریض است روزه نمیگیرد؛ اما اسلام و مسلمانی بدون نماز امکان ندارد، چون مسلمان در هرحال باید نمازش را بخواند.
اگر شخصی میخواهد بداند که چقدر مسلمانی دارد، لازم نیست به دارالإفتاء برود یا اینکه پیش علماء برود، بلکه میتواند به نماز خود نگاه کند.
انسانی که با خداوند رابطه ندارد، از مرکز قطع شده است و همه از دست و زبان او متأذی هستند.
خلاصه اینکه بشر نیاز به نماز و ذکر الهی و نیاز به این غذای روحانی دارد؛ وگرنه آشفته خواهد شد و سراسیمه و نامتعادل میشود.
لذا نماز، ذکر خداوند است و بالاترین مظهر ذکر، نماز است و با نماز میشود انسان به غذای روح خود و آرامش حقیقی برسد.
«ألابذکرالله تطمئن القلوب» دل آرام گیرد به یاد خدا.
خداوند متعال میفرماید: من از تسبیح بندگان پاک نمیشوم، بلکه خودشان پاک میشوند و معنویت و روحانیت میگیرند.
من نگردم پاک از تسبیح شأن / پاک هم ایشان شوند و در فشان
- منبع خبر: انواروب