مولوي عبدالواحد مؤمني(علي بايي) در سخنان مراسم نماز جمعه اين هفته خيرآباد با روايت حديثي از رسول مكرم اسلام ـ صلي الله عليه و سلم ـ ، كه فرمود: سبعة يظلهم الله في ظلّه يوم لا ظل إلا ظله: إمام عادل، وشاب نشأ في عبادة الله، ورجلان تحابا في الله اجتمعا عليه وتفرقا عليه، ورجل […]
مولوي عبدالواحد مؤمني(علي بايي) در سخنان مراسم نماز جمعه اين هفته خيرآباد با روايت حديثي از رسول مكرم اسلام ـ صلي الله عليه و سلم ـ ، كه فرمود: سبعة يظلهم الله في ظلّه يوم لا ظل إلا ظله: إمام عادل، وشاب نشأ في عبادة الله، ورجلان تحابا في الله اجتمعا عليه وتفرقا عليه، ورجل ذكر الله خالياً ففاضت عيناه، ورجل قلبه معلق بالمساجد، ورجل تصدق بصدقة فأخفاها حتى لا تعلم شماله ما تنفق يمينه، ورجل دعته امرأة ذات منصب وجمال فقال: إني أخاف الله رب العالمين (أخرجه البخاري ومسلم) به بيان هفت گروه كه در روز قيامت در زير سايه عرش الهي قرار مي گيرند، پرداخت.
مولوي مومني فرمود: در روز قيامت كه همه از گرما به تنگ مي آيد خداوند هفت فرد را زير سايه عرش خود قرار مي دهد كه آنان عبارتند از:
اول: امام عادل ، امام عادل آن است كه صرف نظر از اينكه شخص، قوم و خويش اوست يابيگانه، داراي نفوذ است يا خير، پول دار است يا مستضعف ، به همه به يك چشم مي نگرد و در مواجهه با همه عدالت را مراعات مي كند. خداوند هم در كلام پاكش انسانها را به عدل و انصاف دستور مي دهد: «ان الله يأمركم وبالعدل» خداوند شما را دستور به عدل مي هد. و يا در جايي خطاب به پيامبرش داوود مي فرمايد: «ياداود انا جعلناك خليفة في الارض فاحكم بين الناس بالعدل و لا تتبع الهوي» اي داوود! ما تو را به عنوان جانشين خود در روي زمين برگزيديم، پس در بين مردم به عدل و انصاف قضاوت كن و از خواهشات نفساني پيروي مكن.
دوم: جواني كه به عبادت خدا مشغول شود، بايد توجه داشت كه «جواني» مهماني است كه وقتي رفت برنمي گردد. چنانچه شاعر عرب شعري مي سرايد كه ترجمه آن چنين است: دو چيز است كه جا دارد انسان به خاطر از دست دادن آنها به جاي اشك خون بگيريد؛ اول جواني، دوم دوستان خوب.
سوم: انساني كه قلبش وابسته به مسجد است. بگونه اي اين انسان تعلق خاطر به مسجد دارد كه هرگاه از مسجد بيررون مي شود، منتظر است كه كي وقت اذان و نماز مي شود تا باز به مسجد برگردد و با خداي خويش خلوت كند.
چهارم: آن شخصي زير عرش قرار مي گيرد كه به خاطر خدا با ديگران محبت مي كند و ارتباطات و تعلقات وي با ديگران به خاطر خداست و نه اغراض دنيوي.حضرت عمر ـ رضي الله عنه ـ روايتي از رسول مكرم اسلام ـ صلي الله عليه و سلم ـ نقل مي كنند كه فرمود: در بين بندگان خدا كساني هستند كه نه نبي هستند و نه شهيد، اما انبياء و شهداء به آنان رشك مي برند. صحابه ـ رضي الله عنهم ـ عرض كردند: آنان چه كساني هستند؟ فرمودند: آنان كساني هستند كه هيچ نسبتي با هم ندارند اما فقط و فقط به خاطر خدا و نه چيز ديگر با هم محبت مي كنند.
پنجم: جواني كه او را زن زيبا و صاحب منصبي به طرف خود براي فحشا بخواند اما جوان بگويد: من از خدا مي ترسم و خواسته شيطاني آن زن را برآوده نسازد.
ششم: شخصي است كه صدقه را چنان پنهان و پوشيده مي دهد كه هيچ كس متوجه نمي شود. البته انسان براي تشويق ديگران اگر انفاق جلو چشم مردم بكند اشكالي ندارد . بلكه خوب است.
هفتم: شخصي كه در تنهايي ذكر خدا را مي كند و از چشمانش اشك جاري است. حضرت عمر شخصي را ديد در جمع دعا كرده و گريه مي كند، فرمود: چه خوب و شايسته بود كه در خلوت چنين زار مي گريستي.