دوستان! شروع فصل برداشت محصول زعفران است. خدا به ما لطف کرده است و اگر شاکر نبودیم، تبدیل به مصیبت می‌شود. اگر مشغول شدن به برداشت زعفران باعث فوت نماز شد، اگر عشر آن را ندادیم و اگر حقش را ادا نکردیم و در راه معصیت آن را صرف کردیم، خداوند این نعمت را از ما می‌گیرد.

مولوی سید شهاب‌الدین موسوی در مراسم نماز جمعۀ این هفتۀ خیرآباد (22 مهر 1401) ضمن بیان برخی حالات روز قیامت بیان داشتند: در قیامت برخی عزت می‌یابند و برخی ذلیل می‌شوند. در آن روز، مردم از همدیگر فرار می‌کنند و دشمنِ یکدیگر می‌شوند. آن مرحله، مرحلۀ نهایی است. به تعبیر قرآن، روز پنجاه هزار ساله است.
در روایت است که انسان تا در روز قیامت، روزی که زمین مثل مس گداخته است، به چهار سوال پاسخ ندهد، نمی‌تواتد قدم بردارد.
اولین سوال از عمر انسان است. از لحظه لحظۀ زندگی؛ این که این سرمایۀ بزرگ را در چه راهی خرج کرده است.
دوم از جوانی می‌پرسند. جوانی، یک دوران خاص و ویژه است. از این سوال می‌شود که انسان آن را چگونه صرف کرده است.
سومین سؤال از مال انسان است که از چه راهی کسب کرده و کجا خرج کرده است. حضرت علی رضی الله عنه می‌فرمایند: مال در هر صورت در قیامت درد سر است، حتی اگر از راه حلال به دست آمده باشد، باز هم در قیامت سوال می‌شود که چگونه خرج شده است.
می‌گویند: کسانی به هارون‌الرشید گفتند که بهلول را از کوچه و خیابان جمع کن و به او مقام و منصبی بده. هارون الرشید او را صدا زد و پیشنهاد پست و مقام به او داد. بهلول به هارون الرشید گفت: من مقام و منصب نمی‌خواهم. هارون الرشید گفت: واقعا تو دیوانه هستی، چطور از پول دار شدن و سرمایه دار شدن می‌ترسی و قبول نمی کنی! بهلول، هارون‌الرشید را بیرون قصر و کنار نانوایی برد. آنگاه به او گفت: در روز قیامت زمینِ میدان حشر مثل همین تابۀ نانوا داغ و گداخته است و هر کس باید ابتدا جواب پس دهد که مال را از کجا به دست آورده است و در چه راهی خرج کرده است. از من که سوال کنند فوراً می‌گویم که مالِ من یک کشکول و عصا بود و بازخواست من تمام می‌شود و می‌روم. وقتی از تو سوال کنند، تا پاسخ تمام سرمایه‌ات را بدهی می‌دانی چقدر باید بر روی آن محل داغ و گداخته بمانی؟! هارون الرشید به گریه افتاد و گفت: حق با توست. راست گفتی، تو هشیاری.
و سوال چهارم از علم است که چقدر به آن عمل کردی.
از انسان در گور سه سوال می‌شود و اگر پاسخ را گفت، می‌تواند پاسخ سوالات چهارگانه قیامت را بدهد. حضرت عثمان رضی الله عنه از یاد قبر می‌گریست و می‌گفت: این اولین گذرگاه است، اگر از این به سلامتی گذشتم، الباقی راحت است.
در حدیث است که هنوز مردم از قبرستان برنگشته‌اند و صدای کفش‌شان به گوش می‌رسد که دو ملک می‌آیند و این سوال‌ها را می‌کنند: رب تو کیست؟ پیامبر تو کیست؟ و دین تو چیست؟
سوالات به ظاهر آسان است، اما فقط کسانی می‌توانند این سوالات را پاسخ دهند که از دو امتحان در زندگی سرفراز بیرون آمده باشند: یکی «نعمت» و دیگری «مصیبت». ما هر لحظه در سالن امتحان خداییم و او ما را می‌آزماید.
نعمت، شکرگزاری می‌خواهد. خداوند می‌فرماید: اگر شکر گزاری کنید، بر نعمت شما می‌افزایم و اگر شکرگزاری نبود، گرفت الله سخت است.
شکر نعمت به سه شکل است. شکر زبانی، مثلا بگوییم «خدایا شکرت» یا «الحمد لله» بگوییم و یا این دعا را بخوانیم: «يَا رَبِّ لَكَ الْحَمْدُ كَمَا يَنْبَغِي لِجَلَالِ وَجْهِكَ وَعَظِيمِ سُلْطَانِكَ»
شکر عملی مرحله دوم است. اینکه هر نعمت را مطابق مشیت الهی صرف کنیم. و سوم شکر قلبی که با قلب خود شاکر نعمت‌های خداوند باشیم.
دوستان! شروع فصل برداشت محصول زعفران است. خدا به ما لطف کرده است و اگر شاکر نبودیم، تبدیل به مصیبت می‌شود. اگر مشغول شدن به برداشت زعفران باعث فوت نماز شد، اگر عشر آن را ندادیم و اگر حقش را ادا نکردیم و در راه معصیت آن را صرف کردیم، خداوند این نعمت را از ما می‌گیرد.
در سوره کهف خداوند فتنۀ مال و عواقب آن را بیان کرده است. داستان دو دوست را بیان می‌کند که یکی ثروتمند و دیگری فقیر بود و خداوند نعمت را از ثروتمند گرفت. خداوند هرگاه بخواهد کسانی را هلاک کند، ثروتمندان آن قوم و منطقه را مشغول خوشگذاری می‌کند، سپس عذاب را می‌آورد.
آزمایش دوم مصیبت است. اینکه انسان در مصیبت‌ها صابر باشد و به صبر و نماز روی بیاورد. اگر در این دو آزمایش (نعمت و مصیبت) موفق بودیم، می‌توانیم پاسخ سوال فرشتگان را در قبر بدهیم و اگر آنجا جواب درست دادیم، می‌توانیم پاسخگوی سوالات چهارگانه قیامت باشیم.