مولوی عبدالغفار شیخ جامی در سخنان مراسم نماز جمعه این هفته خیرآباد (12 دی 93) گفت: در آستانه خجسته میلاد رسول مکرم اسلام ، منجی عالم بشریت محمد مصطفی (صلی الله علیه و سلم) قرار داریم، خصیتی که با آمدنش، به دنیا چهره دیگری داد.   تولد او ، زمینه فروپاشی ابرقدرت هایی چون ایران […]

مولوی عبدالغفار شیخ جامی در سخنان مراسم نماز جمعه این هفته خیرآباد (12 دی 93) گفت: در آستانه خجسته میلاد رسول مکرم اسلام ، منجی عالم بشریت محمد مصطفی (صلی الله علیه و سلم) قرار داریم، خصیتی که با آمدنش، به دنیا چهره دیگری داد.

 

تولد او ، زمینه فروپاشی ابرقدرت هایی چون ایران و روم شد. آتش های معصیتی که به سبب شرک و گناه در جامعه بشری روشن شده بودند و انسانها داشتند در آن آتش ها می سوختند، خاموش شد.

رسول الله (صلی الله علیه و سلم) می فرمایند: مثال من مانند کسی است که در کنار آتشی نشسته باشد و پروانه ها و حشرات تلاش می کنند خود را به آتش اندازند و آن شخص تلاش می کند آنان را از افتادن در آتش نجات دهد. و من نیز تلاش دارم شما را نجات دهم، اما شما خود را به زور به آتش می اندازید.

رسول الله (صلی الله علیه و سلم)  افرادی را در دور بعثت خود تربیت کرد که خداوند آنان را در آیه سوره فتح به نیکی می ستاید. مُّحَمَّدٌ رَّ‌سُولُ اللَّـهِ  وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ‌ رُ‌حَمَاءُ بَيْنَهُمْ  تَرَ‌اهُمْ رُ‌كَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِّنَ اللَّـهِ وَرِ‌ضْوَانًا  سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِم مِّنْ أَثَرِ‌ السُّجُودِ.« محمّد فرستاده‌ی خدا است، و کسانی که با او هستند در برابر کافران تند و سرسخت، و نسبت به یکدیگر مهربان و دلسوزند. ایشان را در حال رکوع و سجود می‌بینی. آنان همواره فضل خدای را می‌جویند و رضای او را می‌طلبند. نشانه‌ی ایشان بر اثر سجده در پیشانیهایشان نمایان است. »

پیامبر (صلی الله علیه و سلم) بر قومی مبعوث شد که حتی حکام دنیا نمی خواستند بر آنان حکومت کنند، اما آنحضرت از همانها انسانهایی را تربیت کرد که عدالت آنان الگویی برای تمام حکام شد و امروز نیز اگر دنیا روی آرامش می خواهد باید به آنان اقتدا کند.

در حدیث آمده که هرگاه سه خصلت در وجود مؤمن یافته شد، شیرینی ایمان را خواهد چشید:  عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ عَنْ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ ثَلَاثٌ مَنْ كُنَّ فِيهِ ، وَجَدَ حَلَاوَةَ الْإِيمَانِ ؛ أَنْ يَكُونَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ ، أَحَبَّ إِلَيْهِ مِمَّا سِوَاهُمَا ، وَأَنْ يُحِبَّ الْمَرْءَ لَا يُحِبُّهُ إِلَّا لِلَّهِ ، وَأَنْ يَكْرَهَ أَنْ يَعُودَ فِي الْكُفْرِ كَمَا يَكْرَهُ أَنْ يُقْذَفَ فِي النَّارِ .

اول آنکه خدا و رسول را از هر کس و هر چیز بیشتر بخواهد و به آنان عشق ورزد. محبت دو نوع است: عاطفی و عقلی . محبت عاطفی نسبت به زن و فرزند است و محبت عقلی آن است که انسان مؤمن به خدا رسول، به خاطر انعاماتی که به وی کرده اند، محبت ورزد. در واقع بزرگترین محسن بر ما، بعد از خدا، رسول الله (صلی الله علیه و سلم) است.

دوم آنکه شخص به خاطر خدا با دیگران دوستی می کند و سوم آنکه شخص، چنان از کفر متفر باشد که از افتادن به آتش متنفر است. و انسان باید ایمانش را نگه دارد، گرچه او را به آتش اندازند.

هر کس این صفات در او باشد واقعا شیرینی ایمان را حس می کند ، یعنی آرامش و خوشی و اطمینان قلب برایش حاصل می شود و به عقیده ، تفکر و ایمانشان راضی و خشنود می شود. آری! طعمِ حلاوت ایمان به بلال، قدرت مقاومت و احد، احد گفتن در مقابل کفار را داده بود.

مولوی شیخ جامی آنگاه به بیان مختصری از زندگی پیامبر(صلی الله علیه و سلم) پرداخت و گفت: پیامبر(صلی الله علیه و سلم) در بین قوم خود به امین و صادق شناخته می شدند. امانت داری و صداقت پیامبر(صلی الله علیه و سلم) خدیجه را که زنی طاهره و بزرگوار بود شیفته آنحضرت (صلی الله علیه و سلم) نمود.

پیامبر (صلی الله علیه و سلم) حتی قبل از نبوت از گفتار و کردار شرک آمیز تنفر داشت و همواره به کسانی که مبتلا به آن بودند، گوشزد می کرد که چرا به غیر خدا الوهیت قائلند!. پیامبر با افرادی نشست و برخاست داشت که از شرک متنفر بودند، افرادی چون ابوبکر بن ابی قحافه و …

و همین افراد بودند که بعدا به وی ایمان آوردند و رسالتش را پذیرفتند. همین اخلاق نیکوی پیامبر(صلی الله علیه و سلم) و معاشرت خوبش بود که مردم را و آنانی را که قبلا با وی مراوده داشتند وادار به ایمان نمود.

پیامبر قبل از بعثت علاقه زیادی به گوشه گیری و عزلت گزینی پیدا کرده بودند و مدتها در غار(حراء) به تفکر می نشستند. و در آنجا بود که قرآن و رسالت بر ایشان نازل شد. «اقرأ باسم ربک الذی خلق ، خلق الانسان من علق، اقرأ و ربک الاکرم، الذی علم بالقلم، علم الانسان مالم یعلم». با نزول وحی، رسالت مهم نجات انسانیت بر دوش پیامبر گذاشته شد، رسول الله پیام آور رسالت الهی شد برای همه انسانها، تا قیام قیامت ؛ رسالتی  که خواب را از چشمانش ربود.

پیامبر ابتدا دعوتش را با کسانی در میان گذاشت که  می دانست دست رد بر سینه اش نمی زنند، این شد که ابوبکر، علی ، زید، خدیجه و…(رضی الله عنهم اجمعین) جزو اولین گروندگان به اسلام قرار گرفتند و همین ها بودند که دیگران را به دین دعوت دادند و دوستان خود را به اسلام فرا خواندند و آنان اسلام را پذیرفتند.

ابوذر وقتی از پیامبر و رسالتش خبر یافت، برادر خود را جهت تحقیق به مکه فرستاد و برادرش وقتی برگشت خصلت های نیکو محمد و رسالتش را برای وی بیان کرد و ابوذر به مکه آمده اقرار به رسالت نمود و غلام حلقه به گوش پیامبر (ص) شد.

قوم پیامبر تمام تلاش خود را برای منصرف نمودن ایشان از ادامه دعوت و تبلیغ دین جدید نمودند، اما پیامبر به همه چیز پشت پا زد.

پیامبر و پیروانش برای دین چقدر مشکلات تحمل کردند و تا پای جان ایستادند و جان در طبق اخلاص نهادند ولی از مقصد باز نیامدند اما  امروزه ما به چه بهانه های واهی به اصلی ترین احکام دین پشت پا می زنیم و به راحتی از آن می گذریم.

باید محبت و اطاعت خدا و رسول از همه محبت ها بالاتر باشد. باید عشق رسول خدا و صحابه و خاندان وی در خون ما جاری باشد.

پایان بخش سخنان مولوی شیخ جامی شعر زیبای اقبال بود:

ای ظهور تو شباب زندگی / جلوه ات تعبیر خواب زندگی

ای زمین از بارگاهت ارجمند / آسمان از بوسه ی بامت بلند

شش جهت روشن ز تاب روی تو / ترک و تاجیک و عرب هندوی تو

از تو بالا پایه ی این کائنات / فقر تو سرمایهی این کائنات

در جهان شمع حیات افروختی / بندگان را خواجگی آموختی

بی تو از نابودمندیها خجل / پیکران این سرای آب و گل

تا دم تو آتشی از گل گشود / توده های خاک را آدم نمود

ذره دامن گیر مهر و ماه شد / یعنی از نیروی خویش آگاه شد