حسن بصری-رحمه الله- نامه‌ای بدین مضمون به عمر بن عبدالعزیز-رضی الله عنه- نوشت: «دنیا راه مسافرت است، نه خانۀ اقامت، آدم برای مجازات بر آن فرود آمده بود! ای امیرالمؤمنین! بهترین توشه دنیا ترک (دلبستگی و وابستگی به) آن است، بی‌نیازی در آن عین نیازمندی است، دنیا هرچند گاهی کسی را قربانی می‌کند، آنکس که […]

حسن بصری-رحمه الله- نامه‌ای بدین مضمون به عمر بن عبدالعزیز-رضی الله عنه- نوشت:
«دنیا راه مسافرت است، نه خانۀ اقامت، آدم برای مجازات بر آن فرود آمده بود! ای امیرالمؤمنین! بهترین توشه دنیا ترک (دلبستگی و وابستگی به) آن است، بی‌نیازی در آن عین نیازمندی است، دنیا هرچند گاهی کسی را قربانی می‌کند، آنکس که آن را مهم می‌شمارد، خوار می‌گرداند، و آنکس را که در پی جمع‌آوری مال و ثروت (بدون مراعات موازین شرعی در نیت و دخل و خرج) برمی‌آید، در آخرت محروم و مستمند می‌نماید.
دنیایی (که همه هم و غم و مایه دلبستگی آدمی شود و بیش از حد به آن وابستگی پیدا نماید) همچون آن است که کسی از ما آگاهانه جام زهری را سر بکشد، و جان خویش را از دست بدهد.
ای امیرالمؤمنین! تو در آن همچون کسی باش که زخم خویش را مداوا می‌کند، و برای گریز از مشقت و دردی طولانی‌تر داروهای تلخ و دردآور را تحمل می‌نماید.
ای امیرالمؤمنین! از این سرای فریبنده، پر نیرنگ و خیال و ملال‌آور برحذر باش! دنیایی که با انواع فریبندگی‌ها و نیرنگ‌ها خود را آراسته و انسان‌ها را دچار فریب نموده است و به سختی شوق دیدار خواستگارانش را دارد و همچون دختر آراسته‌ای است که چشم‌ها را حیران و دل‌ها را واله و شیدای خویش گردانیده است، و همه خواستگاران خویش را به خاک و خون می‌کشد، اگر عاشقی را اندکی فرصت وصال دهد، او را فریب می‌دهد و دچار غرور و سرکشی می‌نماید و دنیای دیگر را از یاد او می‌برد.
دل او را به خود مشغول می‌دارد، و او را در راه گمراهی به پیش می‌برد، و در نهایت کوهی از حسرت و ندامت را بر دوش او می‌نهد، و او را در زیر سختی‌های دم مرگ و حسرت‌های از دست‌دادن همه چیز نیست و نابود می‌گرداند.
اما دوستداری که به وصال او دست نیابد، زندگی خود را غرق در غم و غصه می‌گرداند، و به همه سختی‌ها دچار می‌شود، اما هیچگاه به مقصد خویش دست پیدا نمی‌نماید و در نهایت بدون زاد و توشه از آن خارج می‌گردد و در آخرت هم از جایگاه مطلوب محروم می‌شود.

ای امیرالمؤمنین! به جای حرص و ولع برای به دست‌آوردن دنیا، به سختی از آن برحذر باش! زیرا هرگاه دنیا دوستان در لذتی قرار می‌گیرند، دیری نمی‌پاید که در مشقت و زحمتی واقع می‌شوند. آلودگی و آزردگی و ثروتمندی و نیازمندی در آن باهم گره خورده‌اند، و بقای آن با فنای در آن فاصله اندکی دارند، و شادمانی و غم آن باهم درآمیخته‌اند.
آرزوهای آن همه دروغ و دغل، و امید به ناامیدی است، زلالی آن چیزی جز گل‌آلودگی و زیستن در آن چیزی به جز رنج و آزردگی نیست.
اگر خداوندش هم از آن خبری نمی‌داد، و مثالی نمی‌زد، زوال آن خود خوابیده‌ها را بیدار و غافلان را هوشیار می‌کرد، در حالی که خداوند در مورد دلبستگی و وابستگی (بیش از ضرورت و مصلحت و به عنوان اسباب در مسیر عبودیت) هشدار فرموده است.

از نظر خداوند دنیای (منهای دینداری) از ارزش و منزلتی برخوردار نیست، و از همان زمانی که آن را آفریده، به دنیاپرستان خداناپرست نگاه رحمت نفرموده است، و کلید همه ثروت و گنج‌های دنیا را به رسول خدا عرضه داشتند، اما حاضر به قبول آن نگردید، زیرا نمی‌خواست چیزی را دوست بدارد که دوستی خداوند را در دل او کم کند، و آن را در جایی بالاتر از آنچه خداوند قرار داده، بگذارد.
به همین خاطر آن را از پاکان و پرهیزکاران دور گردانیده، اما برای فریب دشمنان خود آن را فراخ نموده، و فریب‌خوردگان ثروت به دست آورده، گمان می‌برند که خداوند به وسیله ثروتمندی ایشان را گرامی داشته است، و فراموش کرده‌اند که رسول خدا گاهی از فرط گرسنگی سنگی را بر روی شکم خود می‌بست».