رسول خدا زندگی خود را در حالی شروع کرده که یتیم بود، درمقابل چند قیراط، گوسفندان قریش را چراند ، برای زنی با مالش تجارت ‌نمود و با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم کرد اما در نهایت، زندگی‌اش با فرماندهی منطقه پایان یافت. این اوضاع و احوال را نمی توان صرفا با بیان تاریخیِ […]

رسول خدا زندگی خود را در حالی شروع کرده که یتیم بود، درمقابل چند قیراط، گوسفندان قریش را چراند ، برای زنی با مالش تجارت ‌نمود و با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم کرد اما در نهایت، زندگی‌اش با فرماندهی منطقه پایان یافت. این اوضاع و احوال را نمی توان صرفا با بیان تاریخیِ آن درک کرد، بلکه باید در مورد علل این پیروزی اندیشید، تا هر کس که خواهان پیروزی است، از آن بهره ببرد.

نسبت پیروزی و ارتباط آن با شرایط و اهداف انسان
پیروزی، بدست آوردن هدف را گویند. و این، یک امر نسبی‌ست که بستگی به افراد و شرایط آنها دارد ، چرا که گاهی پیروزی یک قوم، برای قومی دیگر شکست قلمداد می‌شود و دستیابی به هدف نیز وابسته به چشم‌اندازی‌ست که فرد مدنظر دارد و این یکی از بخش‌های جدایی ناپذیر زندگی انسان می‌باشد. از همین رو، حال کنونی انسان و اهداف وی، مبتنی بر همین نگرش می باشد.
برای دست یافتن به هدف، اراده‌ی فردی و بکار گیری اسباب لازمه و خواست خداوندی لازم و ضروری می‌باشد. و مردم، بر اساس نوع هدف و تلاش برای رسیدن بدان به چند دسته تقسیم می شوند:
گروهی زندگی روزمره خود را می کنند:
شايد بیشتر مردم نمی‌دانند که در پی چه هستند؟! یا اگر در تلاش چیزی هستند، نسبت به غایت و هدف آن ناآگاه‌اند، این قبیل افراد، حالت کنونی و وضع موجود‌شان، آنها را از تلاش برای چیزی که بدنبال آن هستند، باز می‌دارد. این افراد دنباله‌رو و اتباع هستند و خیلی مشکل و بعیدست که بتوانند زعامت چیزی را بدست بگیرند یا پیروز شوند، چرا که این افراد، هیچ آرزو و برنامه‌ای برای پیروزی ندارند و حتی در مخیله آنها نیز چنین چیزی وجود ندارد.

 گروهی در پی ‌پیروزی هستند، اما تقدیر نمی‌گذارد.
این افراد، آرزوها و خواسته‌هایی دارند، اما نمی‌توان به آنها هدف گفت! چرا که یا نمی‌دانند چگونه بدان‌ها دست یابند،  یا این که امور دیگری رخ می‌دهد و نمی‌گذارد که به اهداف خود برسند. می توانیم این افراد را از آن دسته بدانیم که برنامه‌هایی برای رسیدن به پیروزی دارند، اما مشیت خداوند بر آن نرفته است. این افراد، قهرمان برشمرده می‌شوند و به عنوان الگو معرفی می‌گردند تا بدان‌ها اقتدا شود، چرا که آنها ابزار را بکار گرفتند، اما تقدیر، آنها را زمین گیر کرد، در حقیقت این افراد  شکست‌شان نیز پیروزی هست و این صفت بر اصلاح‌گر شهید و یا رهبر شایسته‌ای که عزل شده، یا مدیر مجموعه‌ای قانونی و مفید که مجموعه‌اش منحل می‌شود، صادق می‌آید. این گروه نسبت به گروه اول بهتر و از گروه بعدی در رده‌ی پایین‌تری قرار دارند.

گروهی که اهداف آنها مطابق با مشیت الهی ست. این گروه قشری هستند که هدف خود را شناخته و آن را دست خوش تغیر نمی‌نمایند و از ایده خود عقب‌نشنینی نمی‌کنند به این چنین افرادی اصحاب هدف و ایده گفته می‌شود و این‌ها مانند آنان که فقط در فکر و تخیل به سر می برند، نیستند، که بدون داشتن توشه و بکار گرفتن اسباب مادی فقط در فکر و برنامه ریزی هستند. این طیف اهدافی مشخص شده داشته و دستاوردهایی چشم گیر دارند، که تقدیر نیز با آنها همگامی نموده است : وما تشاؤون إلا أن يشاء الله.
 
عوامل پیروزی در سیرت پیامبر ـ صلى الله عليه وسلم ـ
کسی که در بین دو مرحله « إقرء » و « الیوم اکملت لکم دینکم » بیندیشد، قطعا نمونه‌ی واضحی برای پیروزی می‌یابد. سوالی که در ذهن شخص تداعی می‌شود این است که چه عواملی منجر به پیروزی پیامبر گشته است؟ شاید جواب را بتوان در این موارد یافت:

اول:  شفافیت هدف توأم با فراهم بودن شرایط.
وظیفه پیامبر(ص)  در طول حیات ایشان، ابلاغ رسالت الهی به قریش و سایر ساکنین جزیرة العرب و دولت‌های بزرگ آن زمان بوده‌است. این، هدف واضح پیامبر(ص)  بود، از همین رو ایشان گام های عملی زیادی در راستای نیل به این هدف بزرگ برداشته است.

دو : پافشاری بر هدف و تلاش برای دست یافتن بدان.
منظور از این نکته این است که هدف خود را مدنظر داشته باشد و طی مراحل زمانی مختلف، بدان بیندیشد، گرچه امکان دارد در ابتدای امر، هدف کمی پوشیده باشد، یا اینکه برخی مشکلات و مصائب، مانع محقق شدن آن گردد. از این نمونه در سیرت پیامبر(ص) ، می توان به پیشنهاد زن ، مال و مقام از جانب قریش به پیامبر(ص)  اشاره کرد، تا شاید ایشان از هدف و خواسته خود دست بردارند و ایشان نیز این جمله و جواب مشهور خود را بیان داشتند که(خطاب به ابوطالب) فرمودند: ای عموجان! قسم به الله، اینها اگر خورشید را در دست راست من و ماه را در دست چپ من بگذارند مشروط بر این‌كه دست از این كار (دعوت) بكَشم هرگز این كار (دعوت) را ترك نخواهم كرد، تا این‌كه خداوند متعال دین خود را غالب سازد یا این كه من در همین راه قربان شوم.) بالفرض اگر پیامبر (ص) قبل از دست یافتن به هدف خود از دنیا می‌رفتند می‌گفتیم که این یک آرزو بوده ، ولی وقتی که خواسته خود را محقق ساخت و دین خدا را منتشر ساخت، هدف قرار گرفت.

سوم: پشت سر گذاشتن مشکلات.
از قدیم گفته‌اند: مسیر پیروزی با فرش و گل آراسته نشده. یعنی مزین به گل و بلبل نیست، بلکه گاهی در آن خار و خاشاک وجود دارد و برای چشیدن شهد، باید نیش زنبور را تحمل کرد، زانو زدن در برابر مشکلات و دست کشیدن از هدف بخاطر سختی‌های پیش رو، نه آرزو ست و نه هدف. از قبیل مشکلاتی که پیامبر(ص)  با آنها روبرو شدند، می توان به آزار و اذیت قریش به شخص خودشان و اصحاب شان و هجرت و کوچ کردن از شهر دوست داشتنی شان اشاره کرد.  

 چهارم: وجود عوامل پشتیبان.
حسن نیت و اشتیاق به تغییر جهان به مدینه فاضله، به تنهایی نمی‌تواند به عنوان دلیل و توجیه کافی برای پیروزی باشد، چرا که اختلاف دیدگاه‌ها و خواسته‌ها و ادیان و توجه هر کس به مصالح خودش، مانع از تحقق چنین هدفی می‌گردد. از همین رو بسیاری از اصلاح گران با نرمی محض وارد میدان می‌شوند و پرچم خود را بالا می‌گیرند و مانع آن می‌شوند که کسی که معترف به وحدانیت خداوند باشد، کشته شود، ولی بعد از چند صباحی خواهند دانست که برای مقابله با آهن، باید از آهن استفاده کرد و می دانند که اگر خدا بوسیله گروهی، گروه دیگری را دفع و طرد نمی‌کرد، قطعا زمین به فساد کشیده می‌شود و ثروتمند و توانمند، فقیر و ضعیف را خواهد بلعید. و آنگاه به فلسفه آیه (وأعدوا لهم ما استطعتم من قوة ) پی می‌برند و شرایط چنین می‌نماید که بدین آیه عمل شود: «أُذن للذين يقاتلون بأنهم ظُلموا»
از همین رو، انسان می‌داند که حمایت و پشتیبانی عمو و همسر پیامبر (ص) از ایشان، از علل پیروزی ایشان بوده است و نیز همکاری خواستن و جذب هم پیمانان عرب نقش بسزایی در پیشبرد اهدافی ایشان داشته است، چنانکه در بیعت دوم و سوم فرمودند: من بدین شرط با شما بیعت می کنم تا از هر چیزی که زن و فرزندان‌تان را از آن حفاظت می‌کنید، من را نیز حفاظت نمایید.

پنجم: بکارگیری اسباب مادی.
آنچه پیشتر گذشت، اهمیت بکاربردن اسباب را روشن ساخت. گفته می شود: هر کس برای پیروزی برنامه نداشته باشد، برای شکست برنامه دارد .برای رسیدن به هدف، آگاهی و داشتن یک تصویر واقعی از خواسته ها مهم است. کار گرفتن از شرایط پیش‌آمده و افراد مناسب و هزینه مادی لازم، نیز برای به دست آوردن هدف مهم می‌باشد، این نکات، از دوستی صمیمی پیامبر(ص)  با ابوبکر صدیق (رض) و اسلام عبدالرحمن بن عوف و عثمان بن عفان و بلال و عمر و ابن ابی وقاص و خزرج و هاشم و سایرین (رضی الله عنهم )مشخص می‌گرد. همچنان که بهره بردن از زمان و صبر پیشه نمودن، از عوامل مهم پیروزی هستند.

 ششم: توجهات الهی.
این یکی از مهم‌ترین پشتیبان‌ها و دلگرمی‌های پیامبر (ص) بود، چرا که عنایت ربانی خداوند بر پیروزی سببی سبقت گرفته است. خداوند خطاب به پیامبر می گوید: “ما ودعك ربك وما قلى، وللآخرة خير لك من الأولى، ولسوف يعطيك ربك فتضى.” و یا که گفته است: “والله يعصمك من الناس.”
فرد تیزبین بدین نکته پی‌می برد که مطالعه سیرت پیامبر (ص) بهترین نمونه برای درک علل پیروزی و پیشرفت می‌باشد از این منظر که تمام اسباب مادی که نبی رحمت (ص) از آنها بهره بردند، موافق با عنایت پروردگار متعال بوده است.
 در پایان شایان ذکر است که محمد ـ صلی الله علیه و سلم ـ پیامبری بود که تحت مراقبت خداوند بود، زندگی و پیروزی ایشان قابل مقایسه با سایرین نیست، فرد اندیشمند می داند که وجود هدف و عقب نشینی ننمودن از آن و بکار بردن سیاست عملی و علمی برای هدف ، عین پیروزی ست. این ها نکاتی بودن  که می توان با تدبر در سیرت رسول خدا (ص)  بدست آورد و شایسته هست که این، به عنوان قاعده و چارچوبی برای پیروزی متعین شود.

بقلم: سيكو توري
مترجم: عصمت الله تیموری