عبور ازموانع و سدها، فتح تپه ها و گذر از دره های عمیق زندگی، کاری انسانی است. حل مشکلات یا باز کردن گره هایی که در رویدادهای مختلف زندگی پیدا می شوند، هم هنری انسانی است. «بهتر است بگوئیم تلاطمات زندگی از حکمت های خداوند است» زندگی، رویایی شیرین و دلچسب مثل قصه های هزار […]

عبور ازموانع و سدها، فتح تپه ها و گذر از دره های عمیق زندگی، کاری انسانی است. حل مشکلات یا باز کردن گره هایی که در رویدادهای مختلف زندگی پیدا می شوند، هم هنری انسانی است. «بهتر است بگوئیم تلاطمات زندگی از حکمت های خداوند است»

زندگی، رویایی شیرین و دلچسب مثل قصه های هزار و یک شب نیست، بلکه واقعیات دم از حکایتی دیگر دارد. هر روز دیواری تازه در برابرمان ظاهر می شود، یا برای رسیدن به موفقیت یا خواسته قلبی یا حتی آرامشی نسبی باید سدی را بشکنیم، انگار این رسم روزگار شده است. اگرچه زندگی یک ودیعه الهی است، ولی حفظ و نگهداری آن نیازمند ذکاوت و تلاش شبانه روزی است، نمی توان دست روی دست گذاشت و انتظار داشت چرخ سنگین زندگی به سادگی و خود به خود بر وفق مراد ما بچرخد. هرچه دنیا و روابط انسان ها پیچیده تر شده، ارابه زندگی نیز از جاده ای سنگلاخ تر و پرفراز و نشیب تر باید عبور کند، که نیاز به حوصله و قدرت زیاد و تدبیر و هوشیاری دارد. یک طرف دره ای عمیق است، سمتی دیگر صخره ای بلند، راه هم ناهمواره، ارابه ران زندگی ما هستیم، که جز با صبر و درایت نمی توانیم از این راه به سلامت عبور کنیم. قطعا و حتما روزی به جاده ای صاف تر و هموار تر خواهیم رسید، به دشتی فراخ، اما در دشت هموار و صاف هم ممکن است خطراتی ناشناخته در کمین باشند، شاید رودی پرآب و پرخروش، شاید کویری خشک، شاید طوفان و رعد و برق و شاید آفتابی سوزان و…

تنها کسانیکه در گورستان آرمیده اند، مشکلی ندارند. اگر سرگذشت آدم های موفق، بزرگ، مشهور و… را مطالعه کنیم. متوجه می شویم که آنان چقدر زحمت کشیده اند، با چه سختی ها و مشکلاتی دست و پنجه نرم کرده اند، که حتی تصورش هم برای ما دشوار می باشد. مهم تحمل و بردباری و مدارا است، ازاینرو نیازمندیم تا نظام باورهای خود را گسترش دهیم. تلاطمات و سختی های مسیر زندگی هریک بهانه ای

برای آبدیده تر کردن ماست برای آنکه بتوانیم انسانی بهتر و برتر شویم نیز:«تیزترین شمشیرها در داغ ترین کوره ها آبدیده می شود» تفاوت اساسی میان افرادیکه به نتایج مثبت دست می یابند و کسانیکه به چنین نتایجی نمی رسند در همین الگوهای منطقی و منسجم ذهنی(باورها)، یا دست به کار شدن و پا گذاشتن در راه تعالی است، راهی که در اختیار همگان هست. ولی مهم توانایی آزادسازی نیروی جادویی درونی خود می باشد. مهم این است که یاد بگیریم چگونه از قدرت ذهن مان از نیرو و ظرفیت بالقوه ای که در وجودمان داریم، از همت مان، از انرژی (کارمایه) و پتانسیل دست نخورده حیاتی خودمان در جهت علایق، خواسته ها و آرزوهایمان استفاده کرده و برآیند آنها را در سمت و سویی منطقی و صحیح آزاد سازیم. مثل کاری که بسیاری از افراد موفق و بزرگ و نامدار تاریخ کرده اند. در حقیقت نقطه مشترک انسان های موفق و مشهور و رسیدن آنان به رویاهای شان نه سرنوشت و شانس بوده نه چیزی دیگر (البته عوامل زیادی در شکل گیری آنها نقش دارند) ولی ریشه ای ترین عناصر؛ باور و ایمان هستند.

باور و ایمان
بحث کتب آسمانی درباره تاثیر نیروی ایمان و باور انسان است. بطورقطع نظام باورهای انسان های موفق و خوشبخت در مقایسه با انسانهای شکست خورده و نگون بخت تفاوت زیادی دارد. می توانیم آدمی خرافاتی، در بند محدودیت ها، متعصب، بدگمان، منفی نگر باشیم، یا روشن بین، مثبت اندیش و…

چه ورزشکار یا یک هنرمند، دانشمند یا تاجر و… تنها با نیروی ایمان می توان با جسارت به سوی اهداف بلند پروازانه رفت.باور و ایمان برای رسیدن به هدف (چه آرامش، چه موفقیت در هر زمینه ای) به ما انگیزه می دهد. مثل سوخت و نیروی محرکه یک موشک که آنرا به جلو می‌راند. درحقیقت با نیروی باوروایمان قادربه ایجاد تغییرخواهیم بود وهیچ مصیبتی بر ایمان محدودیت ایجاد نمی کند. با نیروی ایمان هر سد، یا مشکل و گرفتاری را با روی باز می پذیریم و بر این عقیده‌ایم که تنها مرگ راه حل ندارد. با داشتن ایمان و باور به خود و راهی که در پیش می گیریم به این نتیجه می رسیم که ارتباطی منسجم و منطقی بین ذهن و جسم وجود دارد. در زندگی همه ما کم و بیش فجایع و مشقت هایی رخ می دهد، به بیانی روشن تر روزگار با هیچکس سر سازگاری ندارد، در چنین اوضاعی است که ایمان، باور، صبر، مدارا، مقاومت و پایبندی به ارزش ها، چهره واقعی خودشان را نشان می دهند.برخی انسانها چنین تجاربی را فرصتی برای تعالی و بهتر شدن می دانند، ولی بعضی دیگر خود را نابود می کنند و در برابر مصایب، شیرازه روح و روان شان از هم می پاشد.به راستی چه عواملی باعث می شود عده ای طاقت مشقات و سختی ها را داشته باشند و عده ای دیگر در برابرشان به زانو درآیند؟ چرا عده‌ای با وجود تمام ناملایمات زندگی همواره در شادی و نشاط به سر می برند و برخی اوقات شان تلخ است و زندگی شان سرشار از ناامیدی، خشم و افسردگی.
منبع: روزنامه آفتاب