صحابه بزرگوار (رض) در صدر اسلام، به نقش کلیدی اساسی سنت مطهّر پیامبر(ص)، پی بردند. در این میان علل و انگیزههای زیادی وجود داشت تا صحابه را برآن دارد که در مسیر نشر و گسترش سنت مطهر پیامبر(ص) تمام تلاش و توان و همت خود را بکار برند، و مجدانه پیش بروند و همچنین در […]
صحابه بزرگوار (رض) در صدر اسلام، به نقش کلیدی اساسی سنت مطهّر پیامبر(ص)، پی بردند. در این میان علل و انگیزههای زیادی وجود داشت تا صحابه را برآن دارد که در مسیر نشر و گسترش سنت مطهر پیامبر(ص) تمام تلاش و توان و همت خود را بکار برند، و مجدانه پیش بروند و همچنین در راستای دفاع و صیانت از آن در برابرهرگونه کمی و فزونی، پیشگام شوند.
شناخت آنان نسبت به اهمیت و منزلت سنت
صحابه بزرگوار (رض) پیامبر در طول مدتی که در خدمت اسلام بودند به مقام و منزلت رفیع سنت مطهر پیامبر پی برده بودند و می دانستند که سنت نیز خود به نوعی وحی تلقی شده و تبیین کننده و تفسیر کننده، قرآن مجید می باشد که مجمل قرآن را توضیح داده، حکم عام آن را تخصیص مینماید و مطلق آن را مقید میسازد و نکات مشکل قرآن را مفهوم میسازد. وقطعا بخشی از دین می باشد که دنباله روی از آن واجب بوده و مخالفت با آن حرام می باشد. این معنا و حقیقت در دل و جان صحابه جای گرفته بود و و آیات زیادی از قرآن، این اندیشه را نهادینه ساخته بود که بنابر مثال نه بنا به اختصار به برخی از آنها اشاره می نماییم.
1-پروردگار متعال اهل ایمان را به اطاعت از نبی رحمت(ص) فرمان داده و اطاعت از ایشان را مقرون و متصل به اطاعت از خویش دانسته است. چنانچه فرموده اند: ﴿ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ ﴾ «ای مؤمنان! از خدا و پیغمبر اطاعت کنید» [محمد: 33] و در آیتی دیگر فرمان داده تا در هر امر و نهیای که نبی رحمت(ص) فرمان داده از ایشان اتباع شود. فرموده اند: ﴿ وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا ﴾ « چیزهائی را که پیغمبر برای شما (از احکام الهی) آورده است اجراء کنید، و از چیزهائی که شما را از آن بازداشته است، دست بکشید.» [الحشر: 7].
2- در آیه ای دیگر خداوند اطاعت از پیامبر(ص) را اطاعت از خود دانسته است و نافرمانی از رسول خدا(ص) را نافرمانی از ذات خود دانسته است: ﴿ مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ ﴾ «هر که از پیغمبر اطاعت کند، در حقیقت از خدا اطاعت کرده است (چرا که پیغمبر جز به چیزی دستور نمیدهد که خدا بدان دستور داده باشد، و جز از چیزی نهی نمیکند که خدا از آن نهی کرده باشد) » [النساء: 80].
3- در آیه ای دیگر خداوند متعال رمز هدایت و رستگاری را در اطاعت و فرمانبرداری از پیامبر(ص) دانسته است: ﴿ وَإِنْ تُطِيعُوهُ تَهْتَدُوا ﴾« امّا اگر از او اطاعت کنید هدایت خواهید یافت)» [النور: 54]، وقال: ﴿ وَاتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ ﴾ « از او پیروی کنید تا هدایت یابید. »[الأعراف: 158]، و در آیتی دیگر اطاعت از رسول خدا را عامل شمول رحمت خود دانسته است: ﴿ وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ﴾ «و از خدا و پیغمبر اطاعت کنید تا که (در دنیا و آخرت) مورد رحمت و مرحمت قرار گیرید. »[آل عمران: 132].
4- خداوند متعال اطاعت حرف شنوی از پیامبر(ص) را دلیل محبت با خویشتن دانسته است، که می تواند انسان را به مغفرت خداوند برساند آنجا که فرموده است: ﴿ قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ ﴾« بگو: اگر خدا را دوست میدارید، از من پیروی کنید تا خدا شما را دوست بدارد و گناهانتان را ببخشاید،» [آل عمران: 31].
5- در آیتی دیگر خداوند برای اهل ایمان بالاخص صحابه(رض) که در محضر پیامبر(ص) بودند لازمی میداند تا به خواسته پیامبر(ص) لبیک بگویند چرا که در اطاعت از ایشان برای آنها زندگی و حیات هست، آنجا که فرموده: ﴿ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ ﴾ « ای مؤمنان! فرمان خدا را بپذیرید، و دستور پیغمبر او را قبول کنید هنگامی که شما را به چیزی دعوت کند که به شما زندگی (مادی و معنوی و دنیوی و اخروی) بخشد،» [الأنفال: 24] و در آیهای دیگر صحابه(رض) و اهل ایمان را از هرگونه مخالفت نمودن با فرموده رسول خدا(ص) برحذر داشته و به صراحت بیان داشته که مخالفت با نبی رحمت موجب افتادن در فتنه و عذاب دردناک را دارد آنجا که فرموده اند: : ﴿ فَلْيَحْذَرِ الَّذِينَ يُخَالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَنْ تُصِيبَهُمْ فِتْنَةٌ أَوْ يُصِيبَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴾ « آنان که با فرمان او مخالفت میکنند، باید از این بترسند که بلائی (در برابر عصیانی که میورزند) گریبانگیرشان گردد، یا این که عذاب دردناکی دچارشان شود (اعم از قحطی و زلزله و دیگر مصائب دنیوی، و دوزخ و دیگر شکنجههای اخروی).» [النور: 63]، در آیتی دیگر فرجام نافرمانی پیامبر(ص) را گمراهی آشکار دانسته چنانچه فرموده اند: ﴿ وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُبِينًا ﴾ «هر کس هم از دستور خدا و پیغمبرش سرپیچی کند، گرفتار گمراهی کاملاً آشکاری میگردد.» [الأحزاب: 36] بلکه حتی در آیتی مخالفت عامدانه و مصرانه را کفر دانسته است چنانه باریتعالی فرموده است: ﴿ قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْكَافِرِينَ ﴾« بگو: از خدا و از پیغمبر اطاعت و فرمانبرداری کنید، و اگر سرپیچی کنند (ایشان به خدا و پیغمبر ایمان ندارند و کافرند و) خداوند کافران را دوست نمیدارد. »[آل عمران: 32].
6- در آیتی دیگر بیان داشته که در صورت هرگونه بروز اختلاف به حکم خدا و رسول باز گردید﴿ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ﴾ « اگر در چیزی اختلاف داشتید (و در امری از امور کشمکش پیدا کردید) آن را به خدا (با عرضهی به قرآن) و پیغمبر او (با رجوع به سنّت نبوی) برگردانید (تا در پرتو قرآن و سنّت، حکم آن را بدانید. چرا که خدا قرآن را نازل، و پیغمبر آن را بیان و روشن داشته است. باید چنین عمل کنید)»[النساء: 59].
7- در آیتی دیگر یکی از صفات اهل ایمان این نکته را برشمرده که حکم و فیصله پیامبر(ص) را با جان دل می پذیرند و بدان پایبند می باشند. ﴿ وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ ﴾ « هیچ مرد و زن مؤمنی، در کاری که خدا و پیغمبرش داوری کرده باشند (و آن را مقرّر نموده باشند) اختیاری از خود در آن ندارند (و ارادهی ایشان باید تابع ارادهی خدا و رسول باشد).»[الأحزاب: 36].
ابن کثیر می فرماید: حکم این آیه عام بوده و تمام امور را در بر می گیرد و بدین معنا زمانی که حکمی از جانب خدا و رسولش بیان شد، هیچ کس حق انتخاب یا پذیرفتن رای و نظر شخص دیگری را ندارد.(1)
8- چنانچه که خداوند قسم یاد نموده، فردی که حکم پیامبر(ص) را نپذیرد یا اینکه ظاهرا بپذیرد اما قلبا و وجدانا راضی نباشد، از وی نفی ایمان نموده است چنانچه فرموده: فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا ﴾ « مّا، نه! به پروردگارت سوگند که آنان مؤمن بشمار نمیآیند تا تو را در اختلافات و درگیریهای خود به داوری نطلبند و سپس ملالی در دل خود از داوری تو نداشته و کاملاً تسلیم (قضاوت تو) باشند.» [النساء: 65].
ابن قیم می فرماید: خداوند به ذات خود قسم یاد نموده و از کسی که در تمامی مشاجرات و اختلافات فیمابین خود اعم از کوچک و بزرگ، حکم پیامبر(ص) را نپذیرد نفی ایمان نموده و او را مومن نمی داند و به همین قدر اکتفا ننموده، بلکه باید با جان و دل آن را بپذیرند و هرگونه پریشانی و کدورت را از خود بزدایند و بدین حد هم اکتفا نکرده بلکه گفته باید با تمام وجود و با جان و دل آن را بپذیرند و عملی سازند.(2)
9- خداوند متعال بیان وحی متلو که همان قرآن باشد و بیان وحی غیر متلو که سنت باشد؛ را وظیفه پیامبر(ص) دانسته است. چنانچه فرموده: ﴿ وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ ﴾ « و قرآن را بر تو نازل کردهایم تا این که چیزی را برای مردم روشن سازی که برای آنان فرستاده شده است (که احکام و تعلیمات اسلامی است)» [النحل: 44]، صحابه بزرگوار از خلال همین آیات پی بردند که سنت پیامبر(ص) مبیِن و و شارح قرآن میباشد و عبادت فرد مسلمان زمانی صحیح می باشد که نسبت به سنت آگاه باشد.
10- خداوند متعال فرمان داده تا در تمام ابعاد زندگی به رسول خدا(ص) اقتداء شود فرموده اند: ﴿ لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا ﴾« سرمشق و الگوی زیبائی در (شیوهی پندار و گفتار و کردار) پیغمبر خدا برای شما است. برای کسانی که (دارای سه ویژگی باشند:) امید به خدا داشته، و جویای قیامت باشند، و خدای را بسیار یاد کنند. » [الأحزاب: 21].
آیات دیگری نیز در این زمینه همگان را به اطاعت ارز رسول خدا(ص) فرمان می دهد. و این نکته را گوشزد می نمایند که پیروی از حکم و فرمان رسول خدا(ص) واجب و الزامی بوده و از ذهرگونه مخالفت با ایشان باید اجتناب کرد و به کف آوردن رضایت خداوند و مستحق رمغفرت و رحمت خدا شدن و بدست آوردن امتیاز ورورد به بهشت به اطاعت از پیامبر بستگی دارد.
همانگونه که خداوند اهل ایمان و صحابه(رض) را به اطاعت از رسول خود فرمان داده، نبی رحمت(ص) نیز در فرامین زیادی صحابه (رض) و امتیان خود را به اطاعت و حرف شنوی از خود راهنمایی نموده است که در اینجا چند نمونه به عنوان مثال ذکر می گردد.
پیامبر(ص) در روایتی اطاعت از خود را اطاعت از خدا و نافرمانی از خود را نافرمانی از خداوند دانسته اند. حضرت ابوهریره(رض) روایت می کنند که پیامبر(ص) فرمودند: هرکس از من اطاعت کند، از خداوند اطاعت کرده و هر کس نافرمانی من را بنماید، نافرمانی خداوند را نموده است. (3)
به اصحاب و سایر امت بیان نموده که بدان چه امر می کنم لزوما عمل کنید و از آنچه شما را باز می داریم شدیدا اجتناب نمایید. حضرت ابوهریره (رض) نقل نموده که رسول خدا(ص) فرمودند: اگر شما را به چیزی امر میکنم تا حد توان خود بدان جامه عمل بپوشانید و از آنچه که شما را باز می دارم آن را ترک نمایید(4)
در روایتی دیگر فرموده اند: که سنتی نوعی دیگر از وحی هست فرموده اند: آگاه باشد که به من کتاب (قرآن) و چیزی مانند آن ( که سنت باشد) داده شده است. (5).
علامه شوکانی میفرماید: به من قرآن داده شده و چیزی مانند قرآن که همان سنت بوده و قرآن در مورد آن چیزی نگفته، داده شده است.(6)
پیامبر(ص) در روایتی اهل ایمان را از اینکه به بهانه عمل به قرآن سنت را ترک نمایند، برحذر داشته اند. چنانچه فرموده اند: بزودی زمانی فراخواهد رسید که فردی سیر( و صاحب نفوذ) بر اریکه خود تکیه دهد و بگویدک فقط به این قرآن عمل نمایید و هر چه که در قرآن حلال ذکر شده همان را حلال بدانید و هرآنچه که در قران حرام شده همان را حرام بدانید ( و به سنت پیامبر نیازی نیست)(7)
مسلمانان به این حقیقت پی برده اند و بر همین اساس منزلت و جایگاه سنت در جان و دل آنان جای گرفته، و بر این باور هستند که قطعا هر آنچه را که پیامبر(ص) حلال نموده خداوند نیز آن را حلال نموده ( گرچه در قران ذکر نشده باشد) و هر چیزی را که پیامبر(ص) حرام نموده خداوند نیز آن را حرام نموده ( گرچه در قران ذکر نشده باشد) چرا که پیامبر(ص) پیام رسان خداوند و بیان کننده احکام و فرامین خداوند می باشد.
در روایتی دیگر پیامبر(ص) با لحنی نصیحتگرانه و خیرخوانه اصحاب(رض) را به فرمانبرداری از خود فرمان می خوانند: روزی پیامبر(ص) برای به ایراد سخن پرداختند و نصایحی بلیغ و رسا بیان داشتند به نحوی که چشم ها اشکبار و قلب ها لرزان شدند، شخصی از میان گفت: گویا ای رسول خدا! این کلام آخر و سخن خداحافظی شماست ما را به چه چیزی فرمان می دهید.؟ رسول خدا(ص) بیان داشتند: شما را به تقوای خداوند توصیه می کنم و اینکه حرف شنو و مطیع باشید هر چند اگر یک غلام حبشی امیر شما باشد. هر کس از شما که بعد از من زنده باشد، اختلافات زیادی را خواهد دید، از این روی بر شما لازمست به سنت من و سنت خلفای هدایت یافته و راشد بعد از من رجوع نمایید و محکم بدان ها پایبند باشد و از امور جدید در دین دوری نمایید چرا که هر امر جدیدی، بدعت می باشد و هر بدعتی گمراهیست. (8)
در حدیثی دیگر بیان داشتهاند که هر کس خلاف ایشان عمل کند، وی مردود بوده و قابل پذیرش نیست. آنجا که فرمودهاند: هر کس عملی بر خلاف منهج ما انجام بدهد عملش مردود می باشد (9)
و ایشان از هر کس که بر خلاف سنتشان عمل نماید، بیزاری جستهاند: هر کس از سنت و روش من روی گردانی نماید، با من تعلق ندارد.(10)
در روایتی دیگر پیامبر(ص) رمز دخول به جنت را اطاعت از خود برشمرده اند: فرمودهاند: تمام امتیان من وارد بهشت می شوند، مگر کسی که انکار بورزد، شخصی پرسید: ای رسول خدا! چه کسی انکار می ورزد؟ فرمودند: هر کس از من اطاعت کند، به بهشت داخل می شود و هر کی خلاف من عمل نماید، انکار ورزیده است. (11)
تمام این آیات و روایات و دیگر نصوص از این دست، صحابه را در موقعیتی قرار داده بود، که بتوانند به منزلت و جایگاه سنت در دین پی ببرند، چرا که سنت هست، آیات قرآن را تشریح می نماید، و اسلام بدون سنت، نه درست هست و نه پذیرفتنی. از همین رو برای حفظ و حراست و فهم آن تمام هستی و دارائی جانی و مالی خود را بکار بستند تا بدان عمل نمایند و آن را به نسلهای پسین، بسپارند.
سیدنا ابوبکر صدیق(رض) می فرماید: هر چیزی که پیامبر(ص) انجام داده، من هم انجام می دهم و از آن دست نمی کشم، من میترسم از اینکه چیزی از سنت های پیامبر(ص) را ترک نمایم و گمراه شوم.(12)
از عبدالله بن عمر(رض) نقل شده که فرمودند: پیامبر(ص) در حالی به رسالت مبعوث شده که (جامعه ) ما چیزی نمی دانستیم، و به همان چیزی عمل می کنیم که رسول خدا(ص) عمل نموده است.(13) و در روایتی نقل شده که فرمودند: ما گمراه بودیم بواسطه پیامبر(ص) هدایت یافتیم پس فقط به اقتدا می نماییم. (14)
این همه عوامل دست در دست همه داده بود تا صحابه (رض) به مقام والای سنت پی برده ومشتاق حفظ ، عمل، حراست، شنیدن، فهم و درک آن شوند و برای انتقال آن به آیندگان اهتمام بورزند.
ادامه دارد….
منابع:
[1] تفسير ابن كثير 3 /506.
[2] إعلام الموقعين عن رب العالمين؛ ابن القيم 1 /51.
[3] صحیح بخاری حدیث 7137 ، صحیح مسلم حدیث شماره: 1835
[4] صحیح مسلم: 1337.
[5] سنن أبو داود 4604 – و مسند أحمد 17108
[6] إرشاد الفحول ص: 33.
[7] سنن أبو داود، 4604، سنن ترمذی2672
[8] سنن أبو داود، 4607 – سنن ترمذي2685، سنن ابن ماجه: 42
[9] صحیح مسلم 1718
[10] صحیح البخاري 5063، صحیح مسلم 1401
[11] صحیح بخاري 7280 رقم:.
[12] مسند احمد179 رقم: 25
[13] مسندأحمد 5683، سنن نسائي 1892
[14] مسند أحمد 5698
به قلم: د. أيمن محمود مهدي
مترجم: عصمت الله تیموری