انواروب: جناب مولانا مفتی سراج الدین فقهی سلجوقی، فرزند ارشد مرحوم جناب حاج قاضی جلال الدین فقهی در 2/2/1302هـ.ش. از مادری به نام «لیلا» در روستای «کاریزدره» از توابع «تربت جام» ، شهر حضرت شیخ الاسلام احمد جامی (قدس سره) در استان خراسان رضوی تولد یافتند . ایشان تحصیلات مقدماتی را در نزد عموی بزرگوارشان […]

انواروب: جناب مولانا مفتی سراج الدین فقهی سلجوقی، فرزند ارشد مرحوم جناب حاج قاضی جلال الدین فقهی در 2/2/1302هـ.ش. از مادری به نام «لیلا» در روستای «کاریزدره» از توابع «تربت جام» ، شهر حضرت شیخ الاسلام احمد جامی (قدس سره) در استان خراسان رضوی تولد یافتند .

ایشان تحصیلات مقدماتی را در نزد عموی بزرگوارشان (تنها عمو) مرحوم جناب حاج آخوند شمس الدین شروع نمودند و سپس برای دست یافتن به مراتب عالیه، نزد پدر بزرگوارشان ادامه تحصیل دادند. یکی از اساتید بنام و معروف ایشان حضرت مولانا عبد الجمیل بدخشانی ، فارغ التحصیل دار العلوم دیوبند و مدرس مدرسه احمدیه مزار (فایض الانوار) بودند. و مرحوم مولانا سراج الدین از ایشان به شدت متأثر بودند و هرگاه یاد و خاطره ای از ایشان به میان می آمد اشک در چشمانشان حلقه می‌زد و دعای خیری را نثار روح استادشان می‌نمودند و به بیان خصائل حمیده‌ی  ایشان مانند علم ، تقوی ، شجاعت، حاضر جوابی و …. می‌پرداختند.

قاضی جلال الدین پدر مرحوم، سروده‌ای در وصف مولانا بدخشانی بدین مضمون دارند.

ای صبا از عرصه صحرای جام / ره بپیما در بدخشان کن مقام

همره این نامه، ای پیک جلیل / آستان بوسی کن از عبد الجمیل

آنکه بر ما واجب آمد حرمتش / گر چه بد خواهند اهل تربتش

ایشان در باب سلوک و تزکیه، دست بیعت با مولانا محمدانورجان در طریقه‌ی نقشبندی داده بودند.

مولانا فقهی تحصیلات را نزد پدر بزرگوارشان به پایه‌ی تکمیل و اتمام رساندند و موفق به اخذ تأییدیه یا به عبارتی «شهادت نامه» از دست ایشان گردید.سپس در روستاهای مختلفی از جمله آزادده (موشقال) ، کاریز دره ، موسی آباد و کلاته قاضی … مشغول به خدمت و امامت و ارشاد گشتند. یکی از خصائل بارز ایشان ، که از مضمون مهر و امضای ایشان هم هویدا بود، «خدمت» بود. ایشان در یادداشتها و نوشته ها، خود را «خادم الملة و الدین سراج الدین» معرفی می نمودند.

ایشان، از سال 1363 (هـ.ش.) تا حدود سال 1376 بنا به دعوت مدرسه تعلیم القرآن صالح آباد  در مسند تدریس و افتاء مشغول به خدمت بودند.

یکی دیگر از ویژگیهای ایشان این بود که هرگاه نام حضرت محمد ـ صلی الله علیه و سلم ـ را بیان می‌کردند، چشمانشان اشکبار می‌شد. بعد از تعطیلی این مدرسه و با اصرار فرزندان به تربت جام کوچ نمودند و تا پایان عمر در آنجا اقامت گزیدند. ایشان به ادعیه و معمولات روزمره خود، بسیار جدی و پایبند بودند و در اکثر اوقات نمازهای اشراق و چهار رکعت قبل از عصر را همیشه می‌خواندند.

مولانا در شعر هم ذوق و سلیقه داشتند که از آنجمله می‌توان به چند بیت شعری که در مرثیه پدرشان سروده بودند ـ به عنوان نمونه ـ اشاره نمود.

حضرت مخدومیم قاضی جلال            / تاج دین و منبع فضل و کمال

گر از فوت او ز من پرسی خبر / حجت دنیا و دین را ارتحال

دو بیفزا مصرع قبل را / تا بدانی رحلت او را به سال

پانزده ماه صفر تاریخ او / عین بود با شین و ضاد و حرف دال

ای سراجی لب فرو بند از سخن / عالم اسلام را کردی ملال

شکر یزدان را بگو ای مستمند            / صبر بنما تا نیفتی در وبال

این عالم بزرگ، بسن 91 سالگی در 29 آذر 1393 (هـ.ش.) در بیمارستان سجادیه شهرستان تربت جام دار فانی را وداع گفتند.

پیکر مبارک این عالم، به زادگاهشان «کاریزدره» حمل و در آنجا کنار پدر و عمویشان به خاک سپرده شد.

در پایان از خداوند متعال مغفرت و رحمت ایشان را خواستارم. چنانچه خود ایشان هم فرموده بودند.

نامه‌ام چون قیر موی من سفید            / مغفرت را از تو می‌دارم امید

و یا به متابعت از شیخ فخر الدین رازی  که شعری با این مضمون داشته‌اند گفته بود:

اگر دشمن با تو نسازد ای دوست / تو می‌باید که با دشمن بسازی

و گر نه چند روزی صبر باید / نه تو مانی نه او نه فخر رازی

اگر دشمن نباشد از تو راضی / تو راضی باش ای فرزند قاضی

بکن صبری که در دنیا نماند / زمان حال و استقبال و ماضی

اللهم اغفره و ارحمه و عافه و اعف عنه و اکرم نزله و وسع مدخله و اغسله بالماء و الثلج و البرد و نقه من الخطایا و الذنوب کما ینقی الثوب الابیض من الدنس

 

 

به قلم: مولوی حسین فقهی ، فرزند مرحوم مفتی سراج الدین فقهی