چین با اینکه کشوری دور افتاده بود اسلام بدان رسوخ پیدا کرد، شهرهای بزرگ آن از قبیل پکن وشانگهای و دیگر شهرهای آن را در نوردید و به کوه‌های هیمالیا و تبت بالا رفت و با تبتی‌ها به خوبی زیست و مدارا کرد و از آنجا به دشت­های وسیع ترکستان شرقی فرود آمد و با […]

چین با اینکه کشوری دور افتاده بود اسلام بدان رسوخ پیدا کرد، شهرهای بزرگ آن از قبیل پکن وشانگهای و دیگر شهرهای آن را در نوردید و به کوه‌های هیمالیا و تبت بالا رفت و با تبتی‌ها به خوبی زیست و مدارا کرد و از آنجا به دشت­های وسیع ترکستان شرقی فرود آمد و با ایغورها نیز به نیکویی تعامل کرد. این ها همه، دلیلی است بر بطلان ادعای کسانی که می‌گویند اسلام مخالف همزیستی مسالمت آمیز است و آن را دین اجبار و اکراه می دانند.

مسلمانان تبت با جهان خارج و همسایگان چینی خود ارتباطی ندارند.

از جمعیت سه میلیونی تبت، دویست و پنجاه هزار نفر را مسلمانان تشکیل می‌دهند.

اسلام از طریق مسلمانان ترکستان شرقی به این سرزمین ورود کرده است.

مسلمانان طی سالیان دراز زندگی زندگی مسالمت آمیزی با بودایی­ها داشته­اند، اما چینی­ها بعد از دخالت در حکومت تبت و اشغال آن، با پیاده سازی برخی سیاست­ها و برنامه­های خود، سعی در از بین بردن فرهنگ و هویت مسلمانان و تبتی­ها دارند.

 “محمد شحته” نماینده الازهر مصر، گزارشی پیرامون مسلمانان چین و  تبت تهیه نموده که برخی از نکات بارز آن به شرح ذیل می‌باشد:

تبت در جنوب غربی چین واقع شده است، این سرزمین به خاطر ارتفاع زیادی که از سطح دریا دارد (بالغ بر چهار هزار متر) به آن “بام دنیا” می‌گویند. تبت بزرگترین و مرتفع­ترین فلات آسیا و جهان است و در میان بزرگترین و بلند‌ترین رشته‌کوه‌های جهان قرار دارد.

به‌خاطر شرایط سخت زندگی و سردسیر بودن منطقه، اهل تبت با جهان بیرون رابطه چندانی ندارند؛ آنها رسومات خاص خود را دارند. بودایی‌ها و تبتی‌ها از دالایی‌لاما، رهبر مقدس‌شان پیروی می‌کنند.

پایتخت تبت شهر “لهاسا” می‌باشد و در این شهر، مسجدی معروف بنا شده است که هنوز هم این مسجد وجود دارد.

 

اسلام در تبت

تبت اگر چه ارتفاع بالایی از سطح زمین دارد، اما این سخن رسول خدا ـ صلی الله علیه و سلم ـ در مورد آن محقق شد که فرمودند: “إِنَّ اللهَ زَوَى لِي الأَرْضَ، فَرَأَيْتُ مَشَارِقَهَا وَمَغَارِبَهَا، وَإِنَّ أُمَّتِي سَيَبْلُغُ مُلْكُهَا مَا زُوِيَ لِي مِنْهَا”.

خداوند زمین را برای من جمع کرد و من شرق و غرب آن را دیدم و به‌زودی امت من به هر آنچه بر من نمایان شد می‌رسند.

اسلام از طریق تجار ترکستان شرقی به این سرزمین وارد شد. اهل تبت در سال 100 هجری نامه‌ای به «عمربن عبدالعزیز» خلیفه اموی نوشته و از وی درخواست ارسال معلم نمودند. او نیز نامه‌ای به «جراح بن عبدالله»، حاکم شرق خراسان نوشته و به وی امر کرد تا فردی فقیه را برای آموزش آنان بفرستد. جراح، «سلیط بن عبدالله» را برای آموزش دین روانه آن دیار کرد.

بودایی‌ها مدت زمانی طولانی بر تبت حکمرانی می‌کردند. در این برهه‌ی زمانی مسلمانان و بودایی­ها با هم زندگی مسالمت آمیزی داشته  و هیچگونه تنش و برخوردی بین آنها صورت نگرفت تا اینکه در سال 1951 حکومت کمونیست چین تبت را به اشغال خود درآورد.

 

مسجدی تا دورترین نقطه

یکی از نکات مهمی که برای مسلمانان تبتی در قرن هفدهم میلادی، زمانی که دالایی‌لامای پنجم حاکم تبت بود و 65 سال حکمرانی کرد، این بود که روزی از جایی عبور می‌کرد و دید که یک مسلمان با خشوع کامل در کنار خیابان نماز می‌خواند. تعجب کرد و از فرد مسلمان پرسید: چرا اینجا نماز می­خوانی؟ مسلمان پاسخ داد: چون مسجد و محل عبادت نداریم. دالایی‌لاما یکی از تیراندازان ماهر را طلبید و گفت: با قدرت تمام به هر چهار جهت شمال، جنوب، شرق و غرب تیراندازی کن و آنگاه دستور داد فاصله بین این چهار تیر را به عنوان مسجد مسلمانان تعیین کنند، جالب اینجاست که هنوز این منطقه مسجد می‌باشد و نشانه‌ای برای زندگی مسالمت آمیز بین مسلمانان و بودیی­هاست.

همچنین دالایی‌لامای پنجم، وقتی دید مسلمانان از نظر جمعیت و قدرت اقتصادی از بودایی‌ها کمتر و ضعیف‌تر هستند، خواست به مسلمانان فرصتی بدهد، از این رو جزیه و مالیات را از آنها برداشت. این خود موقعیت خوبی برای مسلمانان فراهم کرد تا از نظر اقتصادی بتوانند رشد کنند.

 

چین و ملحق کردن تبت به خاک خود

اقلیم تبت تا اواسط قرن گذشته‌ی میلادی در یک زندگی آرام و مسالمت آمیز بسر می­برد تا اینکه در سال 1951 دولت کمونیست چین به آنجا حمله کرد و این سرزمین را مستعمره خود قرار داد، بر همین اساس، شرایط سیاسی دچار تغیراتی شد و دالایی‌لاما و پیروانش به هند تبعید شدند.

مسلمانان نیز برخی در همانجا تحت حکومت چین باقی مانده و برخی در بین سال های 1961-1964  به کشمیر و هند هجرت نمودند.

مسلمانان در شرق هند ساکن شده و با مساعدت برخی دولت­ها اردوگاه­هایی را درست کردند و در راستای پیگیری حقوق مسلمانان تبت موسسه‌ای به نام (موسسه دفاع از حقوق مسلمانان تبت) را بنیان نهادند.

مسلمانان تبت از دولت کمونیست چین که سعی در از بین بردن دین و فرهنگ آنها دارد، شکایت دارند. چرا که دولت چین با آموزش زبان چینی در مدارس و ممنوعیت زبان تبتی و نیز آموزش غیر رایگان، سیاست خصمانه خود را دنبال می­نماید. در حالی که قبل از یورش دولت چین به تبت، دانش آموزان بصورت رایگان و به زبان تبتی درس می­خواندند.

از جمله نکات برجسته و از نشانه­های عظمت دین اسلام این­است که قدرت همزیستی با هر قوم و قبیله و فرهنگ را دارد و به هر نقطه­ای از دنیا می‌تواند ورود پیدا کند.

چین با اینکه کشوری دور افتاده بود اسلام بدان رسوخ پیدا کرد، شهرهای بزرگ آن از قبیل پکن وشانگهای و دیگر شهرهای آن را در نوردید و به کوه‌های هیمالیا و تبت بالا رفت و با تبتی‌ها به خوبی زیست و مدارا کرد و از آنجا به دشت­های وسیع ترکستان شرقی فرود آمد و با ایغورها نیز به نیکویی تعامل کرد. این ها همه، دلیلی است بر بطلان ادعای کسانی که می‌گویند اسلام مخالف همزیستی مسالمت آمیز است و آن را دین اجبار و اکراه می دانند.

 

منبع: صدی العرب

ترجمه: عصمت الله تیموری