حاکم بیش از حد خشمگین گردید. امام اوزاعی عمامهاش را برداشت تا مانع شمشیرها نباشد. همنشینان خلیفه عقب رفتند و لباسهایشان را جمع کردند تا خون آلود نشود. سفاح که از خشم شعلهور بود،گفت: نظرت درباره این اموالی که گرفته شده و منازلی که تصرف شده چیست؟ عبدالله بن محمد بن علی بن عبدالله بن […]
حاکم بیش از حد خشمگین گردید. امام اوزاعی عمامهاش را برداشت تا مانع شمشیرها نباشد. همنشینان خلیفه عقب رفتند و لباسهایشان را جمع کردند تا خون آلود نشود. سفاح که از خشم شعلهور بود،گفت: نظرت درباره این اموالی که گرفته شده و منازلی که تصرف شده چیست؟
عبدالله بن محمد بن علی بن عبدالله بن العباس بن عبد المُطَّلِب، اولین خلیفه عباسی بود که در سال ۱۳۲ هجری قمری در مسجد کوفه به خلافت رسید و تا زمان مرگش خلافت کرد. او به خود لقب «سفاح» (یعنی گشاده دست و بخشنده) داده بود. میگویند سفاح در پی نابودی دولت بنیامیه 38 هزارمسلمان را به قتل رساند و دولت عباسی را پایه گذاری کرد. او با اسبش به داخل مسجد بنیامیه تاخت، آنگاه به قصرش وارد شد و پرسید: آیا کسی هست که علیه من سخن بگوید؟
گفتند: علیه تو کسی سخن نمیگوید جز اوزاعی!
سفاح دستور داد تا وی را احضار کنند. وقتی قاصد خلیفه نزد امام اوزاعی رحمه الله آمد، امام برخاست و غسل کرد و کفنش را پوشید و بر روی آن لباسهایش را به تن کرد و به سوی کاخ خلیفه حرکت کرد.
حاکم، وزیران و لشگریانش را دستور داد تا راست و چپ در دو صف قرار گرفته، شمشیرها را بلند کنند و آمادۀ ترور امام اوزاعی باشند. آنگاه دستور داد تا امام اوزاعی را وارد کنند. امام رحمه الله در حالی بر وی وارد شد که همراه با وقار عالمانه، مانند پهلوانان با استحکام و پایداری راه میرفت. او بعدها در دربارۀ احساس خود میگفت: به خدا سوگند هنگامی که در آن لحظه عرش خداوند را در قیامت تصور کردم، حاکم را در برابر خود مانند پشهای یافتم،گویا منادی ندا میداد: گروهی در بهشت و گروهی در آتش دوزخ هستند. به خدا سوگند من به گونهای در کاخش داخل شدم که خود را به خداوند فروخته بودم.
حاکم به وی گفت: آیا تو اوزاعی هستی؟ امام با اعتماد به نفس پاسخ داد: مردم میگویند که من اوزاعی هستم.
سفاح خشمگین شد و خواست وی را شهید کند. گفت: ای اوزاعی! نظرت دربارۀ عملکرد ما چیست که دست آن ستمگران (بنی امیه) را از عباد و بلاد کوتاه کردیم؟ آیا جهاد یا پاسداری از مرزهای اسلام شمرده میشود؟
امام اوزاعی فرمود: ای امیر! پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم میفرماید: «إِنَّمَا الْأَعْمَالُ بِالنِّيَّاتِ، وَ لِكُلِّ امْرِئٍ مَا نَوَى» بیگمان هر عمل به نیت بستگی دارد و برای هر کس مطابق نیت وی فیصله میشود.
سفاح از این جوابِ مستحکم شگفت زده شد. آنگاه نیزۀ خود را بر زمین کوبید و گفت: نظرت دربارۀ این خونهایی که از بنیامیه ریختیم چیست؟
امام پاسخ داد: جد تو حضرت عبدالله بن عباس از حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم روایت کرده است که فرمود: «ریختن خون هر مسلمانی که گواهی دهد جزالله تعالی معبودی دیگر قابل پرستش نیست و من فرستادۀ او هستم، روا نیست مگر در سه مورد: کسی که مسلمانی را بکشد و در قصاص او کشته شود و کسی که ازدواج کرده و مرتکب زنا شود و کسی که مرتد شده از جماعت مسلمانان بیرون رود.»
حاکم بیش از حد خشمگین گردید. امام اوزاعی عمامهاش را برداشت تا مانع شمشیرها نباشد. همنشینان خلیفه عقب رفتند و لباسهایشان را جمع کردند تا خون آلود نشود. سفاح که از خشم شعلهور بود،گفت: نظرت درباره این اموالی که گرفته شده و منازلی که تصرف شده چیست؟
امام اوزاعی رحمه الله گفت: اگر این موارد را آنها از راه حرام به دست آورده اند، برای شما نیز حرام است و اگر برای آنها حلال بوده، پس برای شما گرفتنشان جز از راه شرعی حلال نیست. به زودی الله تعالی در روز قیامت لباسهایت را از تنت بیرون خواهد کرد و تو را به صورت عریان محاسبه خواهد کرد، همانگونه که تو را خلق کرد. اگر آنچه گرفتی از راه حلال باشد، باید حساب پس بدهی و اگر از راه حرام باشد، به کیفر اعمالت گرفتار خواهی شد.
خشم حاکم بسیار زیاد شد. امام اوزاعی با صدای بلند میگفت: «حسبی الله لااله الا هو، علیه توکلت و هو رب العرش العظیم.»
حاکم گفت: «از نزد من برو.» و کیسهای مال به وی داد تا آن را بگیرد. امام از گرفتنش امتناع کرد، اما یکی از وزرا به وی اشاره کرد تا بگیرد. امام مال را از دست حاکم گرفت و در جلوی او مال را به وزرا و درباریان تقسیم کرد و کیسۀ زر را نیز همانجا انداخت و سر بلند بیرون شد و گفت: الله تعالی بر عزت و ارزش من افزود.
هنگامیکه امام اوزاعی دار فانی را وداع گفت، حاکم بر سر قبرش رفت و گفت: به خدا سوگند من بیش از همۀ انسانهای روی زمین از تو میترسیدم و جز تو از کسی نترسیدم، به خدا قسم هنگامیکه تو را میدیدم گویا شیر را روبروی خودم میدیدم.
منبع: کتاب راز موفقیت مردان بزرگ/ به نقل از سیر اعلام نبلاء
مصطفی صیدی
Monday, 14 July , 2025