زندگی بشر از ابتدا تا کنون فرهنگها ، اقوام و ادیان متعددی در حافظهی خود به یاد دارد. قانون گیتی بر این بوده و هست که پیروزی یک قوم، شکست قومی دیگر را رقم می زند و اعتلای یک فرهنگ، باعث زوال و یا کمرنگ شدن فرهنگی دیگر میگردد و این فراز و فرود همیشه […]
زندگی بشر از ابتدا تا کنون فرهنگها ، اقوام و ادیان متعددی در حافظهی خود به یاد دارد. قانون گیتی بر این بوده و هست که پیروزی یک قوم، شکست قومی دیگر را رقم می زند و اعتلای یک فرهنگ، باعث زوال و یا کمرنگ شدن فرهنگی دیگر میگردد و این فراز و فرود همیشه در جریان بوده است و تاکنون بشر، با وجود اینکه شعار صلح دوستی ، گفتگوی تمدنها، صلح جهانی و همزيستي را سر مي دهد، نتوانسته سیر این نبرد را متوقف نماید.
اما آنچه در این میان بر همه واضح و مبرهن گردیده، این نکته میباشد که انسان موجودی اجتماعیست و برای رفع هر نیاز خود، خواه مادی باشد یا معنوی، به جامعه و اجتماع محتاج است چرا که انسان بدون جامعه نمیتوان خواستههای خود را آنطور که دلخواه اوست، برطرف سازد. به گفتهی فارابی: «زندگی اجتماعی برای انسان یک نیاز طبیعی ست زیرا انسان به تنهایی از عهده نیازهای متعدد خود بر نمیآید اما با اجتماع و تقسیم کار این مشکل را حل می کند.( يثربي، مقدمه بر.. 44)
اما باید دانست که اجتماعی بودن و همسو بودن انسانها در رفع نیازها و خواستهها، مستلزم همفکر بودن و هم رای بودنشان نمیباشد. اختلاف نظر و ایده از ابتداییترین چیزهاییست که در هر جامعه و نهاد به چشم میخورد و به هنگام رخدادها و رویدادها، خود را نشان میدهد. از خانواده که کوچکترین نهاد است گرفته تا کشورها و نهادهاي بین المللی. و این مهم از اختلاف فرهنگها و اقوام سرچشمه میگيرد؛ چرا كه هر قوم و فرهنگ از دید خود به جهان و هستي مینگرد و اختلاف دید و خواسته طبعا اختلاف نظر را بوجود میآورد.
همواره نخبگان جوامع با تمام توان خود در صدد این بودهاند تا با مدنظر داشتن تعدد اقوام و فرهنگها، جامعه و مدینهای فاضله یا به تعبیر دیگر، آرمان شهر را پدید آورد، کما اینکه این نکته از نظریات فلاسفه قدیم یونان مشهود است.
همه افراد بر اساس دین و فرهنگی که دارند، در بین خود دایرهای به نام «باورها» دارند که به احدی اجازه نمیدهند بدان جسارت ورزیده و یا اهانتی بکند، که بطور کلی از آن به نام «مقدسات» یاد میشود.
تعریف مقدسات
مقدسات جمع واژه «مقدس» میباشد و مقدس به چیز پاک و قابل احترام اطلاق می شود.
دهخدا در تعریف واژه مقدس مینویسد:
واژه «مقدس» یک لغت عربی بوده و مقدسات جمع مقدس است. «مقدس» به معنای چیزی است که شایسته احترام است، به پاکی یاد شده، به پاکی خوانده شده و آنچه که مورد حرمت است آمده است.[1]
انوري نيز در تعريف مقدس مينويسد: داراي تقدس و پاكي را؛ پاكي از هرآلودگي؛ پاك و قابل احترام دانسته شده به ويژه از نظر مذهبي (انوري 7/7255)
در قرآن نیز مقدس به همین معنا بکار رفته است، آنجا که باریتعالی خطاب به حضرت موسی (علیه السلام) در کوه طور میفرماید: فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى (كفشهايت را از پا بيرون بياور، چرا كه در سرزمين پاك و مبارك « طُوي » هستي .)(طه12)
با مدنظر داشتن این تعابیر، نمی توان واژه مقدس را منحصر به یک دسته خاص مثلا باورها یا اشیاء نمود، بلکه ضرورتا باید آن را تعمیم داد و دامنه آن را وابسته به نگرش و جهان بینی فرد دانست.
به تعبیری ساده میتوان گفت: هر چیزی که برای فرد دارای حرمت باشد، از زمره مقدسات وی بهشمار ميرود.
در مورد واژه اهانت و توهين، تعابير متعددي وجود دارد؛ حقير دانستن، پوچ دانستن ، خُرد و ناچيز پنداشتن يك شئ و…
و در تعريف اصطلاحي اهانت آمده: نسبت دادن هر امر وهنآور اعم از دروغ يا راست به هر وسيلهاي كه باشد يا انجام هر فعل يا ترك فعلي از روي عرف و عادت که موجب كسرشان يا باعث تخفيف و پستشدن طرف گردد. ( حقوق كيفري خصوصي1/373)
جایگاه مقدسات و باورها در زندگی
مقدسات و به تعبیر دیگر عقاید و باورهای پاک، هماره در زندگی هر انسان، نقشی کلیدي و غیر قابل اغماض داشته به نحوی که در بسیاری موارد برای حفظ و حراست از آنها، حاضر است از جان خود دست شسته و تا تمام هست و نیست خود را در راه ابقاء و نگهداری آنها فدا نماید.
واژه عقیده از کلمه عقد گرفته شده که یکی از معانی آن گره میباشد، یعنی چیزی که فرد به آن تعلق دارد و به آن بسته میباشد. بر اساس یک حقیقت کلی میتوان گفت: این باور و مقدسات هست که باعث شکل گیری رفتار و کردار یک فرد میگردد و میتوان از آن به عنوان یک رهبر و فرمانده درونی یاد کرد.
دكتر محمد عبدالله دراز در مورد تاثير باورها بر رهبري انسان ميگويد: انسان از درون رهبری ميشود نه از بيرون و قانون و حكومت به تنهايي براي تشكيل يك مدينه فاضله كافي نيستند، مدينه فاضلهاي كه در آن حقوق همگان رعايت شود و انسانها وظايفشان را بطور كامل انجام دهند. (موسوي 25).
هر قوم و مکتب تا زمانی میتواند اعلان حیات کند که فرهنگ و عقائد آن پابرجا باشد و در صورت جذب پیروان آن مکتب در سایر فرهنگها و مکاتب، یقینا رو به افول خواهد رفت.
از همین روست که باورمندان به هر عقیده تلاش دارند تا در راستای حفظ کیش و آئین خود مقدسات خود را حفظ نموده و نگذارند، بازیچه و ملعبه سایرین قرار گیرند.
اسلام بر اساس یک منطق عقلایی به حقوق طبیعی انسانها نظیر آزادی قلم، آزادی بیان و آزادی فکر و عقیده احترام گذاشته و میدان فعالیت را برای این امر کاملا باز و آزاد قرار داده است، لیکن بر اساس یک امر عقلایی و منطقی دیگر این قبیل آزادیها را مشروط به صلاح امت و منطبق بر موازین اخلاقی و ارزشی و قوانینی که قانون گذار ذیصلاح آن جامعه تدوین كند، نموده است.«قرآن و حقوق 733»
در دین اسلام با وجود اينكه در خلال آيات ، سيرت و سنت پيامبر (صلی الله علیه و سلم) نصوص صريحي پيرامون بطلان باورهای غیر اسلامی بيان شده است؛ اما تاكيد شده که به عقائد و باورهای دیگران احترام بگذارید و از هرگونه اهانت و یا بیتوجهی که بیانگر استهزاء باشد، اعراض نمایید چرا كه بياحترامي به مقدسات آنها پيامدي جز بياحترامي به مقدسات خودتان و ايجاد تنش در جامعه ببار نخواهد آورد.
عدم اهانت به مقدسات ديگران در قرآن
قرآن سنگ بناي جامعه اسلامي ست و از نظر جهان بيني و تفكر اسلامي، قانوني براي جامعه اسلامي معتبر است كه اساس آن در قرآن يافت شود و هر قانون و ضابطهاي كه بر خلاف اصول و مباني ذكر شده در قرآن باشد، چيزي جز مهر بطلان بر آن زده نخواهد شد.
قرآن كتاب الهي ست كه هر فرد مسلمان در هر موقعيت و منزلتي كه هست چارهاي جز اتباع و دنباله روي از آن ندارد. قرآن جامعهاي را مي پسندد كه به حقوق همگان ارزش قائل شده و در آن هيچ گونه ظلم و تجاوزي به كسي روا داشته نشود.
قرآن به جامعه اسلامی یادآور میشود، همانگونه که شما به باورهایتان خرسند هستید، کسان دیگر نیز همانند شما به باورها و داشتههای خود پایبند و خرسند هستند آنجا که میفرماید: كُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ (هر گروهي هم از روش و آئيني كه دارد خرسند و خوشحال است)«روم32»
خداوند در سوره انعام آیه 108 اهل ایمان را از اهانت به معبودان باطله مشرکین بازداشته است و این حکم میتواند در موارد بسیار زیادی تعمیم داده شود.
وَلَا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْوًا بِغَيْرِ عِلْمٍ ( اي مؤمنان ! ) به معبودها و بتهائي كه مشركان بجز خدا ميپرستند دشنام ندهيد تا آنان ( مبادا خشمگين شوند و ) تجاوزكارانه و جاهلانه خداي را دشنام دهند.
علامه مفتي محمد شفيع عثماني ـ رحمه الله ـ تحت اين آيه مينويسد: اصلي كه از مطلب فوق نتيجه گيري ميشود اين است كه اگر امري در حد خود جايز و تا حدي پسنديده باشد ولي انجام دادن آن فساد خواهد آورد و يا در اثر آن مردم به گناه مبتلا خواهند گشت، پس انجام دادن آن ممنوع است.
بي حرمتي به مقدسات ديگران و دشنام دادن آنها نه تنها مانعي از مسير بر نداشته و گرهي از مشكل باز نميكند، بلكه هیزم بیشتری بر آتش بحران میریزد. آیت الله مكارم شيرازي مي نويسد: با دشنام و ناسزا نمىتوان كسى را از مسير غلط باز داشت، بلكه به عكس، تعصب شديد آميخته با جهالت كه در اينگونه افراد است، سبب مىشود كه به اصطلاح روى دنده لجاجت افتاده، در آئين باطل خود راسختر شوند، (مكارم شيرازي5/395)
يثربي مينويسد: هر گروهي با معارف درست يا نادرست خودشان خو گرفته اند… بنا براين هرگونه اهانت به عقيده يك قوم در حقيقت درگير شدن با احساسات و عواطف و مقدسات و تاريخ و فرهنگ آن قوم است… و فحش و ناسزا به باور يك انسان، فحش به خانواده، قوم، قبيله و تاريخ اوست.(يثربي، تفسير روز، 3/993)
همهی اهل علم و منطق بر این اتفاق نظر دارند که دشنام دادن و اهانت کردن به باورهای یک انسان، نه تنها گرهی از کار نمیگشاید، بلکه بیانگر کم فکری و کوته بینی فرد اهانت کنند میباشد و واکنش سریع فرد اهانت شده را در پی خواهد داشت.
عدم اهانت به مقدسات ديگران در سيرت پيامبر -صلي الله عليه و علي آله و سلم-
در سيرت نوراني و فرامين پيامبر-صلي الله عليه و علي آله و سلم- نيز نمونههايي وجود دارد كه ايشان به صاحبان دیگر باورها نیز ارزش و حرمت قائل شدهاند.
رسول خدا-صلي الله عليه و علي آله و سلم- بعد از هجرت، وقتي در مدينه جاي گرفتند و حكومت اسلامي را بنا نهادند، عهد نامهاي بين مسلمانان و يهوديان نوشتند، يكي از نكات بارز در اين عهدنامه محترم دانستن عقائد و باورهاي ديني يهوديان ميباشد.
ابوزهره در تحليل خود بر اين عهدنامه در فرازي مينويسد: البته اين يكپارچگي ملي آنان با حفظ ديانت آنان همراه است و احترام و آزادي عقائد در اين پيمان مراعات ميشود. (ابوزهره، 2/274)
علاوه بر آن، نبی رحمت -صلي الله عليه و علي آله و سلم- بخاطر اینکه مبادا شیرازهی جامعه اسلامی از هم بگسلد و مردمان تازه مسلمان دچار گناه شوند، از برخي باورها و كارهاي خوب دست كشيدند. كه از آن نمونه ميتوان به تعمير بيت الله الحرام اشاره كرد، آن حضرت -صلي الله عليه و علي آله و سلم- ميخواستند بناي كعبه را بر اساس بناي ابراهيمي بنا كنند تا كه ديوار حطيم جزو بيت الله شود و هم براي بيت الله دو درب شرقي و غربي بگذارند. اما با وجود علاقه وافر بدين كار، از انجام آن منصرف شدند و خطاب به حضرت عائشه-رضي الله عنها- فرمودند: دلم ميخواهد بناي فعلي را در هم ريخته و كلا بر اساس زمان حضرت ابراهيم آن را بسازم، اما چون قوم عرب تازه مسلمان شدهاند و براي اينكه از انهدام بيت الله شك و شبههاي در دلهاشان وارد نشود، از اجراي تصميم و اراده خويش خودداري ميكنم.(عثماني، 6/167)
دكتر محمد ابوزهره در باب پيمان پيامبر-صلي الله عليه و علي آله و سلم- كه در شهر مدينه اجرايي شد، مينويسد: اين پيمان احكامي را كه بر مومنان حاكم بود به يهوديان و ديگر طوائف موجود در مدينه نيز تعميم داد، بدين معني كه از همان حقوق و تكاليفي كه مومنان از آن بهرهمند بودند، برخوردار شوند. نه در دينشان از آنان ممانعتي به عمل آيد و نه بر سر اعتقادشان به آنها ستمي روا داشته شود. (ابوزهره، 2/268)
تاريخدان معروف جهان غرب گوستاولوبون در مورد نبي رحمت-صلي الله عليه و علي آله و سلم- چنين مينويسد: محمد در حق يهوديان و مسيحيان بينهايت روادار و اهل گذشت بود. هيچ يك از بنيانگذاران اديان پيشين به ويژه يهوديت و مسيحيت مثل وي عمل نكردهاند. جانشينان وي نيز راه او را ادامه دادهاند.(العايد45)
بطور کلی در مورد پیروان سایر عقائد میتوان چنین گفت: یکی از ابعاد مذهب در بینش اسلامی و نظام حقوقی مبتنی بر آن، بهرهمندی آنان از حقوق فردی و اجتماعی و آزادی در انجام مراسم و تشریفات مذهبی است. مسلمانان از ابتدا این اصل را پذیرفتند و در روابط خود با پیروان دیگر مذاهب، آن را رعایت کردند. در معاهدهای که پس از فتح بیت المقدس بین امیرالمومنین عمر و مردم شهر منعقد شد آمده است: این عهدنامه شامل تامینهایی ست که عمر به اهل ایلیاء داده است. به آنها برای خودشان و کلیساها و صلیبهایشان امان داده است… کلیساهای آنان نباید تصرف و یا خراب گردد و چیزی از آنها و صلیبهایشان کم نشود و بر دینشان مجبور نشوند. هیچ کدام از آنها مورد آزار قرار نگیرد(قرآن و حقوق 483)
جدای از مسلمانان، دانشمندان جهان غرب نیز به این قانون عادلانه اسلام اعتراف نموده و آن را میستایند، مارسل بوازار در احترام به عقائد سايرين از نگاه اسلام مي نويسد: … بايد بپذيريم كه اسلام ديني با تسامح است و حتي از اين نيز فراتر رفته است، زيرا پيروان اديان الهي پيشين را محترم ميشمارد و حمايت ميكند… تسامح بمعني احترام به شخصي ست كه از عقيدهاي غير از عقيده ما دفاع ميكند نه بمعني پذيرفتن آنچه مورد قبولمان نيست. با آن كه قرآن كريم خطاها و انحرافاتي را كه اهل كتاب در كتب آسماني خود وارد كردهاند مرتبا ياد آور ميشود مسلمانان را از بدگويي نسبت به گردآورندگان كتابها منع ميكند(بوزار، 163).
و يا لوتر وب ستوارد نويسنده آمريكايي نيز در مورد عملكر حضرت عمر-رضي الله عنه- و خلفاي بعد از ايشان چنين مي نويسد: عمربن خطاب حرمت اماكن مقدس مسيحيان را سخت پاس ميداشت. جانشينان وي نيز رد او را دنبال كردند و هيچ گاه بر مسيحيان تنگ نگرفتند و به دستههاي حاجيان مسيحي كه همه ساله از گوشه و كنار جهان مسيحيت به بيت المقدس ميآمدند، هيچ گزندي وارد نكردند.(ستوارد 1/13)
عدم اهانت به مقدسات از بُعد اجتماعي
زندگي خوب و زيستن در جامعهاي ايدهآل خواستهی همه افراد بشر است و انسان از ديرباز در صدد اين بوده تا به هر نحو ممكن آن مدينهی فاضله و شهر رويايي را براي خود بوجود آورد. تمام نبردها و خونريزيها و جنگ و صلحها همه و همه به نوعي برخاسته از همين خواسته انسان است.
با کنکاش در زندگي تمام رجال نامي اعم از خوشنام و بدنام ميبينيم همه تلاش داشتند تا چنين بستري را براي نوع بشر پديد آوردند، گرچه افراد موفق بسيار كم و معدود بودهاند.
انسان براي پديد آوردن مدينه فاضله ناچار به همزيستي و در اجتماع زيستن شده است.
ارسطو ميگويد: انسان طبعا براي زندگي سياسي ساخته شده است، افراد حتي هنگامي كه به يكديگر نيازمند نباشند باز ميل دارند كه با هم زندگي كنند، پس زندگي خوب هدف اصلي اجتماع هست. (سياست ارسطوص116 )
همه اذعان داریم که سنگ بناي هر جامعه بر اساس مودت و اخوت ميباشد، بدين شرح كه جامعهاي ميتواند براي شهروندان خود، بستري ايمن و شايسته فراهم آورد كه افراد آن نسبت به يكديگر اعتماد متقابل داشته و حرمتها پاس داشته شود و اختلاف فرهنگها و قوميتها واديان دستمايه استهزاء و تمسخر قرار نگيرد. خداوند در سورهی حجرات بعد از بيان اخوت بين اهل ايمان شش عامل از عوامل برهم زننده دوستي و وحدت را بر ميشمارد که عبارتند از : مسخره کردن، عیب جویی کردن، لقب بد گذاشتن، گمان بد داشتن، غیبت کردن و تجسس کردن در کار دیگران.
در اين آيات، استهزاء حركتي غيراخلاقي و ناهنجارانه برشمرده شده است. بین اهانت و تمسخر تفاوت اندکی وجود دارد اهانت بمعنای باطل دانستن بر اساس یقین و آگاهی می باشد، در حالي كه شخص مسخره كننده باور دارد آنچه را كه مي گويد غير صحيح است.
حال چطور ميتوان پنداشت که باطل دانستن و يا اهانت به مقدسات ديگران عامل برهم زدن وحدت و دوستي نمي گردد و يا اين که با وجود اهانت و استهزاء میتوان وحدت را حفظ نمود؟! زهی خیال باطل.
از نگاهی دیگر يكي از ضروريات مدينه فاضله و آرمان شهر، احساس امنيت جاني و رواني انسانها ميباشد. بگونهای که همه اقشار آن صلح و امنيت را در زندگی خویش مشاهده كنند.
جامعه و نهادي ميتواند براي شهروندان خود كارساز و برای ساير جوامع الگو باشد كه بتواند، از هر لحاظ بستري امن و آرام فراهم سازد تا وابستگان به آن، امنيت روحي، رواني و فردي را در زندگي خود حس كنند.
در تعریف احساس امنیت اینگونه گفتهاند:
احساس امنيت فردي به اين معناست كه شهروندان بتوانند آزادانه جابه جا شوند، با همشهريان خود ارتباط برقرار كنند، و به فعاليت اجتماعي بپردازند، بدون اينكه با تهديد و يا با خشونت و آزار جسمي و روحي يا نابرابري جنسي مواجه شوند. (بيات، 35).
اما اگر ورق برگردد و افراد و نهادهاي مختلف جامعه به جاي اينكه دست وحدت و همدلي بسوي يكديگر دراز كنند، به باورها و اهدف يكديگر خرده گيري نموده وسعي در باطل جلوه دادن يكديگر داشته باشند، راه به جايي نخواهند برد. بلكه جامعه روز به روز به قهقهرا برگشته و با مشكلات عديده اي روبرو خواهد شد.
نتیجه
اهانت به مقدسات نه تنها هيچ ثمرهی مفيد و نتيجهی اميد بخشي ندارد، بلكه فرجامي جز تباهي برای افراد بشر و جامعه رقم نخواهد زد.
اهانت به مقدسات يكديگر و تاختن به باورهاي هم نوعان، شايد چند صباحي به كام برخي شود، اما بمثابه موريانه، نهاد و بنياد جامعه را از درون تباه نموده و به ناگاه باعث ميشود تمام معادلات عوض شده و همه چيز درهم ريخته و هرج و مرج، جاي دوستي و وحدت را بگیرد.
تبعيض بين اقشار جامعه و اهانت به مقدسات، از اصليترين عوامل زوال هر دولت و حكومت در طول تاريخ بوده است.
وقتي كه يك شهروند ببيند افراد و كسان همطراز او بدون اينكه هيچ وجه ترجيحي نسبت بهاو داشته باشند، از امكانات رفاهي بهتر برخوردار ميباشند، قطعا نسبت به نظام و دولت حاكم بدگمان خواهند شد.
اگر براي كسي ثابت شود كه افراد هم رديف او بدون اينكه هيچ وجه تمايزي نسبت به او دارا باشند، از امتيازهاي خاص استفاده ميكنند، این برخورد را تحقیر آمیز دانسته، باعث سرشکستگی و دلسردی او میشود.
در یک جامعه عادل، هیچ کس نباید خود را در حفاظ امنیتی تصور کند و از آنجا به باورها و مقدسات دیگران بتازد و یا با افترا و تهمت، حیثیت قومی، دینی و ملی دیگران را جریحه دارد کند.
در پایان باید یادآور شوم که اهانت به مقدسات، ثمرهای جز تفرقه، اختلاف، کینه توزی و آب در آسیاب دشمن ریختن نخواهد داشت.
منابع:
1-ابوزهره، محمد، خاتم پيامبران، مترجم:حسين صابري، مشهد، آستان قدس رضوي، 1380
2- العايد، صالح بن حسين، حقوق غير مسلمانان در كشورهاي اسلامي، ترجمه: داود نارويي، تهران، احسان، چاپ اول، 1386
3- انوري، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، تهران، سخن، 1381
4- بوزار، مارسل، انسان دوستي در اسلام، مترجم: غلامحسين يوسفي، تهران، توس، 1362
5- بيات، بهرام، جامعه شناسي احساس و امنيت، تهران، اميركبير، چاپ اول،1388
6- پاد، ابراهيم، حقوق كيفري اختصاصي ( جرايم عليه اشخاص) انتشارات دانشگاه تهران 1347 ص 493.
7- دهخدا، علي اكبر، لغت نامه، تهران، دانشگاه تهران، 1377،
8- عباس نژاد، محسن، با همكااران، قرآن حقوق، بنياد پژوهش هاي قرآني حوزه و دانشگاه، مشهد، نشر شهر، 1389
9- عثماني، محمد شفيع، معارف القرآن، مترجم:سيد محمد يوسف حسين پور، تربت جام، شيخ الاسلام، 1381
10- مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، با همكاران، تهران، دارالكتب الاسلاميه، 1361
11- موسوي، شهاب الدين، امنيت و معنويت، تهران، احسان، 1390
12- يثربي، يحيي، تفسير روز، تهران، اميركبير، 1389
13- يثربي، يحيي، مقدمه اي بر فلسفه سياست در اسلام، تهران، اميركبير، 1387،
14- وب ستوارد، لوتر، حاضر العالم الاسلامي، ترجمه: عجاج نويهض، بيروت، دارالفكر، چاپ3، 1971
عصمت الله پورمحمد تیموری
Sunday, 13 July , 2025