نگرش در جهان هستی و تامل به چگونگی آن، هر صاحب خرد و اندیشه را متقاعد میکند که در پس پرده این همه زیبایی، ذاتی با عظمت و قدرت قرار دارد که ذهن و درک انسان از پی بردن به کُنه آن عاجزست. یکی از ابتداییترین چیزهایی که انسان را شگفت زده […]
نگرش در جهان هستی و تامل به چگونگی آن، هر صاحب خرد و اندیشه را متقاعد میکند که در پس پرده این همه زیبایی، ذاتی با عظمت و قدرت قرار دارد که ذهن و درک انسان از پی بردن به کُنه آن عاجزست.
یکی از ابتداییترین چیزهایی که انسان را شگفت زده نموده و به حیرت وا میدارد زیبایی طبیعت و فراز و فرود نهفته در آن است، چرا که طبیعت در یک فصل، سبز و با طروات و در فصلی دیگر، سبز و دلکش و به فصلی، زرد و جذاب و در فصل دیگری، خشک و عریان است. این همه زیبایی چنان انسان را مدهوش مینماید که نمیداند کدام یک از لحاظ زیبایی بر دیگری برتری دارد و فقط میتواند این آیه را با خود زمزمه کند: «فتبارک الله احسن الخالقین»
زیبایی از صفاتی است که خداوند در هر چیز به نوعی به ودیعت نهاده و هیچ مخلوق و آفریدهی خداوند خالی از آن نیست. زیبایی گروهی در جمال آنهاست و زیبایی برخی درصدایشان و زیبایی دستهای در نهانشان و زیبایی طیفی دیگر در استعداد و ثمرات آنهاست.
همین زیبایی و زیبا دوستی است که منشا شکوفا شدن بسیاری از استعدادهای انسان میگردد که نمود آن را می توان در پدید آوردن تابلوهای نقاشی و ساخت برج و باروها و ابنیههای متعدد و ابتکارات جذاب و جالب دیگر به نظاره نشست.
یکی از زیباییهای طبیعت که دست پرورده حکم خداوند است، درخت میباشد.
ميتوان اذعان كرد و ثابت است كه وجود درخت، در هرجا، نشان زندگي و پويندگي ست. از ابن عربی نقل شده که گفته: درخت خواهر طبیعت است. بدین شرح که هر جا درخت بود، زندگی و حیات جاری است و انسان میتواند در آنجا زندگی کند.
در نگاهی کلی میتوان گفت: انسان عارف و خداجو با دیدن طبیعت و سرسبزی و درختان بیشتر، به عظمت و قدرت خدا پی میبرد و حصهای از عشق به خدا، در عشق به طبیعت و زیبایی متجلی میشود چرا که به قول سعدی:
برگ درختان سبز در نظر هوشیار / هر ورقش دفتریست معرفت کردگار
یکی از دانشمندان دراین باره می گوید:
متفکران و صوفیان مسلمان به شدت به طبیعت عشق میورزیدهاند، چرا که میتوانستهاند راز و نیاز تمام مخلوقات عالم طبیعی را به درگاه خداوند بشنوند… البته عشق اسلامی به طبیعت را که تجلی بخش آیات الهی و انباشته از حضور الهی است نباید با طبیعت گرایی، آن چنان که از فلسفه و کلام غربی فهم می شود، اشتباه گرفت. – (نیاز به علم مقدس با اختصار ص119-120)
از آنجا که فصل رویش هست و هنگامهی درختکاری، برای ایجاد رغبت و اشتیاق فزونتر در راستای حفظ و نگهداری درخت، نگاهی گذرا به درخت از منظر نصوص دینی خواهیم انداخت.
در متون اسلامي تاكيد زيادي بر پاسداشت و حفاظت از درخت گرديده است و همواره از آن به عنوان يک نماد و نشانه یاد شده است. چنانکه خداوند متعال در آيات متعدد به درخت اشاره مي كند و يا بدان مثال ميزند.
شایان ذکراست که در باب مثال زدن، سعی بر این هست تا مطلب به نوعی بیان شود و به چیزی مثال زده شود که مخاطب به بهترین نحو و سادهترین صورت به لُب مطلب پیببرد، و مثال زدن خداوند به درخت بیانگر حیاتی بودن وجود آن برای انسان و ملموس بودن آن میباشد.
چنانکه ميفرمايد: «أَلَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِي السَّمَاءِ»
بنگر که خدا چگونه مثل میزند: سخن خوب به درخت خوبی میماند که تنهی آن (در زمین) استوار و شاخههایش در فضا (پراکنده) باشد.(ابراهیم24)
يا اينكه براي تعريف ذات خود و بيان قدرت و عظمتش به روياندن درخت اشاره ميكند و مي فرمايد:
«وَهُوَ الَّذِي أَنْشَأَ جَنَّاتٍ مَعْرُوشَاتٍ وَغَيْرَ مَعْرُوشَاتٍ وَالنَّخْلَ وَالزَّرْعَ مُخْتَلِفًا أُكُلُهُ وَالزَّيْتُونَ وَالرُّمَّانَ مُتَشَابِهًا وَغَيْرَ مُتَشَابِهٍ كُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَآتُوا حَقَّهُ يَوْمَ حَصَادِهِ وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ» خدا است که آفریده است باغهائی را که بر پایه استوار میگردند (و درختانش با قلّابهای ویژه به اشیاء اطراف میچسبند و کمر راست میکنند و روی داربستها قرار میگیرند) و باغهائی را که چنین نیستند و (نیازی به پایه و داربست و پیچیدن به اطراف ندارند و بر سر پای خود میایستند و گردن میافرازند. بلی این خدا است که انواع) خرمابُنها و کشتزارها را آفریده است که ثمرهی آنها (در رنگ و طعم و بو و شکل و غیره) گوناگون است، و نیز درختان زیتون و انار را آفریده است که (در برخی صفات) همگونند و (در برخی صفات) متفاوتند. هنگامی که به بار آمدند از میوهی آنها بخورید و به هنگام رسیدن و چیدن و درو کردنشان از آنها (به فقراء و مساکین) ببخشید و زکات لازم آنها را بدهید، و (در خوردن و یا بخشیدن از آنها) اسراف نکنید، زیرا که خداوند اسرافکنندگان را دوست نمیدارد. (الانعام141)
علامه قرطبي در تفسير آيه 61 سوره هود، آنجا که خداوند می فرماید: «وَاسْتَعْمَرَكُمْ فِيهَا» از زيد بن اسلم نقل ميكند: أمركم بعمارة ما تحتاجون إليه فيها من بناء مساكن، وغرس أشجار.( تفسیر القرطبی 9/56 )
خداوند به شما فرمان داده تا زمین را با ساخت هر چیزی که بدان احتیاج دارید از قبیل ساخت مسکن و کاشت درخت و … آباد نمایید.
پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و سلم ـ نیز در روایات زیادی از درخت، منافع و ثمرات آن سخن به میان آوردهاند. ایشان در حدیثی، زندگی پر خیر و برکت یک انسان مؤمن را به درخت خرما تشبیه مینمایند.
امام بخاری از عبدالله بن عمر – رضي الله عنهما – نقل میکند: رسول خدا – صلى الله عليه وسلم – فرمود: “نوعي درخت وجود دارد که برگهايش نميريزد و همانند مسلمان است؛ به من بگوييد: آن چه درختي است؟ ابن عمر – رضي الله عنه – گفت: مردم، شروع کردند به نام بردن درختان بياباني و به ذهن من، درخت خرما رسيد، ولي خجالت کشيدم چيزي بگويم. آنگاه اصحاب از رسول خدا – صلى الله عليه وسلم – درخواست نمودند که نام آن درخت را برايشان بگويد. رسول اکرم – صلى الله عليه وسلم – فرمود: “آن، درخت خرماست”.(صحیح البخاری 1/25)
در صحیح بخاری از پیامبر – صلى الله عليه وسلم – پیرامون تشویق برکاشت درخت نقل شده که فرمودهاند: «ما من مسلم غرس غرسا، فأكل منه إنسان أو دابة، إلا كان له به صدقة» اگر مسلمان درختی بکارد و انسان یا موجودی دیگر از میوه آن بخورد، برای او صدقه محسوب می گردد. (صحیح البخاری 8/10)
در صحیح مسلم نیز روایتی با همین مضمون نقل شده است: «دخل النبي صلى الله عليه وسلم على أم معبد حائطا، فقال: «يا أم معبد، من غرس هذا النخل؟ أمسلم أم كافر؟» فقالت: بل مسلم، قال: «فلا يغرس المسلم غرسا، فيأكل منه إنسان، ولا دابة، ولا طير، إلا كان له صدقة إلى يوم القيامة»
نبی رحمت- صلى الله عليه وسلم – به باغ ام معبد تشریف بردند. پرسیدند: ای ام معبد! این درخت را مسلمانی کاشته یا کافری؟. ام معبد گفت: بلکه فردی مسلمان آن را کاشته است. رسول خدا – صلى الله عليه وسلم – فرمودند: هر درختی را فرد مسلمان بکارد و انسان یا حیوان یا پرندهای از آن بهره ببرد و بخورد، برای او در قیامت صدقهای بشمار می رود.
فرموده نبی رحمت – صلى الله عليه وسلم – صراحتا بیانگر این هست که درخت میتواند به عنوان یک صدقه جاریه بشمار رود و انسان مومن با کاشت و حراست از آن، بر میزان حسنات خود میافزاید.
رسول خدا از بُعد عمل نیز یاران و اصحاب خود را از کندن درخت و ریشه کن کردن یا تخریب باغ و بستانها باز میداشتند. متون و روایات اسلامی بیان داشتهاند که هرگاه رسول خدا- صلى الله عليه وسلم – گروهی را برای جنگ و نبرد با مشرکین و کفار میفرستادند، آنها را از تخریب محیط زیست، بالاخص قطع و سوزاندن درختان، باز میداشتند.
علامه ندوی در کتاب « السیره النبویه » فرازی از فرمان پیامبر – صلى الله عليه وسلم – را چنین بیان می دارد: «ولا تعقروا نخلا، ولا تقطعوا شجرا، ولا تهدموا بناء.« نه نخلی را بکنید و نه درختی را بسوزانید و هیچ بنایی را نیز تخریب ننمایید».(السیره النبویه342)
خلفای راشدین نیز بر اساس آموزههای دینی و اعتقادی، مسلمانان را از قلع و قمع درختان در هنگام نبرد باز میداشتند.
در مورد عملکرد حضرت ابوبکر صدیق ـ رضی الله عنه ـ در ترمذی چنین آمده است:
«ونهى أبو بكر الصديق أن يقطع شجرا مثمرا، أو يخرب عامرا، وعمل بذلك المسلمون» (ترمذی4/122)
ابوبکر صدیق لشکریان مسلمان را از اینکه درخت میوهای را بکنند یا بنایی را خراب نمایند، بازداشت. مسلمانان نیز به این فرمان جامهی عمل پوشاندند.
این حسن اخلاق و رفتار کریمانه بود که مستشرقین را به تحسین و اعجاب واداشت، چنانکه یکی از مستشرقین به نام «فون کريمر» ميگويد: عربهاي مسلمان در جنگهاي خود نمونهي انسانهاي داراي اخلاق کريمه بودند. چرا که پيامبرشان، کشتن راهبان، زنان، کودکان و معذورين و تخريب مزارع و قطع درختان را منع کرده بود. (فصل الخطاب 751)
شاعران مسلمان نیز برای بیان صفات مردانگی و آزادگی، از درخت به عنوان نماد و سمبل یاد میکردند، چنانکه سعدی ـ علیه الرحمه ـ سروده است:
گرت ز دست برآید چو نخل باش کریم / ورت ز دست نیاید چو سرو باش آزاد
بر اساس همین ایده، سلف صالح نه تنها درختها را قطع نمیکردند، بلکه سعی در آبادانی زمین و کاشت درخت داشتهاند:
در تفسیر امام فخر رازی ـ رحمه الله ـ نقل شده:
أخذ معاوية في إحياء أرض في آخر عمره فقيل له ما حملك عليه ، فقال : ما حملني عليه إلا
قول القائل: ليس الفتى بفتى لا يستضاء به / ولا يكون له في الأرض آثار
حضرت معاویه در سالهای پایانی حیات خویش زمین را آباد مینمود، از ایشان پرسیدند: چرا چنین میکنید؟
ایشان فرمودند: این گفته مرا وادار به اين كار نمود:
شخصی که از او به دیگران خیری نرسد و یا از خود اثری برجای نگذارد، جوانمرد نیست. (تفسیر فخر رازی 18/368).
پس چه بهتر آن اثر به گونهای باشد تا هم آبادی زمین را در پی داشته باشد و هم باعث خرمی و خوشی آخرت گردد.
علاوه بر متون اسلامی که جدای از فکر واندیشه ثاقب نمیباشد، به نقل از سایت «سرزمین داوطلبان» دانشمندان برای درخت بیش از شصت خاصیت و ثمره برشمردهاند که برخی از آنها عبارتند از:
1- تمیز کردن هوا
2- کاهش میزان تخریب سیلهای حاصل از طوفانها.
3- کاهش فرسایش خاک و رسوبات حاصله در نهرها.
4- باعث افزایش ذخیره منابع آب زیر زمینی که بطور قابل توجهی بر اثر شهرسازی در حال کاهش است.
5- مقدار بسیار کمتری از مواد شیمیایی وارد نهرها میشود.
6- کاهش فرسایش خاک حاصله از باد.
7- درختان، منبع تولید میوهها هستند.
8- افزایش سرعت التیام بیماران.
9- کاهش خشونت
10- درختان باعث افزایش سلامتی جسمانی و روانی میشوند.
11- و …
اکنون میطلبد با مد نظر داشتن مطالب پیشین، برای آبادانی و سرسبز نمودن شهر و دهات خود گامی برداشته و دامنهی کاری خود را از حرف زدن و نظر دادن و گلایه کردن وسیعتر نموده و جامعهای سرسبزتر برای آینده خود و آیندگان برجای بگذاریم. بیاییم در این فصل رویش، هر کدام درختی بکاریم و این اشعار را با خود زمزمه کنیم:
به دست خود درختی می نشانم به پایش جوی آبی می كشانم
كمی تخم چمن بر روی خاكش برای یادگاری می فشانم
درختم كم كم آرد برگ و باری بسازد بر سر خود شاخساری
چمن روید درآنجا سبز و خرم شود زیر درختم سبزه زاری
به تابستان كه گرما رو نماید درختم چتر خود را می گشاید
خنك میسازد آنجا را ز سایه دل هر رهگذر را می رباید
به پایش خسته ای بی حال و بی تاب میان روز گرمی می رود خواب
شود بیدار و گوید ای كه اینجا درختی كاشتی، روح تو شاداب
منابع:
القرطبي ، شمس الدين ، الجامع لأحكام القرآن، تحقيق : أحمد البردوني وإبراهيم أطفيش، القاهرة، دار الكتب المصرية، الطبعةالثانية ، 1384هـ
البخاري الجعفي ، محمد بن إسماعيل، الجامع المسند صحيح البخاري، المحقق: محمد زهير بن ناصر الناصر، دار طوق النجاة، الطبعة الأولى، 1422هـ.
الترمذی، محمد بن عيسى ، سنن الترمذي، تحقيق وتعليق:أحمد محمد شاكر (جـ 1، 2)
ومحمد فؤاد عبد الباقي (جـ 3)، وإبراهيم عطوة عوض المدرس في الأزهر الشريف (جـ 4، 5)
مصر، شركة مكتبة ومطبعة مصطفى البابي الحلبي، الطبعة: الثانية، 1395 .
مسلم بن الحجاج ، المسند الصحيح لصحیح المسلم، المحقق: محمد فؤاد عبد الباقي، بيروت، دار إحياء التراث العربي.
الرازي ، أبو عبد الله محمد بن عمر ، التفسير الكبير، بيروت، دار إحياء التراث العربي، الطبعة الثالثة ، 1420 هـ
الندوي ، علي أبو الحسن بن عبد الحي ، السيرة النبوية، دمشق، دار ابن كثير، الطبعة الثانية عشرة، 1425 هـ.
نیاز به علم مقدس، مترجم: حسین میانداری، قم، موسسه فرهنگی طه، 1379
الصلابی، علی محمد، فصل الخطاب فی سیره عمربن الخطاب، دمشق، ابن کثیر
عصمت الله تیموری