این روزها تا دلتان بخواهد خبرهای ناخوشایند و ناراحت کننده از گوشه کنار کشور به گوش میرسد. از خبرهایی که گاهی دامن یک فرد را میگیرد تا خبرهایی که دامن یک جامعه را. خبرهایی از جنس خودکشی، ناموسکشی، قتل، غارت و … اما آنچه این روزها بیشتر دلمان را ریش میکند، خبر وفات دختر جوانی […]
این روزها تا دلتان بخواهد خبرهای ناخوشایند و ناراحت کننده از گوشه کنار کشور به گوش میرسد. از خبرهایی که گاهی دامن یک فرد را میگیرد تا خبرهایی که دامن یک جامعه را. خبرهایی از جنس خودکشی، ناموسکشی، قتل، غارت و …
اما آنچه این روزها بیشتر دلمان را ریش میکند، خبر وفات دختر جوانی به نام «مهسا امینی» است. من قصد اظهار نظر در مورد اینکه مقصر کیست و پرداختن به این موضوع را ندارم، چرا که توان پذیرش عواقب آن را ندارم.
اما آنچه به اصل ماجرا بر میگردد، این است که طبق گزارش خبرگزاریها علت دستگیری این دختر جوان و حضورش در مرکز پلیس امنیت، بدحجابی مرحومه بوده است.
متاسفانه امروزه بدحجابی و حتی بیحجابی بیش از پیش در جامعه اسلامی ما پدیدار شده است. قشر جوان ما بر اساس عدم تفهیم صحیح مبانی دینی و یا الگو برداریهای ناشایست، خواسته یا ناخواسته بدین سمت و سو سوق داده میشوند. این ناهنجاری میتواند چند دلیل داشته باشد:
اول: بیتوجهی خانوادهها نسبت به تربیت فرزندان و روشن نساختن خوب و بد برای فرزندانشان. همه میدانیم که دین زمانی برای انسان قابل پذیرش میشود، که قابل فهم و درک باشد.
این روزها خانوادهها بهخاطر داشتن دغدغههای جسمیِ فرزندانشان، از روح آنان غافل شدهاند. تمام تلاش والدین برای این است که بتوانند همهگونه امکانات پیشرفت و ترقی را برای فرزندان خود آماده کنند، اما غافل از اینکه روح فرزندان هر روز حیرانتر از گذشته میشود.
متاسفانه توجه به معنویت و رشد فرزندان بر اساس مبانی دینی، نه تنها در سطح کلی جامعه، بلکه حتی در خانوادههای مذهبی کمرنگ شده است؛ بارها در کوی و برزن زنان محجبهای را میبینیم که متأسفانه دختران خردسال و یا نوجوانشان با پوششی که کاملا با پوشش مادرشان مغایرت دارد، قدم میزنند. این عملکرد مادر با فرزند، عملاً استهزاء به دین است.
تقصیر دیگر متوجه دولتمردان است که هنوز نخواسته یا نتوانستهاند زمینهای فراهم کنند که موسسات دینی مردمنهاد آنگونه که باید و شاید در جامعه رشد کنند و عملاً به متن جامعه ورود کنند و در زمینهی فرهنگ سازی پا پیش بگذارند.
متاسفانه جامعه بخاطر برداشتهای ناصواب و غلط روز به روز از دین فاصله بیشتری میگیرد و اگر هر چه زودتر چاره اندیشی نشود، خشک و تر را با هم میسوزاند.
در پایان ذکر این نکته خالی از خیر نیست تا جایی که دلتان بخواهد، در جامعهی ما نظریه پرداز و تئورسین، وجود دارد، بخاطر چاره جوییها و یافتن راهکار جلسات و همایش های زیادی گرفته می شود و هزینه های هنگفت صرف می شود؛ اما آنچه نایاب و کمیاب هست، مردعمل می باشد لذا برای تصحیح هر غلط و یا برگشتن از هر راه فقط باید مرد عمل بود چرا که “دوصد گفته را چو نیم کردار نیست”
✍🏽: عصمت الله پورمحمد تیموری
- نویسنده : عصمت الله پورمحمد تیموری
Sunday, 13 July , 2025