صحابه رسول خدا نقش مهم و بسزايي در ابلاغ دين ايفا نمودند و تا كنون در این نوشتار به 9 مورد از تلاش هاي صحابه در راستاي اعلاي دين و حفظ سنت رسول خدا اشاره نموديم. اينك به دهمين مورد پرداخته خواهد شد.      دهم: كم روايت كردن بخاطر ترس از […]

 

 

 

صحابه رسول خدا نقش مهم و بسزايي در ابلاغ دين ايفا نمودند و تا كنون در این نوشتار به 9 مورد از تلاش هاي صحابه در راستاي اعلاي دين و حفظ سنت رسول خدا اشاره نموديم. اينك به دهمين مورد پرداخته خواهد شد.
 

 

 

دهم: كم روايت كردن بخاطر ترس از وقوع اشتباه
صحابه – رضی الله عنهم – با وجود اينكه مشتاق بودند، حديث و سنت رسول خدا- صلی الله علیه و سلم – را به ساير مردم برسانند، اما دو نكته را همیشه مدنظر داشتند.

اول: كم روايت نمودن
آنها از ترس اينكه مبادا ناخواسته دچار اشتباه شوند، كم روايت مي نمودند، تا اينكه مردم احساس فراخي در روايت حديث نكنند و احادیث دستخوش کمی و زیادی نشوند.

عامل ديگر در كمتر روايت کردن حديث اين بود كه مي خواستند مردم بيشتر به حفظ و فهم قرآن مشغول شوند. از انس بن مالك – رضی الله عنه – نقل شده كه فرموده: تنها چيزي كه مرا از روايت حديث باز مي دارد اين فرموده رسول خداست كه فرمودند: هر كس كه قصدا به من درو نسبت بدهد، جايش را در جهنم آماده نمايد(1)

عبدالله بن زبير- رضی الله عنه – مي فرمايد: من به پدرم زبير گفتم: من تا به حال نديدم كه شما مثل فلاني و فلاني از رسول خدا حديث روايت كني. پدرم گفت: من هميشه همراه رسول خدا بودم و از ايشان شنيده ام كه فرمودند: هر كس به من دروغي نسبت بدهد، جايگاهش را در حهنم آماده سازد(2)
مجاهد – رحمه الله- مي گويد: من در سفري تا مدينه همراه ابن عمر بودم در بين راه فقط يك حديث از رسول خدا- صلی الله علیه و سلم – نقل كرد(3)

امام شعبي- رحمه الله-  مي گويد: من يك سال با ابن عمر مجالست و همنشيني داشتم، من نشنيدم كه وي حديثي از رسول خدا- صلی الله علیه و سلم – نقل كند.(4)
 
علامه ابن حجر- رحمه الله-  مي گويد: رويه ي برخي از صحابه در مورد حديث چنين بود كه بخاطر ترس از كم و زياد شدن در حديث، زياد روايت نمي كردند كه از آن ميان به حضرت ابن عمر و پدرش حضرت عمر و جمعي ديگر از صحابه – رضی الله عنهم – اشاره كرد. اما از آنجا كه از ابن عمر سوال های زيادی پرسیده مي شد، متعاقبا از وي احاديث زيادي هم نقل شده است(5)

عبدالرحمن بن ابي ليلي- رحمه الله-  مي گويد: به زيد بن ارقم – رضی الله عنه – گفتيم از احاديث رسول خدا- صلی الله علیه و سلم – براي مان روايت كن. او در جواب گفت: سن ما بالا رفته است و فراموش كرده ايم و ديگر اينكه روايت كردن از رسول خدا كار سختي است(6)

سائب بن يزيد- رحمه الله-  مي گويد: در سفري از مدينه تا مكه همراه سعد بن مالك بودم، در راه فقط يك حديث از احاديث رسول خدا- صلی الله علیه و سلم – گفت.(7)

عمران بن حصين نيز خطاب به مطرف مي گويد: اي مطرف! به خدا قسم اگر بخواهم از احاديث رسول خدا بگويم، دو شبانه روز بدون اينكه حديثي تكراري بگويم، مي توانم. ولكن خوش ندارم كه چنين كنم. بخدا قسم همانگونه كه ساير اصحاب محمد شاهد بودند من هم شاهد بودم و همانگونه كه آنها شنيده اند من هم شنيده ام و من مي دانم كه آنها ناخواسته دچار خطاهايي مي شوند و مي ترسم كه من هم دچار اين اشتباه ها بشوم و این را نیز می دانم که آنها از خیر و خوبی دریغ نمی ورزند. (8)
 
ابن قتيبه- رحمه الله-  در مورد اين گفتار مي نويسد: منظور عمران این ست که: من به شما خاطر نشان مي شوم كه آنها ناخواسته دچار اشتباه مي شدند و قصدا دروغ نمي گفتند(9)

در روايت صحيح نقل شده كه حضرت عمر – رضی الله عنه -، صحابه را از زياد روايت كردن حديث باز مي داشتند. از قرظه بن کعب – رضی الله عنه – نقل شده است:  حضرت عمر – رضی الله عنهم – ما را به كوفه فرستاد و مقداري از راه ما را بدرقه كرد و گفت: آيا مي دانيد چرا شما را بدرقه كردم؟ ما گفتيم:‌ بخاطر اينكه كه صحابه رسول خدا و از انصار هستيم. او گفت: ولي من شما را بخاطر اين تا اينجا همراهي كردم كه  سخني را به شما بگويد. و مي خواهم بخاطر اين همراهي كه با شما كردم، آن را بخاطر بسپاريد شما پيش قومي مي رويد كه همیشه مشغول به تلاوت قران هستند وقتي شما را ببينند به شما توجه مي كنند و مي گويند: اين ها اصحاب محمد مي باشند. پس كم حديث روايت كنيد و من در اين مورد شريك شما هستم. وقتي قرظ به كوفه آمد و از وي مي خواستند كه حديث نقل كند مي گفت: عمر بن خطاب – رضی الله عنهم – ما را بازداشته است(10)  
 
ابن کثیر- رحمه الله-  در مورد این عملکرد حضرت عمر- رضی الله عنهم – می نویسد: حضرت عمر ترس از این داشت که مردم از احادیث استفاده بیجا بکنند و به احادیثی که در آنها رخصت بیان شده، اکتفا نمایند. و  معمولا کسی که احادیث زیادی روایت کند، احتمال اشتباه گفتن و یا خطا گفتن زیاد می شود، و مردم هم از وی روایت می کنند و باعث انتشار آنها می شوند.(11)

مقصود حضرت عمر- رضی الله عنهم – از ممانعت از روایت حدیث، به خاطر این بود که افراد در زیاد روایت کردن، جسور نشوند و دیگر بخاطر اینکه مبادا دچار انحراف شوند . و احادیث صحیح از یاد بروند و مردم ناخواسته احادیث ناصحیح را روایت کرده و در حالت شبه کذب بر پیامبر قرار بگیرند.

ابن قتیبه- رحمه الله-  می گوید: بسیاری از بزرگان صحابه و بالاخص خاصان صحابه همانند حضرت ابوبکر، زبیر، ابوعبیده، و عباس بن عبدالمطلب – رضی الله عنهم – کم روایت کرده اند و یا اصلا برخی همانند سعید بن زید – رضی الله عنه – که یکی از عشره مبشره هست، اصلا چیزی روایت ننموده است.(12)
 
دوم: روایت نکردن هر چیزی را می شنیده اند
زیاد روایت کردن، امکان رخ دادن خطا را بالا می برد، و قاعدتا انسان خردمند، چیزهایی را می گوید که مطابق سطح درک شنونده باشد و تمام چیزهایی را که می داند، به زبان نمی آورد چرا که همه مخاطبین اهل فهم نیستند و باز همان کسی که مطلب را درک می کنند، شرایط شان مساعد نیست. و این برگرفته از روش رسول خدا می باشد که ایشان نیز همیشه مطابق با حال شنونده سخن می گفتند.
 
از حضرت ابوهریره نقل شده که رسول خدا – صلی الله علیه و سلم – فرمودند: برای اینکه فرد به دروغگویی نسبت داده شود، همین بسنده می کند که هر چیزی را که می شنود، بگوید(13)
از حضرت عمر و ابن مسعود نیز نقل شده که گفته اند: برای اینکه فرد به دروغگویی منتسب شود، همینقدر بیس ات که هر چیزی را که می شنود، بگوید.(14)

منابع:
[1] صحیح البخاري، كتاب العلم، باب إثم مَن كذب على النبي صلى الله عليه وسلم، 1/ 243، شماره: 108، مقدمة مسلم ، باب تغليظ الكذب على رسول الله صلى الله عليه وسلم، 1/ 10، شماره: 2،
[2] صحیح البخاري، كتاب العلم، باب إثم من كذب على النبي صلى الله عليه وسلم، 1/ 242، شماره: 107.
[3]صحیح البخاري، كتاب العلم، باب الفهم في العلم، 1/ 198، رقم: 72.
[4] مقدمة سنن ابن ماجه ، باب التوقِّي في الحديث عن رسول الله صلى الله عليه وسلم، 1/ 11، شماره: 26، صحيح سنن ابن ماجه، 1/ 10، شماره: 24،
[5] فتح الباري 1/ 199.
[6] أمقدمة سنن ابن ماجه ، باب التوقي في الحديث عن رسول الله صلى الله عليه وسلم، 1/ 11، شماره: 25، صحيح سنن ابن ماجه 1/ 10، شماره: 23،
[7] مقدمة سننه ابن ماجه ، باب التوقي في الحديث عن رسول الله صلى الله عليه وسلم، 1/ 12، شماره: 29، صحيح سنن ابن ماجه 1/ 11، شماره: 27
[8] مسند أحمد 15/ 67، شماره: 19779،
[9] تأويل مختلف الحديث؛ ابن قتيبة، ص40.
[10] مقدمه سنن ابن ماجه، باب التوقِّي في الحديث عن رسول الله صلى الله عليه وسلم، 1/ 12، شماره: 28، صحيح سنن ابن ماجه، 1/ 11، شماره: 26،
[11] البداية والنهاية 8/ 102.
[12] تأويل مختلف الحديث؛ لابن قتيبة صـ: 40.
[13] مقدمة صحیح مسلم، باب النهي عن الحديث بكل ما سمع 1/ 10، شماره: 5.
[14]مقدمة صحيح مسلم ، باب النهي عن الحديث بكل ما سمع 1/ 11.

د. أيمن محمود مهدي
عصمت الله تیموری