با هم بودن و تشكيل جامعه ی متحد و يكپارچه يكي از اهداف مشتركيست كه همواره همهي انسانها به نوعي در صدد آن بودهاند و سعي دارند با پرداخت هر هزينهاي ، آن را بدست آورند.اما گاهی وجود بعضي مشكلات و آفات اجتماعي، راه را بر انسان مسدود كرده و نميگذارد آنطور كه خواسته و […]
با هم بودن و تشكيل جامعه ی متحد و يكپارچه يكي از اهداف مشتركيست كه همواره همهي انسانها به نوعي در صدد آن بودهاند و سعي دارند با پرداخت هر هزينهاي ، آن را بدست آورند.
اما گاهی وجود بعضي مشكلات و آفات اجتماعي، راه را بر انسان مسدود كرده و نميگذارد آنطور كه خواسته و هدف اوست، محيط و بستر را براي تكاپو و رشد خود و دیگران فراهم كند و باعث سنگاندازي در راه ميشود.
يكي از اين مشكلاتِ دست و پاگير و آفات اجتماعي، «چاپلوسي و تملق» است. گرچه اين چالش به نوع خود شايد بتواند براي افراد چربزبان و فرصتطلب فوايدي (گذرا) در برداشته باشد و چند صباحي ایام را به کامشان سازد، اما آثار و پيامدهاي زيانبار آن در جامعه بسي عمیق و گاهی جبرانناپذير خواهد بود. چنانچه اين نكته بر هيچ خردمند و روشننهادي پوشيده نيست.
اينك با نگاهي كوتاه به علل و پيامدهاي این معضل، موضوع را شفافتر خواهيم نمود.
بسترهاي متعددي ميتواند زمينهساز ناهنجاري تملق و چاپلوسي باشد، كه از اين ميان به چند نمونه اشاره خواهيم كرد.
ألف: وجود ضعف شخصيتي:
يكي از عواملي كه باعث پيدايش اين بيماري ميشود، وجود ضعف شخصيتي ميباشد، بدينگونه که وقتي فرد ميبيند از افراد همرده و همطراز خود عقب مانده و توانايي اين را نيز ندارد تا با پيمودن راه و مسير صحيح، به آنان برسد؛ به این ناهنجاری روی می آورد.
وي بر آن ميشود تا كاستيهاي فردي و اجتماعي خود را جبران نموده و يا حداقل بر آنها سرپوش بگذارد و با چربزباني و خم و راست شدن در مقابل افراد، خواستههاي خود را عملي نمايد.
ب: ضعف سيستم اداري:
جامعهاي ميتواند پويا و خلاق باشد كه پشتوانهاي قوي داشته و بر اصولي سالم و صحيح پايهريزي شده باشد. اما اگر جامعهاي دچار ضعف اداري باشد، كه اين برخاسته از وضع قوانين ناعادلانه يا بيتوجهي مسئولين آن جامعه است، منجر به از هم پاشيدگي سيستم اداري و ساختاري خود ميشود. آنگاه افراد سودجو و فرصتطلب ميتوانند با احراز موقعيتها و يا دست يافتن به افراد ذينفوذ، آمال خود را محقق سازند و قطعا اگر چنين جوّي بر ساختار يك نظام و يا حكومت حاكم شد، خود بستري براي رويش آفت تملق ميشود و اين معضل براحتي ميتوانند بسان گياه عشقه بر تنهي اجتماع تنيده و آن را به تباهي بكشاند.
ج: گمارده شدن مسئوليتها به افراد خودبين
از سفيان ثوري نقل شده كه گفت: اگر بدانم از من يك دعا قبول ميشود، دعا ميكردم كه حاكم و امير اصلاح شود.
نقش امير و رهبر به تعبير سادهتر، مسئول، بسيار كليدي و مهم ميباشد و يقينا مسئولهست كه خوشبختي يا نگونبختي را براي زيردستان خود رقم ميزند. چنانچه خداوند در مورد فرعون و بنياسرائيل ميگويد: يَقْدُمُ قَوْمَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَأَوْرَدَهُمُ النَّارَ وَبِئْسَ الْوِرْدُ الْمَوْرُودُ « فرعون در روز قيامت در پيشاپيش قوم خود بوده ( و ايشان را به سوي آتش دوزخ رهبري خواهد كرد، همان گونه كه در دنيا آنان را به سوي كفر و ضلال رهبري ميكرد ) و ايشان را به آتش دوزخ مياندازد. چه بد جايگاهي كه بدان وارد ميشوند! ».
از همينروست كه اسلام براي تصميمگيري در امور مهم، بالاخص تعيين حاكم يا مسئول، مشوره و رايزني را يك امر مهم تلقي نموده است. و همواره تاكيد داشته تا مسئوليتها به افرادي سپرده شود، كه خوددار و داراي بينش و بصيرت باشند.
در روايات ذكر شده كه حضرت ابوذر غفّاري خدمت رسولخدا « ص » رسید خواست تا پيامير « ص » وي را به عنوان حاكم به جايي گسيل دارد، اما رسولخدا « ص » خطاب به وي فرمودند: اي ابوذر! تو انسان ضعيفي هستي و مسئوليت امانتي بزرگ است…
يقينا رسولخدا « ص » به صحابي جان بركف خود حضرت ابوذر، گمان بد يا سوء ظن نداشتند، بلكه ميدانستند كه مسئول بايد بتواند فرصتها و موقعيتها را درك كند و توانايي تصميمگيري سريع را داشته باشد.
اما تفويض مسئوليتها به افراد خودبين و تنگنظر، نه تنها آيندهاي روشن را براي جامعه رقم نميزند بلكه اينگونه افراد با كمترين تمجيد و شنیدن یک «قربانت شوم» عنان فكري خود را از كف داده خود را می بازند و قطعا شكار مناسبي براي افراد چاپلوس و متملق ميباشد و انگيزهي چاپلوسي و بادمجان به قابچيني را براي افراد فرصت طلب مهيا مينمايد.
پيامدهاي چاپلوسي
چربزباني و چاپلوسي همانند هر ناهنجاري و آفت اجتماعي ديگر، خطراتي را متوجه جامعه مينمايد و چنانچه پيشتر بيان شد، يقينا باعث شكافهاي بزرگ اجتماعي شده و چه بسا غيرقابل جبران ميباشد.
اينك به چند نمونه از پيامدهاي اجتماعي و فردي تملق اشاره ميشود.
ألف: جلوگيري از خلاقيت و پيشرفت جامعه
كمالطلبي و پیشرفت، يكي از اهدافيست كه هميشه بشر در صدد درسترسی به آن بوده است. حال اين کمال طلبی در زمينه مادي باشد يا معنوي، يا در عرصهي فردي و اجتماعي. حال تصور كنيد اگر فردي در پي اين مهم باشد، ولي ديگران او را با ستودن و دادن القابي دروغين و كذایی احاطه نمايند، يقينا وي بر اين باور ميشود كه به اوج كمال و انتهاي مسير رسيده است و باعث دست دادن حالت ايستايي به وي ميگردد.
از همينروست كه تملق و چاپلوسي را مانع پيشرفت و ترقي بر شمردهاند و زمينه ساز شكست فرد و جامعه.
چاپلوسي و تملق آنقدر براي جامعه زيانبار و ناخوشايند است كه رسولخدا « ص » فرمودند: بر صورت تمجيد كنندگان خاك بريزيد.
يكي از نكاتي كه از فرمودهي پيامبر « ص » ميتوان فهميد اینكه تمجيدكنندگان كه بسا فرصتطلب هستند، براي رسيده به هدف خود، مانع پيشرفت و بالندگي جامعه شده و همانند سدي فرا روي خلاقيت انسان قرار ميگيرند.
ب: تملق باعث ايجاد باورهاي كاذب در مديران می شود
پيشتر در مورد نقش مدير و مسئول مطالبي بيان شد و سعي شد مطالبي ارائه گردد، كه تا حدي بتواند راهگشا باشد.
مدير اگر فردي با صلابت باشد و بتواند موقعيت و منصب خود و جايگاه آن را هضم كند، يقينا موفق خواهد بود، ولي اگر داراي ضعف شخصيتي بوده و يا اينكه قدرت تصميمگيري را نداشت، يقينا زود فريب خورده و بدون اينكه متوجه شود، مركبي براي خواستههاي ديگران ميگردد و در خواهشات ديگران ذوب ميشود.
او به مرور زمان خصلت قورباغه را پیدا می کند؛ بدين شرح كه سيستم بدن قورباغه بدين صورتست كه با دماي بيرون خود را وفق ميدهد، حال اگر شما يك قورباغه را داخل آب سرد بگذاريد، او هم دماي بدنش را با همان آب سرد وفق ميدهد. اينك اگر همان آب را بر روي يك شعله آتش بگذاريد، هر چه آب گرمتر ميشود، او هم بدنش را بدون اينكه متوجه تغيير حالت بشود با دمای آب تطبيق ميدهد تا اينكه به ناگه آب به نقطه جوش رسیده او را از بین می برد.
حال مديري كه دچار اين ضعف باشد، بدون اينكه بداند، فريفتهي القاب و خم و راست شدن ديگران می گردد و به نوعی باور دروغين دست ميبايد و ناخواسته، وسيلهاي ميشود براي برآورده شدن آرزوهاي ديگران. و نهایتا خود را ضایع می نماید.
ج: تحريك ديگران به انجام كارهاي ناشايست.
از آنجا كه فرد متملق دچار يك تنش دروني و تزلزل شخصيتي ميباشد، توانايي كنترل نفس يا مقاومت در قبال خواهشات نفساني را نداشته و همواره در صدد اينست تا به هر نحو ممكن با انجام افعالي از قبيل حقكشي، تهمتزدن، سخنچيني و كارهايي از اين دست؛ آتش درون خود را خاموش نمايد و مرهمي بر ولع و حرص خود بنهد. ولي غافل از اينست كه نه تنها این خواهشاتش فروكش نمي کند و التيام نمييابد؛ بلكه شعلهورتر شده و او را وادار مينمايد تا هر طور كه شده، خود را ارضاء نمايد. و وقتي ديگران ميبينند او ميتواند برنامهها و اهدافش را با چاپلوسی دنبال كند، آنها نيز تحريك شده به انجام كارهاي ناشايست و ناروا دست می زنند و اين خود جرقهاي ميشود براي وقوع يك فاجعهي بزرگ.
تا بدينجا به تعداي از پيامدهاي اجتماعي تملق و چاپلوسي اشاره كرديم و حال از ميان چندين نتيجهي مخرب كه بر زندگي فردي شخص متملق سايه مياندازد، فقط به یك مورد كه ميتواند مهمترين هم باشد، اشاره می كنيم و آن از بين رفتن عزت نفس فرد چاپلوس ميباشد.
اهل خرد و انديشه گفتهاند: يقيما هر گفتار يا كردار شخص بازتابي بر زندگي فردي وي دارد.
از اينرو ميبينيم كه چنين فردي سواي چهرهي سياه و ناخوشايندي كه در ذهن ديگران از خود ترسيم مينمايد، باعث تخريب شخصيت دروني خود شده و باعث پديد آمدن نقاط ضعف در زندگي وي ميگردد.
حفظ كرامت و عزت نفس از مهمترين فاكتورهاييست كه يك انسان كامل همواره در صدد حفظ و پاسداري از آن است و چه بسا باعث ميشود تا براي حفظ اين ويژگي از تمام خواستههاي خود دست بشويد و يا گاها جان و تن خود را فدا نمايد.
چرا كه انساني ميتواند مفيد باشد و به خانواده و ديگران مسير تعيين نمايد كه داراي ثبات شخصيتي بوده و با اتكاء به انديشه و افكار خود، اهداف والایی را در پيش داشته باشد. اما فردي كه درون او به مثابهي ويرانه و يا خرابهاي ميماند و جاي جاي ساختار انديشه و روان او ترك برداشته باشد، هيچگاه نميتواند عزت نفس داشته باشد و يا آن را حفظ كند. چرا كه لودگي و چربزباني و ستايش بعضي و نكوهش كردن گروهي ديگر، جايي براي خودشناسي باقي نميگذارد و آنگاه است كه فرد، كاسه ی چه كنم چه كنم در دست ميگیرد و به هر كوي و برزني سر ميزند تا خواستهاش را بيابد.
راهكار:
براي رفع اين معضل و آفت از طرف افراد خبره و جامعهشناسان راهكارهاي متعددي بيان شده است؛ ولي بهترين آنها را ميتوان در روايتي از رسولخدا « ص » يافت كه پيشتر بيان شد، ايشان فرمودند: بر چهرهِ تمجيدكنندگان خاك بپاشيد.
گر چه اين فرمودهي پيامبر امكان محقق شدن آن وجود دارد، ولي ميتواند كنايهاي به اين باشد كه از كنار آنها بيتوجه و بي التفات عبور كنيد.
بدين معنا كه در برابر گفتهها و سخنان آنها فقط سكوت كنيد و مبادا از خود عكسالعمل يا واكنشي نشان دهيد كه بيانگر تاثيرپذيري و تاييد سخنان آنها باشد.
بلكه همواره فروتن و خوددار باشید و نگذارید چربزباني و خوشخدمتي آنها رخنهاي در شخصيت و چيدمان رفتاري شما ايجاد نمايد.
يكي از دوستان كه با اينگونه افراد نشست و برخاست داشت ميگفت: هرگاه از جانب چنين افرادي محاصره شديد و دانستيد كه با مشورهها و رايزنيهاي خود درصدد اين هستند تا شما را از هدفهايتان دور نموده و خواستههاي خود را محقق سازند، ابتدا سكوت نموده و فقط بگوييد مشوره و نظر خوبيست و ديگر هيچ نگوييد.
بعد از مدتي كه ببينند شما به آنها توجهي نميكنيد، خود كنار رفته و راه را براي شما باز ميگذارند. و به شما كاري نخواهند داشت.
نكتهي ديگري كه حائز اهميت است، اين كه به هر نحو ممكن بايد زشتي و پلشتي اين عمل را برايش واضح كنيد. چرا كه هر انسان نوع دوست، اعم از مسلمان و غير مسلمان اگر نقصي در وجود هم نوع خود ببيند قطعا بر نميتابد و از خود واكنش يا عكس العملي بروز خواهد داد و زيباست كه با بكار بستن اسلوبي صحيح و حكيمانه او را از ادامه دادن چنين مسيري باز داريد.
در روايات ميآيد كه فردي نزد رسولخدا « ص » آمد و گفت: من اجازه زنا ميخواهم. گرچه اطرفيان رسولخدا برآشفته شدند ولي آن حضرت با روشي حكيمانه و رحيمانه، بدي آن عمل را برايش واضح ساختند و زيباست كه ما نيز چنين باشيم.
نوشته: عصمت الله پورمحمد تیموری
Monday, 14 July , 2025