ایدئولوژی‌های کمونیسم، ماتریالیسم، سوسیالیسم نه تنها جوابی مناسب به مسایل اخلاقی، ایمانی و نظم اجتماعی ارائه نداده‌اند، بلکه جامعه‌ی غرب را به ورطه‌ی نیستی و نابودی معنوی کشانده‌اند. «ساموئل هانتینگتون» Samuel P. Huntington استاد روابط بین الملل دانشگاه هاروارد در مقاله‌ای تحت عنوان «جنگ تمدن‌ها»، دین را مرکزی‌ترین ویژگیِ تعریف تمدن می‌داند. دین‌داری مسئله‌ای فراتر از محیط خانوادگی و یا جبر جغرافیایی است.

سال‌هاست، فضای روشنفکری و غلبه اندیشه‌های ماتریالیستی در جامعه احساس می‌شود. عده‌ای در صدد آنند که یک برنامه بشری را جایگزین دین کنند و عقل را به عنوان ابزاری در غیاب خداوند به کار بگیرند.
مدتی است این دل‌نگرانی‌ها، افکار و اذهان را به خود مشغول کرده است؛ غافل از اینکه اندیشه‌ی خدا باوری و خداشناسی حقیقتی انکار ناپذیر و درعین حال بر تمامی عرصه‌های زندگی سایه افکنده است. به طور کلی موضوع خداباوری و خداشناسی همواره از مقوله‌های مشهور در تاریخ بشر بوده است. «آنتونی گیدنز» Anthony Giddens جامعه شناس بریتانیایی معتقد است هیچ جامعه‌ی شناخته شده‌ای نیست که در آن شکلی از دین وجود نداشته باشد، اگر چه اعتقادات و اعمال مذهبی و فرهنگ‌ها با هم تفاوت دارد.
آنچه تاریخ ثابت کرده این است که هیچ قدرت نظامی یا اندیشه‌ی فلسفی یا نگرش علمی نمی‌تواند ریشه‌ی خداشناسی را نابود سازد. بر خلاف تمام ادعاهای دنیای مدرن مبنی بر از بین بردن دین، آنچه عملا به وقوع پیوسته این است که فوران دین در جهانِ امروز از مسائل داغ و پرطرفداراست. بر خلاف پیش‌بینی جامعه شناسان در قرن گذشته، دین نه تنها از صحنه‌ی زندگی بشر خارج نشده، بلکه حضور آن نیز پررنگ تر شده است.تأسیس مراکز دین‌شناسی در چپ‌گراترین موسسات و دانشگاه‌های جهان شاهدی بس مهم بر این امر است. «فیشر» Fisher بازگشت اسلام را نتیجه شکست لیبرالیسم و سوسیالیسم می‌داند.
ایدئولوژی‌های کمونیسم، ماتریالیسم، سوسیالیسم نه تنها جوابی مناسب به مسایل اخلاقی، ایمانی و نظم اجتماعی ارائه نداده‌اند، بلکه جامعه‌ی غرب را به ورطه‌ی نیستی و نابودی معنوی کشانده‌اند. «ساموئل هانتینگتون» Samuel P. Huntington استاد روابط بین الملل دانشگاه هاروارد در مقاله‌ای تحت عنوان «جنگ تمدن‌ها»، دین را مرکزی‌ترین ویژگیِ تعریف تمدن می‌داند. دین‌داری مسئله‌ای فراتر از محیط خانوادگی و یا جبر جغرافیایی است.
امروزه رشته علمی به نام «نوروتئولوژی» neurotheology ایجاد شده که به معنی «عصب‌شناسی الهیات» یا «علم الهی» است. این رشته از همبستگی پدیده‌های عصبی با دین داری خبر می‌دهد. دکتر «دین هیمر» Dean Hamer در کتاب خود به نام «ژن خدا» The God Gene می‌نویسد: «خداباوری منشأ ژنتیکی دارد.» وی می‌گوید: «ده‌ها سال حاکمیت کمونیسم در برخی کشورها نتوانست مانع اجرای مراسم مذهبی و گرایش مردم به دین گردد، زیرا دین نیاز درونی انسان است.»
ویژگی منحصر به فرد خداشناسی در آیین اسلام، استدلالی بودن آن است. شریعت‌های گذشته دستورات دینی را به صورت تعبدی و بدون سند و دلیل صحیح ارائه می‌کردند. در چنین فضایی اسلام ظهور کرد و تحولات بزرگی ایجاد نمود. در خاتمه‌ی مقدمه ذکر این نکته لازم است که انسان در عصر حاضر با دو گونه مسایل روبه رو است: مسایل وجودی و مسایل غیر وجودی؛ پاسخ مسایل غیروجودی بر عهده‌ی علوم بشری است مانند: فیزیک، شیمی، زیست‌شناسی، زمین‌شناسی، جامعه شناسی و… اما پاسخ مسایل وجودی در قلمرو دین و الهیات قرار می‌گیرند.
راه‌های خداشناسی
خداشناسی فطری: عموماً هر انسانی به مقتضای نوع آفرینش انسان شناختی از خداوند دارد.
بشر قبل از آنکه به نیروی عقلی استدلالی مجهز شود و قبل از آنکه تعلیمات وحی به او برسد، دارای حس فطری خداگرایی بوده است. خداشناسیِ فطری چیزی است که هر کسی با اندک توجهی در درون خود، بدان دست می‌یابد. این نوع شناخت عمومی از نوع علم حضوری است و نیاز به استدلال و برهان‌آوری ندارد. این شناخت گر چه بسیار ارزشمند است و می‌تواند پایه‌ی شناخت‌های عمیق‌تر قرار گیرد، اما به تنهایی برای عمق بخشیدن به خدا باوری و پاسخ به ابهام‌های موجود کافی نیست؛ زیرا افکار و عقاید، هر اندازه هم والا و اصیل باشند، ولی از راه تحقیق و به همراه دلایل در دل جای نگرفته باشند، دچار تزلزل گشته و در فراز و نشیب‌های زندگی با بحران‌های روحی و فکری مواجه می‌شوند.
خداشناسی‌نقلی: یکی از راه‌های خداشناسی این است که ببینیم خود خداوند چگونه خودش را معرفی نموده و یا پیشوایان دین در این زمینه چه فرموده‌اند.مراجعه به متون دین ما را به این هدف می‌رساند. البته باید در نظر داشت این روش زمانی نتیجه بخش است که اعتبار این متون و نیز اعتبار وحی ثابت شده باشد. و پیش‌نیاز همه‌ی اینها شناخت وجود خدا و اوصاف اوست.
خداشناسی‌عقلی: در این نوع از خداشناسی همه‌ی گزاره‌ها نیازمند استدلال بوده و با دلایل عقلی ثابت می‌شوند. این راه از دو جهت مفید است:۱ـ برای کسانی که در این گزاره‌ها شک و تردید دارند ۲ـ برای توسعه شناخت و معرفت بیشتر درباره خداوند. خداشناسی عقلی انسان را از خطر انتخاب تقلیدی نجات می‌دهد. اهمیت این مساله آنجا آشکار می‌شود که می‌بینیم قرآن کریم در اثنای بحث از اصول عقاید، تنها به بیان آنها اکتفا نمی‌کند، بلکه بر اثبات و حقانیت یکایک آنها برهان و ادله اقامه می‌کند.
ثمرات خداشناسی
۱ـ رشد همه جانبه انسان: ایمان به خدا انسان را در همه‌ی عرصه‌ها به کمال و ترقی می‌رساند. از جمله: نظم دهی به افکار و عقاید، تنظیم اصول اخلاقی، تحکیم روابط اجتماعی، لغو تبعیض‌های نژادی و…
۲ـ آرامش روحی: کسی که خداناباور است، طبیعتا به آخرت هم باور ندارد.در نتیجه همیشه نگران و مضطرب است. چرا که خودش را در آستان فنا شدن می‌بیند و از طرفی چیزی برای جواب دهی به عطش جاودانگی وی وجود ندارد. اما کسی که خدا را می‌شناسد و به آخرت باور دارد، به آرامش عمیق و رضایتمندی می‌رسد. هر قدر که شناخت خدا بیشتر شود، آرامش روحی انسان هم بیشتر می‌شود. مومن به دنیا دل‌بسته نیست و بدین خاطر مرگ را برای خود به مانند پلی برای رسیدن به آرزوهایش می‌داند.
۳ـ احساس مسئولیت: کسی که باور به الله دارد، خوب می‌داند که ریز و درشت زندگی وی در محضر پروردگار مورد بررسی قرار خواهد گرفت، بدین خاطر همیشه نسبت به پیرامون خود احساس مسئولیت می‌کند.
۴ـ پرورش عواطف انسانی: بحران عاطفی موجود در غرب که کارشناسان از آن به طاعون رو به گسترش یاد می‌کنند، ثمره عدم شناخت خداوند است. دوری از معنویت سبب شده غرب کمبود عاطفه خود را با همنشینی حیوانات جبران کند. روابط سرد و بی‌روح باعث دوری مردم از یکدیگر شده است. خداشناسی و خدا باوری انسان‌ها را به هم نزدیک می‌کند و قلب‌ها را به هم پیوند می‌دهد.
۵ ـ هدفمندی: سرشت هر انسان سلیم همواره سوالاتی از خود می‌پرسد: از کجا آمده‌ام؟ آمدنم بهر چه بود؟ چه کسی مرا فرستاده؟ به کجا می‌روم؟ این سوالات را نه حس می‌تواند جواب دهد و نه عقل؛ تنها باور به خدا است که همه‌ی این موارد را پاسخ می‌دهد. علاوه بر موارد مذکور، از دیگر فواید خدا باوری ظلم ستیزی، عدل گستری و… است. بدین خاطر عقل حکم می‌کند که برای رسیدن به مقام انسانیت باید خدا را شناخت.

منابع:
۱٫ درآمدی بر خداشناسی مقدمه به قلم محمد احمدیان
۲٫ دلائل أصول الإسلام؛ مرکز صناعة المحاور،صص۷۴,۷۵
۳٫ خداشناسی،عبدالرسول عبودیت،صص۳۱ تا ۳۳
۴٫ پس خدا وجود دارد،ابراهیم کامران پور،ص۲۴

  • نویسنده : مصطفی احمدی
  • منبع خبر : مجله باور ما